- این خبر را افرادی که از پیوستن ایران به شانگهای دلخوش بودند چند بار بخوانند!
- ماجرای دستگیری برادرزاده علی شمخانی چیست؟
- اقدام باورنکردنی دولت رئیسی
- از گشت ارشاد و طرح نور در نمایشگاهی که «رئیسی» آن را افتتاح کرد، خبری نیست!
- هشدار به «روحانیت» درباره ماجرای «کاظم صدیقی»
- معین الدین سعیدی: آقای رئیسی صحنه تلخ از دست دادن خشت خشت آلونک پیرزن دشتیاری را دیدهاید؟/معادل ریالی اختلاس چای دبش را صرف زیرساختهای سیستان کنید
- انتقاد شدیداللحن حسین شریعتمداری از لایحهی حجاب: پول بده و کشف حجاب کن! / بهتر است که این طرح از اساس کنار گذاشته شود
- ختم غائله ی شهرنو به روایت شیخ حسین انصاریان: «چند نفر از خانم های خیلی جوان اش را به کارمندان خودمان دادیم»
- خروج تعدادی از اعضای شورای شهر در حین سخنرانی زاکانی
- ساز و کار عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل چگونه است؟
عصرایران؛ مصطفی داننده- سردار رحیمی در پاسخ به سوالی درباره بازداشت شهروندان در گشت های امنیت اخلاقی گفت:«اصلاً چنین صحبتی نیست. دستگیری نیست بلکه انتقال برای توجیه و تعهد و اینکه خانواده اش ببیند این فرد با چه وضعی است و بعد تحویل خانواده میشود.»
نمیدانم رئیس پلیس محترم تهران چرا فکر میکند، خانوادهها در جریان سبک پوشش فرزندان خود نیستند؟ چرا آنها را جدا از خانواده میبیند؟
بله، شاید برخی از افرادی که برای توجیه و تعهد آورده میشوند، با برخورد خانواده روبرو شوند اما در بسیاری از موارد، خانواده با فرزند ابراز همدردی میکند و از رفتار پلیس گلایه مند است.
مسئلهای که به آن توجه نمیشود گذر ایران از دهههای شصت و هفتاد خورشیدی است. نمیشود انتظار داشت که همه نسلهای ایران در طول عمرشان مثل هم زندگی کنند و از یک نوع پوشش استفاده کنند.
همین الان نوع لباس پوشیدن مردم در دهههای مختلف را با هم مقایسه کنید. زمانی داشتن مانتو بلند، با یک روسری که کمی موها از آن بیرون زده بود، مصداق بیحجابی بود و اما حالا کسی که این نوع پوشش را داشته باشد در زمره کسانی قرار میگیرد که گشت ارشاد هیچ کاری با آنها ندارد.
زمانی بازی استقلال در نیمه نهایی جام باشگاههای آسیا با دانیال چین آنهم در ورزشگاه آزادی به دلیل هم زمانی با ایام شهادت امام حسین (ع) از تلویزیون پخش نشد اما حالا در روز عاشورا، صداوسیما فوتبال خارجی و حتی کم اهمیت پخش میکند.
در مسئله حجاب و نوع پوشش مردم بایدبه مسئله زمان و تفاوت نسلها توجه کرد. این نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از جهان قابل رویت است. همین الان در اروپا و آمریکا بسیاری از جوانان شبیه پدر و مادرهای خود لباس نمیپوشند و سبک زندگی خود را دارند.
تا الان هم باید بعد از این همه مدت که شاهد حضور گشت ارشاد در خیابانها هستیم، به این نتیجه رسیده باشیم که این سبک از ارشاد کردن راه به جایی نمیبرد و نمیشود اسم آن را کار فرهنگی گذاشت.
به عقیده نگارنده که دبیر ستاد امر به معروف در حال لجبازی با کسانی است که مثل او فکر نمیکنند و سبک دیگری را برای زندگی انتخاب کردهاند اما دیگر نهادها میتوانند با این تفاوت نسل احترام بگذارند و راه و روش دیگری را برای روبرو شدن با جوانان انتخاب کنند.
دنیا برای نسل تازه به اندازه یک موبایل و یا تبلت است. آنها به راحتی با سراسر جهان در ارتباط هستند و ساز خود را میزنند.
بسیاری از نوجوانهای ایرانی عاشق گروههای موسیقی غربی و حتی شرقی هستند. زندگی آنها شده است گروه «BTS». آنها با «Taylor Swift»، «Justin Bieber عشق میکنند و حتی به خاطر آنها زبان کرهای یاد میگیرند.
نسل ما وقتی هم سن اینها بود آهنگ« ای کاروان ای کاروان من دزد شبرو نیستم» علیرضا عصار و تیتراژ روزگار جوانی را زمزمه میکرد. اندکی هم همچنان ««آی نسیم سحری صبر کن؛ ما را با خود ببر از کوچهها» را از بر بودند.
آنها را نمیشود محدود کرد. با بستن، قطع و فیلتر کردن راه به جایی نخواهیم برد. آنها با لطایف الحیل به آنچه میخواهند میرسند. همانگونه که در دهه 60 و 70 بخشی از مردم به ویدئو و نوارهای خوانندههای لس آنجلسی میرسیدند.
بله، باید این تفاوت نسل را درک و دست از فعالیتهای سلبی برداشت و این واقعیت را بپذیریم که جامعه امروز با ده یا بیست سال پیش تفاوت کرده است.
و در نهایت باید گفت که اگر گشت ارشاد جواب میداد دیگر امروز احتیاجی به ستاد امر به معروف در زمینه حجاب نبود و همه همانگونه لباس میپوشیدند که مقبول دبیر پرحاشیه این ستاد باشد.