- معرفی گزینه پیشنهادی وزارت اقتصاد به مجلس
- روزنامه اصولگرا: اظهارات قاسمیان مخالف بیانات صریح رهبر انقلاب در دیدار اخیر با مسئولان حج بود /به این کارها انقلابیگری نمی گویند
- کاخ سفید: ویتکاف پیشنهاد خود را به ایران ارائه داد + جزئیات
- ایران و آمریکا در آستانه توافقی شبیه برجام!
- محمد جولانی، حاکم سوریه: ما و اسرائیل دشمنان مشترک داریم!
- واکنش ابراهیم رئیسی به جنجال باغ ازگل افشا شد
- تحرکات شوم علیه ایران در شورای حکام؛ ماجرا چیست؟
- مقام ایرانی: غنیسازی و توان موشکی ایران خارج از دستور کار مذاکرات است
- اسرائیل: محمد علی جمول، فرمانده موشکی حزب الله را ترور کردیم
- نامه انتقادی جعفرزاده ایمن آبادی به فرمانده سپاه گیلان درباره شبیه سازی جهنم/ با خانهتکانی در اطرافیانتان، حلقه ارتباطی با مردم را تقویت کنید
روزنامه اطلاعات خطاب به مسئولان: حرفهای دانشجویان را شنیدید؟!
روزنامه اطلاعات در بخشی از سرمقاله امروز خود خطاب به مسئولان نوشت: اعتماد به نفسهای کاذب از سوی کرسینشینان در تقنین و اجرا و میدانداران انتظامات، همچنان در را بر پاشنههای سابق میچرخاند و نمیدانیم دیگر چه باید بشود تا کمی در کلیشههای همیشگیِ اظهارات و تحلیلهای خود تجدید نظری کنند؟
در میان کارشناسان زبدهی انتظامی و امنیتی، تردید ندارم که متخصصان روانشناسی هم حضور دارند؛… و اما آیا این روانشناسانِ اجتماعی از یک اصل بدیهی به نام «همدلی» در درسهای خواندهشان چیزی به خاطر ندارند!؟
آیا خانوادهی آن مرحومه(مهسا امینی)، همدلی آرامشبخشی را چشید؟ آیا جوانان و دانشجویان و طیف وسیع دیگری از اصناف شهروندان، ریشهی اعتراضاتشان بازشنوایی شد؟ آیا اغتشاشگران آشوبساز و تخریبگر، در پس چهاردهه تجربهی کنترل و مقابله با آنها، این بار اینقدر پرتعدادند، که باید اینترنت و کسب و کار مردم و این میزان نیرو را هزینهی آنها کرد؟ و آیا اصولاً یک اعتراض مدنی را باید تا بدانپایه رادیکالیزه کرد، که معترض واقعی از آشوبگر هدفمند قابل تمیز نباشد؟
آیا نمایندگان مجلس در چنین موقعیتی، باید همچنان در اوهام خود غوطه خورند و شعارهای ژورنالیستی سر دهند؟ -اگر دست کم به میان موکلان خود نمیروند و با آنان همدلی و بازشنوایی نمیکنند.
یک سؤال بیش از هر زمان دیگری جانگزا شدهاست؛ از بس بیپاسخ مانده:
صدای دلسوزان به قوام و یکپارچگی و آیندهی پایدار این کشور چه زمانی باید شنیده شود؟
آن زمان که مشفقانه و دردمندانه و آیندهنگرانه التماس میکردیم، که تریبونهای آخر هفته را، به خصوص در بلاد خودمختارخوانده، پژواکی نسازید برای رودررو قراردادن مردم با یکدیگر؛ ولو به بهانهی حجاب؛ کاش امروز را میدیدند و میشنیدند.
چندی پیش شکواییهای تنظیم شد از سوی جمعی، که خود را طلاب حوزهی قم میخواندند؛ مبنی بر شکایت از چند خانم هنرپیشه؛ بدین مضمون، که فرم پوشش آنها، اینها را به تحریک و تحرّک(!) انداخته. هرچند آن شکایت به دلیل محتوای سبُکش از سوی قوهی قضا به چیزی انگاشته نشد، اما آیا من هم امروز حق دارم که به دستگاه قضا شکایت برم علیه کسانی که در طول زمان با گفتار و کردارشان زمینههایی را فراهمکردند، که امروز اعضای چادری خانوادهی من در جامعه به خوف و هراس افتادهاند؟- همان اعضایی که از پیش از سال پنجاهوهفت چادر به سر داشتهاند-.