- وزیر خزانه داری ترامپ (وزارت تحریم) معرفی شد: اسکات بسنیت کیست!؟
- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
ریشه یابی اختلاف روحانی و منتقدانش از "بهشت زوری"
دولت اسلامی "مبصر کلاس ابتدایی" نیست
غالب منتقدان سخنان رییس جمهور نظم دبستانی را هدف می گیرند و مراد آنها از نظم همانند مبصر کلاس درس و مکلف به تکلیف تهیه لیست"خوب ها و بدها" است و دولت اسلامی را مبصر کلاس ابتدایی می دانند و معلم را خدا می پندارند و اتفاقا برخی از آنها از سر خیرخواهی بر آنند تا همه دست به سینه و ساکت بنشینند تا مبادا گناهی از آنها سر بزند تا همه با هم به بهشت برویم.
نواندیش: در هفته های گذشته و پس از سخنان رییس جمهور مبنی بر اینکه " به زور و شلاق کسی را نمی توان راهی بهشت کرد"؛ منتقدان و مخالفان دولت و رییس جمهور بر این گفته او خرده گرفته و زبان به انتقاد از دولت گشوده اند.
منتقدان و مخالفان هر چند به صراحت نمی گویند اما شاه کلام انتقادات آنها از حسن روحانی ، این است که: روحانی را چه شده که ادبیاتی نزدیک به ادبیات سکولارها و لاییک ها دارد؟ چرا یک "رییس جمهورِ روحانی" در جمهوری اسلامی ایران که حاصل پیوند نا گسستنی و عمیق سیاست و دین است زبانی نزدیک به زبان سکولارها دارد و دولت را مسئول به بهشت بردن مردم با زور نمی داند و سخنانی بر زبان می راند که به ظاهر مشابه همان انتقادات همیشگی اپوزیسیون سکولار و لاییک جمهوری اسلامی در 35 سال گذشته است؟ چرا باید امر به معروف و نهی از منکر را تعطیل کرد ؟ و سوال ها و انتقاداتی از این دست...
اما مناقشه موجود بر سر چیست؟
رییس جمهور در سخنانی در واکنش به برخی انتقادات و مخالفت ها از رویکرد دولت یازدهم، به درستی اعلام کرده است با زور و شلاق نمی توان مردم را به بهشت برد ؛ دین دولتی جواب نمی دهد و ترویج دین باید دست اهل دین و متخصصان این رشته و حوزه های علمیه باشد و قس علی هذا ...و البته رییس جمهورتاکید کرده است دولت باید در این زمینه بستر سازی کند و حمایت های لازم را صورت دهد، اما متولی گری اصلی از آن مردم و اصحاب دین و حوزه های علمیه و علما و.. است.
واقعیت این است که در ظاهر اظهارات رییس جمهور اندک ابهام و اشکالی وجود ندارد و رییس جمهور به درستی (و البته با ظرافت) کوشیده است سخنی میانه در حد مشترک مورد قبول و مورد اجرا ارایه دهد که البته با توجه به مشی اعتدالی رییس جمهور اقدام غیر منتظره ای نیست.
به نظر می رسد ریشه اختلاف بین آنچه روحانی از سویی و منتقدان اظهارات او از سوی دیگر می گویند در دو برداشت متفاوت "انسان" و "اخلاق فردی و اجتماعی" به اقتضای دو شرایط متفاوت از زندگی انسان است.
نگاهی دقیق تر به سخنان منتقدان این قسم از سخنان روحانی (در باره بهشت زوری) کمک بیشتری می کند. برای مثال سید احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران عضو مجلس خبرگان در سخنان ماه گذشته خود در جمع یاوران مهدی (به مناسبت جشن نیمه شعبان) برای چندمین بار این سخنان رییس جمهور را مورد نقد قرار داد و گفت: همگی ما وظیفه داریم برای راهی شدن هم نوعانمان به بهشت راه را هموار سازیم و چنانچه در موضوع امر به معروف ونهی از منکر افراد تلاش نکنیم خلاف قرآن عمل کرده ایم."
اگر نیک بنگریم ریشه اختلاف در ارایه دو برداشت از دو مرحله طبیعی از زندگی انسان است :
روحانی می گوید وظیفه دولت این نیست که مراقب رفتارهای فردی و جمعی مردم باشد تا خطایی از آنها سر نزند و همانند مبصر کلاس چشم در چشم دانش آموزان داشته باشد تا مبادا در غیاب معلم (خدا) دست از پا خطا کنند و در صورت خروج یک دانش آموز از این قواعد در غیاب معلم ، اسم او را در لیست بدها وارد کند تا معلم با او برخورد کند ...
برقراری این چنین نظمی ابتدایی ترین و بدوی ترین برداشت از نظم در کلاس های درس در مراحل ابتدایی آن است که با سیر نظام آموزشی کشور و با بزرگ تر شدن دانش آموزان و آمدن آنها به مقاطع بالاتر (متوسطه و دبیرستان و سپس دانشگاه ) چنین قسم نظم هایی رنگ می بازد و نظم اساسا تعریف دیگری پیدا می کند.
دیگر، سخن گفتن نه تنها در غیاب معلم بلکه چشم در چشم او نه تنها اشتباه و عملی نادرست و خلاف نیست بلکه گاه بحث ها و جدل های طولانی با معلم در کلاس و یا استاد در دانشگاه صورت می گیرد و دانش آموزان و دانشجویان معلم و استاد را به چالش می کشند و از سخنان و اظهارات او ایراد می گیرند.
دیگر از دست به سینه نشستن و "آقا اجازه " گفتن و همه " گوش بودن " و شنیدن و دیالوگ یک طرفه معلم با دانش آموز که در سال های ابتدایی تحصیل به مقتضای سن و سطح دانش دانش آموزان امری رایج و نشانه ای از ادب و متانت دانش آموز است خبری نیست و نه تنها دیگر رایج نیست بلکه اگر دانش آموزی در مقطع بالا و یا دانشجویی در کلاس درس در دانشگاه، چنین رفتاری کند ، احتمالا همه به او می خندند و آن رفتار را بر نمی تابند.
در واقع ریشه اختلاف سخنان رییس جمهور و منتقدان او درباره مقوله " به زور بردن مردم به بهشت " در همین نکته نهفته است : ظاهرا رییس جمهور همچون مثال بالا وقتی می گوید به زور نمی شود مردم را به بهشت برد فضایی در ذهن او متصور است که فضای یک دبستان و دانش آموز ابتدایی و نظم مورد نظر در یک کلاس درس ابتدایی نیست بلکه حداقل فضای یک دبیرستان یا کلاس دانشگاه برای او متصور است و نظمی که او به دنبال آن است در واقع نظمی است که در چنین فضایی تعریف می شود.
اما غالب منتقدان سخنان رییس جمهور، چون به مقتضای طبیعت کارشان و به طور تاریخی نگاه شان به جامعه و مردم در شکل دبستانی و نه دانشگاهی آن است، نظم دبستانی را هدف می گیرند و مراد آنها از نظم همانند مبصر کلاس مکلف به تهیه لیست"خوب ها و بدها" است و دولت اسلامی را مبصر کلاس ابتدایی می دانند و معلم را خدا می پندارند و اتفاقا از سر خیرخواهی بر آنند تا همه دست به سینه و ساکت بنشینند تا مبادا گناهی از آنها سر بزند تا همه با هم به بهشت برویم.
در وافع رییس جمهور و منتقدانش به دو مرحله گذرا از زندگی انسان توجه دارند با این تفاوت که رییس جمهور مراحل بالایی آن را می بیند و منتقدان او به زبان کلاس دوران ابتدایی یا مکتب خانه ای ، اشاره دارند.
منتقدان و مخالفان هر چند به صراحت نمی گویند اما شاه کلام انتقادات آنها از حسن روحانی ، این است که: روحانی را چه شده که ادبیاتی نزدیک به ادبیات سکولارها و لاییک ها دارد؟ چرا یک "رییس جمهورِ روحانی" در جمهوری اسلامی ایران که حاصل پیوند نا گسستنی و عمیق سیاست و دین است زبانی نزدیک به زبان سکولارها دارد و دولت را مسئول به بهشت بردن مردم با زور نمی داند و سخنانی بر زبان می راند که به ظاهر مشابه همان انتقادات همیشگی اپوزیسیون سکولار و لاییک جمهوری اسلامی در 35 سال گذشته است؟ چرا باید امر به معروف و نهی از منکر را تعطیل کرد ؟ و سوال ها و انتقاداتی از این دست...
اما مناقشه موجود بر سر چیست؟
رییس جمهور در سخنانی در واکنش به برخی انتقادات و مخالفت ها از رویکرد دولت یازدهم، به درستی اعلام کرده است با زور و شلاق نمی توان مردم را به بهشت برد ؛ دین دولتی جواب نمی دهد و ترویج دین باید دست اهل دین و متخصصان این رشته و حوزه های علمیه باشد و قس علی هذا ...و البته رییس جمهورتاکید کرده است دولت باید در این زمینه بستر سازی کند و حمایت های لازم را صورت دهد، اما متولی گری اصلی از آن مردم و اصحاب دین و حوزه های علمیه و علما و.. است.
واقعیت این است که در ظاهر اظهارات رییس جمهور اندک ابهام و اشکالی وجود ندارد و رییس جمهور به درستی (و البته با ظرافت) کوشیده است سخنی میانه در حد مشترک مورد قبول و مورد اجرا ارایه دهد که البته با توجه به مشی اعتدالی رییس جمهور اقدام غیر منتظره ای نیست.
به نظر می رسد ریشه اختلاف بین آنچه روحانی از سویی و منتقدان اظهارات او از سوی دیگر می گویند در دو برداشت متفاوت "انسان" و "اخلاق فردی و اجتماعی" به اقتضای دو شرایط متفاوت از زندگی انسان است.
نگاهی دقیق تر به سخنان منتقدان این قسم از سخنان روحانی (در باره بهشت زوری) کمک بیشتری می کند. برای مثال سید احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران عضو مجلس خبرگان در سخنان ماه گذشته خود در جمع یاوران مهدی (به مناسبت جشن نیمه شعبان) برای چندمین بار این سخنان رییس جمهور را مورد نقد قرار داد و گفت: همگی ما وظیفه داریم برای راهی شدن هم نوعانمان به بهشت راه را هموار سازیم و چنانچه در موضوع امر به معروف ونهی از منکر افراد تلاش نکنیم خلاف قرآن عمل کرده ایم."
اگر نیک بنگریم ریشه اختلاف در ارایه دو برداشت از دو مرحله طبیعی از زندگی انسان است :
روحانی می گوید وظیفه دولت این نیست که مراقب رفتارهای فردی و جمعی مردم باشد تا خطایی از آنها سر نزند و همانند مبصر کلاس چشم در چشم دانش آموزان داشته باشد تا مبادا در غیاب معلم (خدا) دست از پا خطا کنند و در صورت خروج یک دانش آموز از این قواعد در غیاب معلم ، اسم او را در لیست بدها وارد کند تا معلم با او برخورد کند ...
برقراری این چنین نظمی ابتدایی ترین و بدوی ترین برداشت از نظم در کلاس های درس در مراحل ابتدایی آن است که با سیر نظام آموزشی کشور و با بزرگ تر شدن دانش آموزان و آمدن آنها به مقاطع بالاتر (متوسطه و دبیرستان و سپس دانشگاه ) چنین قسم نظم هایی رنگ می بازد و نظم اساسا تعریف دیگری پیدا می کند.
دیگر، سخن گفتن نه تنها در غیاب معلم بلکه چشم در چشم او نه تنها اشتباه و عملی نادرست و خلاف نیست بلکه گاه بحث ها و جدل های طولانی با معلم در کلاس و یا استاد در دانشگاه صورت می گیرد و دانش آموزان و دانشجویان معلم و استاد را به چالش می کشند و از سخنان و اظهارات او ایراد می گیرند.
دیگر از دست به سینه نشستن و "آقا اجازه " گفتن و همه " گوش بودن " و شنیدن و دیالوگ یک طرفه معلم با دانش آموز که در سال های ابتدایی تحصیل به مقتضای سن و سطح دانش دانش آموزان امری رایج و نشانه ای از ادب و متانت دانش آموز است خبری نیست و نه تنها دیگر رایج نیست بلکه اگر دانش آموزی در مقطع بالا و یا دانشجویی در کلاس درس در دانشگاه، چنین رفتاری کند ، احتمالا همه به او می خندند و آن رفتار را بر نمی تابند.
در واقع ریشه اختلاف سخنان رییس جمهور و منتقدان او درباره مقوله " به زور بردن مردم به بهشت " در همین نکته نهفته است : ظاهرا رییس جمهور همچون مثال بالا وقتی می گوید به زور نمی شود مردم را به بهشت برد فضایی در ذهن او متصور است که فضای یک دبستان و دانش آموز ابتدایی و نظم مورد نظر در یک کلاس درس ابتدایی نیست بلکه حداقل فضای یک دبیرستان یا کلاس دانشگاه برای او متصور است و نظمی که او به دنبال آن است در واقع نظمی است که در چنین فضایی تعریف می شود.
اما غالب منتقدان سخنان رییس جمهور، چون به مقتضای طبیعت کارشان و به طور تاریخی نگاه شان به جامعه و مردم در شکل دبستانی و نه دانشگاهی آن است، نظم دبستانی را هدف می گیرند و مراد آنها از نظم همانند مبصر کلاس مکلف به تهیه لیست"خوب ها و بدها" است و دولت اسلامی را مبصر کلاس ابتدایی می دانند و معلم را خدا می پندارند و اتفاقا از سر خیرخواهی بر آنند تا همه دست به سینه و ساکت بنشینند تا مبادا گناهی از آنها سر بزند تا همه با هم به بهشت برویم.
در وافع رییس جمهور و منتقدانش به دو مرحله گذرا از زندگی انسان توجه دارند با این تفاوت که رییس جمهور مراحل بالایی آن را می بیند و منتقدان او به زبان کلاس دوران ابتدایی یا مکتب خانه ای ، اشاره دارند.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.