نواندیش: احمد زيدآبادى در كانال خود نوشت:
دیروز وزش بادی تند، هوای تهران را پاک و دلپذیر کرده بود. به اتفاق فرزندم راهی دارآباد شدیم، البته نه برای گردش و تفرج در دامنههای شمال شرقی تهران، بلکه برای دیدار با سید محمد خاتمی.
آقای خاتمی از اعلام کناره گیریام از سیاست دلنگران شده بود و میخواست دلیلش را بداند. دو ساعتی با هم در این باره گپ زدیم.
من برای آقای خاتمی به عنوان یک روحانی خوشفکر و فرهنگی و مداراجو همیشه احترامی عمیق قائل بودهام، گرچه نیش قلمم علیه برخی جنبههای نگاه و عملکرد سیاسی او معمولاً تیز بوده است.
جالب اینکه آقای خاتمی هم گفت که چند ماه پیش در صدد انجام همان کاری بوده که من انجام دادهام یعنی اعلام کنارهگیری از سیاستِ روزمره و دلمشغولی به کارهای نظری و فکری و فرهنگی، اما تحولات ماههای اخیر وی را از این کار بازداشته است.
به او گفتم به خلاف ظاهر اوضاع، یکی از احتمالات آینده، اقبالِ دوبارۀ جامعه به اوست. خندید و گفت؛ دیگه از من گذشته است! گفتم؛ گردش روزگار اما غریب است....
نظر شما
احمد زیدآبادی اصلاحطلب گفت: در هر شرایطی برای گفتگو با هر کس آماده هستم.
آقای زیدآبادی،
آفرین بر شما که سرانجام به ضرورت گفتگو با مخالفان جمهوری اسلامی پی بردید لطفاً تا دیر نشده ذیل همین پیام موافقتتان را برای تعیین زمان و مکان گفتگو مرقوم فرمایید.
گر گوهری از کَفَت برون تافت، در سایهی وقت میتوان یافت.
ور وقت رود ز دستت ارزان، با هیچ گهر خرید نتوان.
سرور گرامی،
تنها راه نجات میهن اتحاد ماست که همصدا جمهوری اسلامی را تشویق به انجام دو فوریت نماییم:
1- قطع دشمنی با آمریکا برای دفع تهدیدات خارجی.
2- به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی جهت حل مشکلات داخلی.
با تشکر از توجه شما.