- ترامپ وزیر خزانه داری (وزارت تحریم) خود را معرفی کرد: اسکات بسنت کیست!؟
- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
روایت تلخ یک تاراج علمی
پرویز پیران ، استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی
این عاصی ناتمام چون نامردمیهای فراوان گذشته در دانشگاه علامهطباطبایی و پایمالشدن حقوق اولیه این معلم مردود اعلامشده، تصمیمی برای بازگویی آخرین ناجوانمردی شخصی استادشده، نداشت. آن هم به دو دلیل: اول به علت امید ارزشمندی که در بخش عمدهای از هموطنان گرانقدر که با دگرگونیهای اخیر و تمایل بهنوعی عقلانیت و توجه به منافع ملی این سرزمین اثیری شکل گرفته است، تمایلی به مکدرکردن خاطر حتی فردی از این دریای خروشان و آگاه، وجود نداشت. دوم به این دلیل که اکنون با به زیر کشیدهشدن مدیر محترم قبلی دانشگاه که بر چهره این معلم کوچک و ناتمام نیز چنگی بهتمام کشیده است، عدهای از نزدیکان ایشان لباس منتقد بر تن کرده و برای فریب مردم بهویژه دانشگاهیان فرهیخته به نقد مدیر رفته پرداختهاند، مایل به بیان آنچه بر این معلم رفته است، نبود. اما با شروع بحث در باب آخرین لگد بر این معلم و ریختن مدارک دفترش در آبدارخانه تنها برای جلوگیری از تکرار آن برای معلم شریفی که تنها به معلمی شرافتمندانه قانع است، دیگر سکوت جایز نبود. فرزندان دانشجویم عکس پیوست را از باقیمانده مدارک و اسناد دفتر این عاصی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامهطباطبایی گرفته و برای او و شمار قابل توجهی فرستادهاند. عکسهای دیگری نیز وجود دارد که در ناباوری تمام توسط این عاصی برداشته شده است. ابتدا باید تاکید کند این ناباوری ربطی به این عاصی ندارد. زیرا خود را یکی از هیچکسان انبوه مورد اشاره دوست دیرین، از عهد شباب یعنی عطار نیشابوری میداند و طبیعی است که برای هیچکسان هرچیز باورنکردنی قابل وقوع است. مساله اصلی نفس این اقدام برای معلمی با سیودو سال و نیم معلمی آن هم بدون کمترین ارتقا و پیشرفتی در تمامی آن سالهای دراز است. البته با ورود خیل قابل ملاحظهای از سایر بخشها به دانشگاهها و طیکردن یکشبه مدارج و استادشدن آنان البته بر کاغذ، هیچ اقدامی دیگر چندان عجیب نیست زیرا دانشگاهیبودن دود چراغ خوردن و استخوان خردکردن، طلب میکند و با احکام اداری به تنهایی به کف نمیآید. مساله فرعی دیگر مفقودشدن یادداشتها و فیشهای دروس تدریسشده او در 25سال گذشته و نسخه ویرایشنشده دو کتاب او است که پس از تایپشدن به علت عدم حضور این عاصی در کشور در دفترش نهاده بودند. آنچه سبب تردید جدی میشود، آن است که میز دفتر این عاصی و اوراق کشوهای آن تا روز چهارشنبه بیستوهفتمشهریور تخلیه نشده بود و ضمنا اطلاع داده شده بود که پس از تعطیلات و بازگشت به کشور اتاق را تحویل خواهد داد. بر همین اساس نیز این خاسر روز چهارشنبه یعنی فردای ورود به تهران برای پیشدفاع رساله دانشجوی فرهیخته و عزیزی و تحویل اتاق در دانشکده حاضر شد، متوجه شده که با فرمان شخصی استاد شده، بخش عمده اسناد، مدارک و جزوات و کتابها در فضای پشت آبدارخانه به نحوی که در عکسها مشاهده میشود، تخلیه شده است. بهراستی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامهطباطبایی اگر تخلیه بخشی از لوازم دفتر معلمی با سیودو سال و نیم سابقه (زیرا با حکم برائت دادگاه تمامی سالهای اخراج و انواع تنبیه قبلی به سوابق اضافه شده است) ضرورتی فوری و فوتی داشت هیچ گوشه کوچکی جز فضای پشت آبدارخانه وجود نداشت؟
مکانی که در طول روز در دسترس هرکسی است و میتوان به راحتی مفقودشدن موارد یادشده را به بودن آنها در آن مکان نسبت داد. فرزندان عزیز این معلم مردود اعلامشده از سوی مدیر محترم قبلی دانشگاه علامهطباطبایی، از شایعه حضور چند نفردر ساعاتی در دفتر این ناچیز در چند ماه گذشته یاد میکنند ولی بهدلیل مسموعاتی که قابل اثبات نیست، بهنامهای گفتهشده اشارهای نخواهد شد. در عین حال هنوز دو رساله دفاعنشده باقی است. پس منطقی بهنظر میرسد انتظار از مدیران نهادهای علمی که بر اساس شایستگیهای علمی و مدیریتی به مقامهای خود رسیدهاند، بیجا نباشد که همکار قدیمی خود را حتی بر فرضی محال اضافه بر حقش دوماه تحمل کنند بهویژه وقتی که هنوز حداقل تا چهارشنبه گذشته دفتر کار کاملا تخلیه نشده باشد. البته شروط مدیریتی یادشده مدتهاست در دانشگاه علامه یا از اساس وجود ندارد یا به تنی چند انگشتشمار تقلیل یافته است که از حضور تمامی آنان خاضعانه پوزش میطلبد شاید ریختن مدارک این معلم در آبدارخانه و غارت یادداشتهایش که یکبار دیگر برای این معلم سالها پیش رخ داده است بخشی از تنبیه متمم بازنشستگی اجباریاش با اعلام دلیلی چون بیسوادی است که البته برای ملامتیان مقدری عزیز است. هرگز انتظار حتی یک کلام انسانی را نیز نداشته است. زیرا جز تحقیر و توهین از مدیران دانشگاه علامهطباطبایی بهاستثنای یک یا دو مورد، بحمدا... نصیبی نداشته است. شاید محبت بیکران فرزندان عزیز در اینهمه سال، پاداش آن همه توهین ناروا، مقرر شده است. بنا به تجربه چندین ساله غیر از توهین هر انتظار دیگری انتظاری عبث است. بهراستی تخلیه نوشتهها و جزوات و کتابهای یک خاسر دو عالم، کمترین کاری است که انتظار میرود. پس گلهای نیست. حتی با در نظر گرفتن این امر که همکار محترم دیگری پس از بازنشستگی بیش از یکسال برای دفاع رسالهها اتاق خود را در اختیار داشته و مسالهای نیز نبوده است. امید دارد یادداشتها و دستنویس کتابها را هرکس که پیدا کرده یا خواهد کرد چاپ کند تا اگر ارزشی داشت حداقل به علت عمری 30ساله که صرف آنها شده است به دست فرزندان عزیز دانشجو برسد که تنها علت تحمل این همه نامردمی و سبب ادامه کار این عاصیاند. گلایه و شکایتی از کسی ندارد. سالها تنهاوتنها به دلیل آنکه تمایل داشت تا معلمی واقعی و پژوهشگری متعهد باقی بماند، حقوق او بارهاوبارها از سوی مدیریت دانشکده بهاستثنای یک دوره کوتاهمدت آن هم در زمان مدیری انتخابی و از سوی مدیریت دانشگاه در تمامی دورهها بدون استثنا، پایمال شده است و لب از لب گشوده نشد. حال که دیگر آفتابی کمرمق بردیواری کاهگلی است و تا چشم برهمزنی و سربرگردانی رفته است، آثار و باقیمانده مدارک و کتابها و جزوات معلمی که از دانشگاه جز حقوق ناتمام خود هرگز حتی یکبار تقاضایی نکرده و استادیاری شرافتمندانه را 30سال ادامه داده است باید به جرم تلاش برای شرافتمندانهمعلمیکردن سر از آبدارخانه درآورد و بر آنها آب بسته شود و لگدمال شود؟ اگر عاصیان و خاسران دو جهانی نیز اجازه داشته باشند، هدایت همه را آرزو دارد. این نیز بگذرد.
منبع: شرق
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.