- سریعالقلم: سه سناریو پیش روی ایران است؛ توافق، جنگ و اعتراضات شدید داخلی یا ... | در ۱۲ روز گذشته حدود ۵۰ آتشسوزی در ۱۹ استان ایران رخ داده است!
- عارف: اگر جنگ را شروع کردند، پایانش با ما خواهد بود
- واکنش سخنگوی وزارت خارجه به خبر تعطیلی سفارت خانههای اروپایی در تهران
- کامران غضنفری نماینده تهران: باید بررسی کنیم حضور پزشکیان به نفع کشور است یا نبودش!
- ارزیابی تازه علی لاریجانی از احتمال مجدد جنگ و موضوع مذاکره با آمریکا
- کسانی که ایران را به قوم بنی اسرائیل تشبیه میکنند به دنبال آوارگی ملت هستند!
- رمزگشایی از حملات اخیر به پزشکیان
- سرلشکر رحیم صفوی: احتمال میدهم جنگ مجددی رخ بدهد؛ پس از آن، ممکن است دیگر جنگی رخ ندهد
- توییت ولایتی با هشتگ «آلاسکا» و «مردهزارچهره»: ملت ایران هیچگاه اجازه معامله بر سر امنیت ملیشان را نخواهند داد
- سلاح تازه تندروها علیه پزشکیان: حملات در مجلس به رئیسجمهوری با طرح «عدم کفایت»
واكنش جمهورى اسلامى به ماجراى عليرضا اكبرى و كاترين شكدم: ببينيد هدف عناصري با پيشانيهاي پينه بسته، شعارهاي دوآتشه و ژستهاي سوپرانقلابي چيست؟
مسيح مهاجرى در سرمقاله روزنامه جمهورى اسلامى با تيتر "باز هم غفلت از ايلي کوهنهاي داخلي!" نوشت:
ما قلم به دست نگرفتهايم که قضاوت کنيم. قضاوت، وظيفه قاضي است، کسي که درسش را خوانده، آموزشش را ديده و جايگاه اجتماعيش دادرسي است.
کار قلم به دستان، علاوه بر ثبت وقايع و تحليل و تفسير عملکردها، پيشبيني آنچه ممکن است رخ بدهد و هشدار دادن درباره خطرها و تهديدهاست. بنابراين، از اين قلم انتظار نداشته باشيد نظر بدهد فلان شخص که چند روز قبل به جرم جاسوسي براي انگليس اعدام شد، استحقاق چنين مجازاتي را داشت يا نه، اين را بايد قانون بگويد و مجري آن که قاضي است. بعد از آنکه قاضي به وظيفه خودش عمل کرد، نوبت به اقشاري از مردم جامعه ميرسد که درباره چگونگي شکل گرفتن چنين وقايعي فکر کنند و براي مصون ماندن جامعه از عوارض منفي آنها چارهاي بينديشند و مانع تکرار خسرانها شوند. اهالي رسانه و قلم به دستان، يکي از اين اقشارند.
حرف امروز اين قلم اينست که اعدام يک جاسوس فقط وقتي اثر مصونيت بخشي خود را در جامعه برجاي خواهد گذاشت که متوليان امور با رديابي شيوههاي بکار گرفته شده توسط او، به سراغ نمونههاي مشابه بروند و اجازه ندهند افراد ديگري با استفاده از همان شيوهها اهداف بيگانگان را دنبال کنند و محقق سازند. ديديم که پيشاني پينه بسته هم ميتواند ابزاري براي خيانت باشد، ديديم که سوابق انقلابي گري هم ميتواند وسيلهاي براي فريب باشد، ديديم که تندروي و توسل به شعارهاي دوآتشه عليه اين و آن هم ميتواند پوششي براي چهرههاي دست آموز دشمنان باشد و ديديم که شعارهاي آتشين عليه قدرتهاي خارجي دادن و مخالفت با برجام و افايتياف هم ميتواند راهي براي جلوگيري کردن از پيشرفت کشور باشد. اينها را اگر براي عبرت گرفتن کافي بدانيم، ميتوانيم چهره واقعي بسياري از افراد که براي بيگانگان کار ميکنند را تشخيص بدهيم و فريب پينههاي پيشاني، جانماز آب کشيدنها، سوپرانقلابي وانمودن کردنها و شعارهاي آتشين دادنشان عليه اين و آن را نخوريم و اجازه ندهيم کشور به دامي که آنها با مشارکت دشمنان براي ملت پهن کردهاند بيفتد.
در سوريه، ماجراي «ايلي کوهن» بظاهر انقلابي دوآتشهاي که روزها در مجلس و در دولت و در اجتماعات با حرارت زايدالوصفي عليه رژيم صهيونيستي سخنراني ميکرد ولي شبها در خانه خودش اخبار سري سوريه را به سازمان جاسوسي اسرائيل «موساد» مخابره ميکرد و توانسته بود تا مسئوليت معاونت يکي از مهمترين وزارتخانهها ارتقاء يابد و حتي خود را براي رسيدن به مناصب بالاتر آماده کند، بسيار درسآموز است. سرانجام مشخص شد که او عامل موساد است و بازداشت و محاکمه و در سال 1344 در ميدان مزجه دمشق به دار آويخته شد.
در ايران خودمان هم همين امسال، پرده از چهره «کاترين شکدم» خانم يهودي عامل صهيونيسم که چند سال بود با قيافهاي کاملاً مذهبي و پوششي که اجازه نميداد حتي يک تار مويش هم پيدا باشد خود را به عنوان يک انقلابي دوآتشه جا زده بود و با ردههاي بالاي مسئولين ارتباط برقرار کرده بود، افتاد و مشخص شد که براي رژيم صهيونيستي جاسوسي ميکرد. او بشدت عليه غرب و رژيم صهيونيستي و برجام موضع ميگرفت و در همان حال چنان خود را شيفته مذهب تشيع و انقلاب اسلامي جا ميزد که کسي باور نميکرد عامل غرب و صهيونيسم باشد. افشاي چهره واقعي اين جاسوسه، عوارضي در داخل داشت و موجب حذفها و جابجائيهائي شد ولي افسوس که هنوز عناصري با پيشانيهاي پينه بسته، شعارهاي دوآتشه، ژستهاي سوپرانقلابي و گفتارها و نوشتارهاي بشدت افراطي در حال بردن همه چيز به لبه پرتگاه هستند و در عين حال کسي به اين فکر نميافتد که اينهمه نفرت افکني در داخل و مانع پيشرفت کارهاي بزرگ شدن در روابط بينالملل، با چه هدفي صورت ميگيرد. کسي به اين سؤال جواب نميدهد که ايلي کوهنها و کاترين شکدمهاي داخلي ما چرا آزادانه به کار خود ادامه ميدهند و از رهگذر خدمات درخشان! آنها هر روز تحريمها بيشتر، حلقه محاصره تنگتر، معيشت مردم سختتر و سفرهها کوچکتر ميشوند؟
تکرار اين نکته را در حاشيه اعدام جاسوس انگليس لازم ميدانيم که حرف امروز ما اينست که اعدام يک جاسوس فقط وقتي اثر مصونيت بخشي خود را در جامعه برجاي خواهد گذاشت که متوليان امور با رديابي شيوههاي بکار گرفته شده توسط او، به سراغ نمونههاي مشابه بروند و اجازه ندهند افراد ديگري با استفاده از همان شيوهها اهداف بيگانگان را دنبال کنند و محقق سازند.