- استاندار سمنان انتخاب شد: محمد جواد کولیوند کیست!؟
- با این قانون، دختر سردار سلیمانی هم نمی تواند پست بگیرد!
- دادگاه رسیدگی به پرونده چای دبش برگزار شد: اتهامات مقام ارشد دو وزارتخانه دولت رئیسی طرح شد
- 8 نکته درباره سخنان جدید لاریجانی / منتظر " برجام ترامپی " باشیم؟
- نماینده مجلس: بسیجیان بختیاری برای ورود به منزل نتانیاهو و گالانت و بازداشت آنها اعلام آمادگی کردند (ویدئو)
- پس از ۲ سال وقفه در مذاکرات هسته ای؛ ژنو، میزبان هیات های مذاکره کننده ایران و اروپا
- زیدآبادی خطاب به رسایی: عضو تیم مذاکرات بشو تا کسی هم تو را «مای شیخ حمید» صدا بزند!
- اجرای سرود سلام فرمانده توسط جنگ زدگان لبنانی در محفل قرآنی زینبیه دمشق (ویدئو)
- رسایی: فضائلی سخنگوی دفتر رهبری نیست/ قالیباف: صحبتهای او در مورد نقل قول از رهبری مورد تائید است
آری! عفو، مردم را خوشحال میکند
امید دریسی- عصر ایران: حجتالاسلام محسنی اژهای رئیس قوهٔ قضائیه طی سخنانی در روز چهارشنبه ۲۸ دیماه در نشست با رؤسای کمیتههای تخصصی ستاد مرکزی دهه فجر انقلاب اسلامی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، اظهار داشته: «ما در دستگاه قضایی به مناسبت در پیش بودن ایام پر خیر و برکت ماه رجبالمرجب و چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، در فکر آن هستیم که مردم را خوشحال و مسرور کنیم و همانگونه که خداوند در ایام ماه رجب چتر رحمت خود را برای همه بندگان حتی بندههای خطاکار میگستراند ما نیز اقدامی را در قبال افرادی که خطا و گناه کردند اما پشیمان هستند و میخواهند در صدد جبران برآیند، انجام دهیم.»
حتماً خوانندگان نیز دلخواهترین و البته منطقیترین ربط اظهارات اخیر رئیس دستگاه قضا را به اتفاقات ۲۵ شهریور به این سو پیوند میزنند که دلگیریِ عمومی را در پی داشته و هر دو قطب ماجرا -مردم/حکومت- نیازمند گشایشاند و این ربط و پیوند را در عفو جستجو میکنند نه انتقام که برآمده از تفکر خشونت است. وقتی خود قاضیالقضات میگوید ما نمیتوانیم از همان ادبیات و روشهایی که در سالیان گذشته برای اهداف انقلاب اسلامی استفاده میکردیم، اکنون نیز بهره بگیریم و نیازهای نسل جوان و نوجوان را با توجه به مقتضیات زمان محتاج ابتکار و نوآوری میداند، پس چرا برخی در شیپور برخوردهای تند و بگیر و ببند میدمند؟
این یادداشت اگر چه انتقادی است اما در استقبال از سخنان رئیس قوهٔ قضائیه به رشتهٔ تحریر در میآید و اکنون با ورود به ماه بهمن و در آستانهٔ دههٔ فجر که مصادف است با چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، اهمیت سخنان آقای اژهای بیشتر نمود پیدا میکند و دقیقاً لازمهٔ آرامش کشور است. لذا این قلم، ریاست محترم قوهٔ قضائیه را نه به عنوان کسی که تمامی کاستیها متوجه او باشد بل به عنوان نمادی از حاکمیت که قرار است با سعه صدر و رأفت اسلامی به کمک شرایط کشور آید در جایگاه مخاطبِ مسؤول مینشاند تا به دلایل ذیل با عفو، زمینهٔ تفاهم و آشتی ملی را در کشور برقرار کند:
۱. تمامیِ روسایجمهور یکی پس از دیگری قویاً منتقد سیاستها و عملکرد دولتهای قبل از خود بودهاند و اساساً به همین منظور احساس تکلیف کردهاند و در صحنه حاضر شدهاند تا امور و رتق و فتق مملکت را بِه ز قبلی سامان دهند! با اذعان به این اعتراف از سوی مقامات اجرایی، مردم کمترین قصور را در ناکامیها داشتهاند. بنابراین اگر خللی در سرعتِ حرکتِ قطارِ پیشرفت مملکت ایجاد نمیشود برای امید و گرمابخشی به زمستانِ سختِ برخی هموطنانمان، با عفو میتوان زمینهٔ تفاهم و همدلی همگانی را برقرار ساخت.
۲. سببِ چنین احساسِ تکلیفی که بالاتر از آن اشاره رفت، در نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی نیز همین بوده است و نمایندگان جدید، قبلیها را ضعیف در امر نظارت و قانونگذاری شمردهاند. با اذعان به این اعتراف نیز مردم کمترین نقش را در تضعیف وظایف قانونی نهاد مجلس داشتهاند. بنابراین اگر موضع برخی دوستان این نیست که بگویند جمع کنید و از ایران بروید، بهخاطر مردم میتوان آشتی ملی برقرار کرد.
۳. ایضاً ائمهٔ محترم جمعه هم کمابیش هفتهای نبوده که نسبت به وضعیتِ حجاب و گرانی افسارگسیخته یا امور مختلفِ خارجه و داخله به وزرا و مسؤولین در دولتها خاصه هفتم و هشتم و یازدهم و دوازدهم تذکر ندهند! در سایر دولتها خاصه نهم، دهم و سیزدهم هم نه این که وضعیت مطلوب بوده، بلکه طی بازه زمانی که ایشان تشخیص دادهاند مردم مشمول امتحان الهی بودهاند! با اذعان به این تذکرات صریح از سوی ائمه و نیز عدم برقراری ارتباط نسل جدید با خودِ ائمه که مردم کمترین قصور در رقم خوردن چنین وضعیتی را داشتهاند بهخاطر مردم هم می توان اعلام عفو کرد.
۴. نویسنده خود فرزند انقلاب است، در وقوع انقلاب نه وجود خارجی داشته و نه نقشی میتوانسته ایفا کند، اما پیمان مردم و انقلابیون را به خوبی مرور کرده که قرار بوده ضمن آبادیِ دنیامان، آبادیِ آخرتمان نیز تأمین و تضمین شود. قرار بوده زندگی معنویمان متحول شود. قرار بوده مستضعفین به رفاه نسبی برسند و قبر خواب و کارتن خواب نداشته باشیم و البته قرارهای دیگر که میبایست بینی و بینالله بنشینیم جمعبندی کنیم آیا موفق بودهایم و آمارها و شاخصها روندِ مثبتی را طی کردهاند؟ با مروری گذرا بر ۳ بند بالا و همچنین با نگاهی به شرایط جامعه و نارضایتی مردم جواب آری نیست و مردم کمترین بازیگردانی را در تولید این وضعیت داشتهاند. دستکم در این مورد نیز بهخاطر مردم و البته به میمنت ایام خجستهٔ دههٔ مبارک فجر مد نظر ریاست دستگاه عدلیه آشتی ملی و عفو را اعلام کند.
۵. نگارنده البته در این جستار از ذکر و درج دقیق آمارهای رسمی خودداری کرده چون از حوصلهٔ خوانندگان خارج است و در این مقال نمیگنجد. چه، آنقدر مصادیق فراوان است و از افزایش آمارِ طلاق، فقر، فساد و شاخص فلاکت گرفته تا مسائل کلان همچو آموزش، فرهنگ، ارزش پول ملی، ترازِ واردات و صادرات و الخ.. همگی با یک سرچ ساده آمارها را با محتوا در دسترس شما قرار خواهند داد. با این وجود بالاترین مصداق به زعم نویسندهٔ یادداشت سوای از آمارهای رسمی، چیزی نیست جز مدلِ وعدههای کاندیداهای انتخاباتی طی سالیان گذشته در تمامی سطوح از شوراها گرفته تا ریاستجمهوری! نمیخواهم سیاهنمایی کنم اما با نگاهی اجمالی به این وعدهها متوجه خواهیم شد اکثریت قریب به اتفاق کاندیداها برای جلب توجه و رأی آوری، دست به دامنِ شعارهای پوپولیستی، پخش پول و تأمین مایحتاج زندگی شدهاند و قبلیها را ناتوان از ساختن مدینهٔ فاضله معرفی کردهاند! با این حساب که مردم به علت واگذاری اختیار و ثروت به دولتمردان و اصحاب قدرت کمترین تقصیر را به گردن داشتهاند نیز به خاطر مردم هم که شده آشتی ملی و عفو اعلام کنید.
۶. در تأیید سطور بالا چند درصد از کاندیداها در تمام این ۴۴ سال وعدهٔ تلاش جهت بهبود سطح آموزش و فرهنگ یا ارتقاء و اصلاح ساختارها دادهاند؟ شعارِ پخشِ پول، یارانه و کوپن، ارزانی و چه و چه سر میدهند چون طبق اعلام رسمی میلیونها ایرانی زیر خط فقر هستند، آدم فقیر که دنبال فرهنگ و آموزش و کتاب و روزنامه نمیگردد! دنبال لقمهٔ نانی است تا شکم خود و زن و بچهاش را سیر کند. حضرات مسؤول اگر موارد بند ۵ و ۶ را هم میپذیرند خواهند دید مردم کمترین تأثیر را داشتهاند و اقلاً برای مردم هم که شده آشتی ملی و عفو اعلام شود و چه فرصتی مهیاتر از این یومالله.
۷. اینک اما مقامات در سطوح بالا حتی اگر به نتیجهٔ نسبی هم رسیدهاید که در پسِ هر اعتراضی علتی وجود دارد و مردم از سر شکم سیری و مستی به خیابان نمیریزند و اصل اعتراض در واقع معلولی بیش نیست، برای این ولیّ نعمتان خود هم که شده آشتی ملی و عفو اعلام کنید و در بین آحاد جامعه دست بالا را داشته باشید که نظام به یمن دههٔ مبارک فجر رأفت نشان داده است.
۸. با ذکر هفت ردیف فوق و عدم درج بسی ردیفهای دگر که بحمدالله هر ساله نیز در قانون بودجه مشخص میشود کدام نهادها و سازمانهای دولتی و فرهنگی چه بودجههای هنگفتی را بلعیدهاند و عملکرد نامطلوبی را ارائه دادهاند لااقل بهخاطر مردمی که از این بودجهها ارتزاق نکردهاند و البته اگر از سوی برخی پیادهنظام دشمن تلقی نمیشویم، آشتی ملی و عفو خطاکاران را اعلام کنید.
در پایان به این دههٔ مبارک قسم مردم را مقصرِ ناکامیها ندانید و نگویید فلان مجلس یا فلان رئیسجمهور را خودتان انتخاب کردید پس مسؤولیتش هم بر عهدهٔ خودتان است! وقتی مرجع خبری با سیاستهای اشتباه به آن سوی آبها میخزد، مردم را عصبیتر نکنید که وا اسلاما شبکههای ماهوارهای مردان و زنان ما را در تهاجم فرهنگی غرق کردند و جوانانمان را از دست دادیم و مردم مقصر کاستیها هستند که سره را از ناسره تشخیص ندادند!
اگر عامل اصلی مصائب مملکت صرفاً تحریم است که بسمالله، از طریق دیپلماسی حل کنید. اگر ناشی از تصمیمگیریهای غلط و ناکارآمدیِ سیستمِ مدیریتی است که عقلای نظام تکلیف را روشن کنند و اصلاح در حکمرانی مد نظرشان که اعلام کردهاند را تسریع ببخشند. آن چیزی که واضح است عملکرد نامطلوب و نارساییهای انباشته شده طی سالهاست و به همین دلیل است که شاهدیم اعتراضات در فواصل زمانی کوتاهتری نسبت به قبل در خیابانها به وقوع میپیوندد.
بیایید واقعبین باشیم با استناد به آمارهای موجود و در دسترس پیرامون عملکردِ ضعیف مسؤولان، آنان که قدرت و مسئولیت داشتهاند و البته از این حجمِ عظیمِ ثروت و نعمتهای خدادادی چون نفت و گاز برخوردار بودهاند بخاطر عدم تحقق اهداف انقلاب از مردم ایران عذرخواهی کنند، چه ایرادی دارد؟
مردمِ ما طبق گفتههای هر سالهٔ خودتان به وقت انتخابات و راهپیماییهای حکومتی و رسمی مردمی با بصیرت و نجیب هستند، حتماً خواهند پذیرفت و همراهی میکنند و پس از آشتی ملی کدورتها به یقین کمتر و دلها نیز به هم نزدیکتر میشود. ما نیز منتظر اعلام این خبر خوش از سوی حجتالاسلام والمسلمین اژهای هستیم که خوش بختانه به اظهارات فوق بسنده نکرده و بار دیگر هم تکرار کردهاند.