- ترامپ بازهم ادعای خود علیه ایران را تکرار کرد
- متلک آذری جهرمی به رضا پهلوی + تصویر
- ایران در حال بررسی درخواست اروپا برای ازسرگیری مذاکرات است
- کاظم صدیقی در نمازجمعه تهران چه گفت؟ / خبری از کناره گیری نبود!
- ادعای یک رسانه: عبدالرحمان فتاحی، مشاور امور ایران جولانی در حمله اسرائیل کشته شد
- از پرتاب مهر به علی لاریجانی تا نشستن پای سخنرانی بصیرتی اش! + عکس
- کاظم صدیقی صدای مجری انقلابی تلویزیون را هم در آورد!
- کاری که کاظم صدیقی دارد انجام میدهد
- مشاور قالیباف هم از بازگشت کاظم صدیقی متعجب شد
- انتقاد زیدآبادی از برگزاری نمازجمعه به امامت صدیقی
مسئولان اقتصادي با قطار پيشرفت رفتهاند و ما اينجا تنها ماندهايم!
غلامرضا بنى اسدى در جمهورى اسلامى نوشت:
خبرها تکان دهنده هستند. کلمات زلزله ايجاد ميکنند در روان آدمي. نخواهي بخواني هم صداي ديگران به گوشت ميرسد که سکه دارد به 29 هزار تومان ميرسد و دلار هم از 48 تومان پا تند ميکند به سوي 50 هزار تومان. بله 50 هزار تومان و نه 5 هزار تومانِ معروف!
نميدانم مسئولان محترم اقتصادي کجايند. شايد هم با قطار پيشرفت - که به سرعت ميرود - رفتهاند و ما اينجا تنها ماندهايم که اوضاع چنين است. مگر قرار نبود ريال را به سومين ارز پر قدرت منطقه تبديل کنيد بعد دلار و يورو؟ پس چه شد آقايان اقتصاددان و متخصصان نظام پولي؟ چه شد؟ ياد مطلبي ميافتم که پسرم برايم خواند: "ريال تنها واحدِ پولي است که اگر پس انداز کني، خرج کردهاي. اگر خرج کني، پس انداز!" اين را با همه وجود درک ميکنيم اين روز ها. روزهايي که از "الان" تا "الان" از ارزش پول ملي کاسته ميشود. هر چه بخري، بردي. هرچه نگهداري، باختي. به قمار شبيه شده است وضعيتِ بازار که يک گروه ميبازند و يک گروه ميبرند.
من ميترسم از اين مسابقهاي که براي بيشتر خريدن در جريان است. ميترسم از ولعي که گرگ جان مان ميشود. ميترسم از ستون فقراتي که ميشکند و عمودهاي خيمه زندگي که تا شده است.
مسئولان محترم هِمّت کنند و الا هَمت يا هِمت - همان هزار ميليارد - هم به سرنوشت ميليارد دچار خواهد شد، که به شوخي تبديل شده و به ازايش نميشود سرپناهي خريد. حرفِ شهر نيست. روستاهاي حاشيه شهر الان ديوارهاشان را بالاتر از ميليارد بنا ميکنند. نميدانم چه بايد گفت بيش از اين. مهم هم نيست. مهم اين است که مسئولان "بدانند" چه بايد بکنند و براي حرف و حديثهاي اين چند ماه، پيوست اقتصادي درست نکنند. "بدانند" و کار را سامان دهند تا بيسر و سامان بشود طرح و برنامه هرکسي که سربلندي ما را نميتواند ببيند.
