- داستان دلداگی مولانا و شمس / از عشق نافرجام کیمیا خاتون تا گوهر و کرا خاتون!
- دستور دادستان شرق گلستان برای تحقیقات پیرامون علت گم شدن دختر 4 ساله گلستانی که زنده پیدا شد / ظن ربوده شدن «یسنا» تقویت شد!
- فاضل لنکرانی: «امید» در میان اساتید حوزه در حال از بین رفتن است / تعداد شاگردان استادی که ۱۰۰ شاگرد داشت به ۱۰ نفر رسیده
- شاهکار بی نظیر هوش مصنوعی؛ ضرب المثلهای ایرانی به تصویر بدل شدند! (عکس)
- قطامِ سریال امام علی(ع) در 51 سالگی و در فرانسه / زندگینامه و کارنامه هنری ویشکا آسایش + تصاویر
- خاطره آقای همساده از «بده بزنیم» در گفتگو با پشه و ایرج طهماسب! (ویدئو)
- ثواب و فضیلت سوره یس ؛ بهترین سوره برای اموات و اهل قبور + متن و ترجمه سوره یاسین / یس ﴿١﴾ والقرآن الحکیم ﴿٢﴾ انک لمن المرسلین ﴿٣﴾
فرزین پورمحبی
والت دیسنی سالها قیل انیمیشنی ساخت بهنام «آشغالسازها» که در صحنه ای نشان می داد، همسایه های دیوار به دیوار، آشغالهایشان را در منزل یکدیگر خالی می کردند! هر یک خوشحال از اینکه شر آشغالشان کنده شده اما غافل از آنکه در حیاطشان کلی زباله ریخته شده ...
این زرنگی احمقانه گریبان ما را هم گرفته و دودش هم به چشم خودمان رفته ... حال و روزمان شده: از ماست که بر ماست! (حالا بهجای «ماست»، «شیر» بگذارید.)
هر کس در کارش یا کم می گذارد یا یه چیز دیگر را می گذارد و گاه حتی یه چیز دیگر را هم کمتر از حد معمولش می گذارد! در یک چرخه حیات نتیجه اش این می شود که همه ما صاحب یک چیز کمتر یا بدتریم! اما باز خوشحالیم که کمتر و بدترش رابه دیگران انداخته ایم. خب طنزی از این بهتر؛ چه می خواهید؟ تا می توانید بخندید که خنده بر هر درد و مرضی دواست!
گاودار در شیرش آب می ریزد، کارخانه دار این شیر رقیق شده را به حساب شیر کم چرب می گذارد و برای درست کردن شیر پرچرب، داخل همان شیر رقیق شده روغن می ریزد و با این آب و روغن قاطی شده – و البته به اضافه کمی وایتکس برای ماندگاری بیشتر!- همه چیز ختم به خیر می شود. اگر هم تاریخ مصرفش گذشته باشد، موردی نیست، مغازه دار محترم زحمت خدشه دار کردن تاریخ درج شده را می کشد و بدین ترتیب چرخه انداختن و پا اندازی ها به پایان می رسد. به این اوضاع اصطلاحا می گویند: «شیر تو شیر» ... لطفا بازهم بخندید!
اما انتقاد ما سازنده است، به قصد پنبه زدن نیست، با این حساب فقط یک خواهش کوچولو از نوع سازنده اش می کنیم و می رویم رد کارمان ...
بهطورکلی ایران کشوری است که همه چیزش درهم است، البته به جز زن و مردش که بهشدت روی تفکیک شان حساسیم... از این رو در یک پروسه تاریخی ما ملت کم توقعی شده ایم، مثلا از اینکه کفش نداریم خدا را هم شکر می کنیم، چون می دانیم که اگر ناشکری کرده و کفش بخواهیم، معمولا دو کوچه پایین تر با شخصی مواجه خواهیم شد که پا ندارد! پس ما هم ناشکری نکرده و نسیت به این موضوع، موضع خاصی نمی گیرم. فقط خیلی محترمانه و شیک و مجلسی از دست اندرکاران عزیز و زحمتکش می خواهیم: آبی و روغنی را که در شیر قاطی می کنند، حداقل بهداشتی باشد و مانند همان آب معدنی هایی نباشد که از یک جوب کثیف پر می شدند؛ یا آن آبلیموهایی که از کاه آلوده ساخته می شدند و یا روغنش، روغن ترمز و صنعتی نباشد، اگر هم قرار شد که باشد حداقل از آن روغن سوخته هایی نباشد که نذر مسجد می شوند...
همین و بس و خیلی هم سپاس از همینی که هست .
*ایسنا
لینک کپی شد
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
جالب بود
نظر شما