- تصویر یونس صیاد اربابی و ابراهیم پیری شهدای حمله تروریستی امروز
- عباس عبدی: هنوز از فاجعه مهسا درس نگرفتهایم
- کافه کاریز به دلیل برهنگی و سرو مشروب برای همیشه تعطیل شد / مدیر کافه در بازداشت
- فاطمی امین و ساداتی نژاد به زندان معرفی شدهاند!؟
- عراقچی: کشورهای زیادی تلاش دارند میان ایران و آمریکا میانجیگری کنند
- دعوت عارف از هنرمندان ایرانی خارج از کشور برای بازگشت به وطن
- عطاءالله مهاجرانی: تشیع مکتب زندگی است نه مذهب عزا/ چرا مراسم ولادت معصومین را کمرنگ برگزار می کنیم ؟
- الاخبار: عراق، هدف بعدی اسرائیل پس از قطر است
- تحولات جامعه ایران ۳ سال پس از مهسا
واکنش خبرگزاری اصولگرا به ادعای پدر کیان پیرفلک: او تحت تاثیر افکار همسرش است
خبرگزاری فارس در گزارشی نوشت:
پدر کیان پیرفلک امروز در ویدئویی مدعی شده است از مجاهد کورکور که در دادگاه برای او حکم اعدام صادر شده است شکایتی ندارد و از طرف دیگر گفته است: «نیروهای امنیتی به فرماندهی عیدی علیپور ماشین ما را به رگبار بستند و پسرم را به قتل رساندند».
نکته جالب اما این است که او که در لحظه وقوع حادثه در کنار کیان پیرفلک بود و شاهد عینی ماجراست بعد از گذشت ۵ ماه و مشخص شدن ابعاد پرونده حادثه ایذه و محکوم شدن یک نفر به اعدام به سخن آمده است.
به نظر می رسد میثم پیرفلک که تا قبل از چهلمین روز درگذشت پسرش توسط خانواده از این ماجرا بی اطلاع نگه داشته شده بود تحت تأثیر افکار همسرش زینب مولایی راد قرار دارد.
از ابتدای وقوع این حادثه تا به امروز هر از چند گاهی خبری درباره خانواده کیان پیرفلک منتشر می شود که یک سر ماجرا مادر کیان است.
او در نخستین ساعات پس از وقوع حادثه در حالی که داغدار از دست دادن فرزندش بود صفحه اینستاگرام خود را به روز کرد. البته بعدها مدعی شد در آن روز در اختیار خود نبوده و فردی دیگری تصاویر کیان را بارگذاری کرده است.
بیبیسی فارسی هم که آن روزها صدرنشین جدول دروغگویی رسانههای ضد ایران بود، در اولین روایت خود از حادثه تروریستی ایذه نوشت: «نیروهای حکومتی یک کودک ده ساله را در ایذه کشتهاند» در عین ناباوری این رسانه همزمان نام این کودک را نیز اعلام میکند؛ «کیان پیرفلک» و تصاویری از او منتشر می کند.
مادر کیان در مراسم تشییع کیان بدون اینکه توضیح دهد چگونه هویت افرادی که به سمت خودرو حامل او، همسر و فرزندش شلیک کرده اند را تشخیص داده است گفت: «نیروهای لباس شخصی ماشینمان را به رگبار بستند».