- عباس عبدی: به این دلیل میگویند سقوط بالگرد رئیسی کار اسرائیل بوده!
- برای محاکمه روحانی و ظریف فراخوان تجمع دادند، اما خودشان نیامدند و از ۲۵ نفر حاضر، ۴ نفر هم بچه بودند!
- فیلم پینگپونگ خاتمی واقعی است یا ساخته هوش مصنوعی؟
- کشف هدف دشمن از انتشار فیلم عروس دختر شمخانی
- دیدار خاتمی با تاجزاده (عکس)
- تسلیت سید حسن خمینی به مصطفی تاج زاده
- خبرگزاری حوزه: عروسک لبوبو می خواهد جایگاه حسین فهمیده ها را بدزدد
- امام جمعه اصفهان: وضعیت امروز آمریکا شبیه روزهای آخر پهلوی است
- صندلیهای خالی همایش محاکمه ظریف و روحانی سوژه شد (عکس)
- واکنش سخنگوی دولت به ممنوعیت برگزاری جشن هالووین
واکنش خبرگزاری اصولگرا به ادعای پدر کیان پیرفلک: او تحت تاثیر افکار همسرش است
خبرگزاری فارس در گزارشی نوشت:
پدر کیان پیرفلک امروز در ویدئویی مدعی شده است از مجاهد کورکور که در دادگاه برای او حکم اعدام صادر شده است شکایتی ندارد و از طرف دیگر گفته است: «نیروهای امنیتی به فرماندهی عیدی علیپور ماشین ما را به رگبار بستند و پسرم را به قتل رساندند».
نکته جالب اما این است که او که در لحظه وقوع حادثه در کنار کیان پیرفلک بود و شاهد عینی ماجراست بعد از گذشت ۵ ماه و مشخص شدن ابعاد پرونده حادثه ایذه و محکوم شدن یک نفر به اعدام به سخن آمده است.
به نظر می رسد میثم پیرفلک که تا قبل از چهلمین روز درگذشت پسرش توسط خانواده از این ماجرا بی اطلاع نگه داشته شده بود تحت تأثیر افکار همسرش زینب مولایی راد قرار دارد.
از ابتدای وقوع این حادثه تا به امروز هر از چند گاهی خبری درباره خانواده کیان پیرفلک منتشر می شود که یک سر ماجرا مادر کیان است.
او در نخستین ساعات پس از وقوع حادثه در حالی که داغدار از دست دادن فرزندش بود صفحه اینستاگرام خود را به روز کرد. البته بعدها مدعی شد در آن روز در اختیار خود نبوده و فردی دیگری تصاویر کیان را بارگذاری کرده است.
بیبیسی فارسی هم که آن روزها صدرنشین جدول دروغگویی رسانههای ضد ایران بود، در اولین روایت خود از حادثه تروریستی ایذه نوشت: «نیروهای حکومتی یک کودک ده ساله را در ایذه کشتهاند» در عین ناباوری این رسانه همزمان نام این کودک را نیز اعلام میکند؛ «کیان پیرفلک» و تصاویری از او منتشر می کند.
مادر کیان در مراسم تشییع کیان بدون اینکه توضیح دهد چگونه هویت افرادی که به سمت خودرو حامل او، همسر و فرزندش شلیک کرده اند را تشخیص داده است گفت: «نیروهای لباس شخصی ماشینمان را به رگبار بستند».

