کد خبر: ۱۶۰۸۶
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۹:۱۳
هفت صبح نوشت: 

صدای گریه یک نوزاد می‌آمد، صدای مکالمات کاپیتان با برج مراقبت را می‌شنیدم بعد صدای وحشتناک ملخ‌های موتور هواپیما که واقعا گوش خراش و وحشتناک هستند، هواپیما یک نیم دور چرخید، همه چیز در یک چشم بر هم زدن اتفاق افتاد.

بلوار شیشه مینای شهرک فرهنگیان ساعت 9:20 صبح روز یک شنبه بلوار آتش و خون بود. پرواز شماره 5915 شرکت هواپیمایی سپاهان ایر که تازه دو دقیقه قبل باند شرقی فرودگاه مهرآباد را به مقصد طبس ترک کرده بود به دلیل نقص فنی سقوط کرد و 39 نفر جان باختند. پای صحبت‌های زن و شوهر جوانی نشستیم که از سقوط هواپیما جان سالم به در برده‌اند. مشروح گفت‌و‌گو را در ادامه بخوانید:

آن طور که دستگاه‌های مسیریاب و پیچیده برج مراقبت فرودگاه مهر آباد اعلام کرده‌اند به دلیل از کار افتادن یکی از موتور‌ها پرنده از نفس افتاده سپاهان ایر از مسیر خارج شد. همه چیز در یک چشم بر هم زدن اتفاق افتاد. همه اتفاقات ریز و درشت امداد رسانی و خاموش کردن شعله‌های آتش را دوربین‌های ناجا و عکاسان خبرگزاری‌ها ثبت کردند.

سکانس اول /محوطه بهداری ارتش

سفر بدون برنامه

دست‌هایش سوخته و بانداژ شده است اما چون دوستانش دور و برش هستند، همچنان می‌خندد، آن هم به پهنای صورت. نشسته بیرون روی یکی از تخت‌هایی که توی راهرو بهداری ارتش به امان خدا‌‌ رها شده. یکی از دوستانش می‌زند روی شانه‌اش و می‌گوید: یک بار جستی ملخک، دو بار جستی ملخک... صدای شلیک خنده‌هایشان ادامه ضرب المثل را ناتمام می‌گذارد...

محمد عابد‌زاده که نگران حال و روز همسرش است، می‌گوید: همه اتفاق‌ها 30 ثانیه بیشتر طول نکشید. حالا احساس می‌کنم خدا من را دوست دارد. اصلا قرار نبود با این پرواز برویم. مریم دوست داشت برود و به خانواده‌اش سر بزند. تا 12 شب بلیت نداشتیم. اسم‌هایمان را داخل لیست انتظار نوشته بودیم. تا اگر جا خالی شد با ما تماس بگیرند. آخر می‌دانید پروازهای تهران طبس به قول خودمان پروازهای کارگری است کارگرهایی که برای کار معدن از تهران و شهرهای دیگر به مهر آباد می‌آیند مسافرهای همیشگی این پرواز‌ها هستند. خیلی پیش می‌آید که یکی دو تا انصرافی و کنسلی وجود داشته باشد. ساعت 6 اطلاع دادند که جای خالی هست ما هم ساعت 7و نیم فرودگاه بودیم.. بالاخره 8 و ربع سوار هواپیما شدیم و مقدمات خسته کننده و کسالت بار پرواز آغاز شد.

سکانس دوم /داخل کابین هواپیما

همه چیز آرام بود

محمد می‌گوید: فکرش را هم نمی‌توانم بکنم که من زنده‌ام که خدا خودش من را بامعجره‌اش نجات داد. بعد رو به همسرش که بهت زده ما را نگاه می‌کند کرد و ادامه داد: باید موبایل‌ها را خاموش می‌کردیم. داخل هواپیما یک عالمه بچه بود بعد این هواپیما‌ها چون کوچک هستند اصلا فضای استانداردی ندارند صندلی‌ها و مسافر‌ها چفت هم نشسته‌اند انگار هیچ استانداردی برای جا نمایی درست صندلی‌ها انجام نشده است. کاپیتان اکراینی که آخرش هم نفهمیدم اسمش چی بود و تنها یک «اف» معروف ته اسم و فامیلش داشت یک خوش آمد گویی دست و پا شکسته تحویلمان داد مودبانه از تاخیر به وجود آمده معذرت خواهی کرد و موتور‌ها روشن شد.

محمد میگوید مریم داشت با گوشی موبایلش بازی می‌کرد. سر زدن به «پو» معروف و حمام کردنش؛ بعد هم خرید و بازی کردن برای جمع آوری سکه‌های بیشتر. به من نشان داد که برای پو چاق و چله داخل گوشی کلاه جدید خریده است. صدای گریه یک نوزاد هم می‌آمد. صدای مکالمات کاپیتان با برج مراقبت را می‌شنیدم بعد صدای وحشتناک ملخ‌های موتور هواپیما که واقعا گوش خراش و وحشتناک هستند. هواپیما یک نیم دور چرخید روی باند تا در مسیر تیک آف قرار بگیرد.

حالا محمد انگار که بخواهد فیلم سینمایی تعریف کند روی تخت جا به جا می‌شود و ادامه می‌دهد: همه چیز در یک چشم بر هم زدن اتفاق افتاد.

مریم همسر محمد که دختر رییس دانشگاه آزاد شهرستان طبس است در ادامه حرف‌های همسرش می‌گوید: خطر مرگ از بیخ گوشمان گذشت.

مریم رهنما با بغض می‌گوید: اصلا هیچ کسی فکرش را نمی‌کرد هواپیما سقوط کند. درست است که همه ما اعتقاد قلبی داریم مرگ حق است اما به خدا هیچ کسی فکرش را نمی‌کرد همه پودر بشوند.

زن جوان نمی‌تواند حرف هایش را ادامه بدهد صورتش را لای انگشت‌هایش مخفی می‌کند تا راحت‌تر گریه کند. بعد انگار که یک چیز جدید یادش آمده باشد می‌گوید: چهره مسافر‌ها یادم نمی‌رود. آن خانمی که بچه بغلش بود عروسک آبی پوش دختر کوچولویی که دو سه ردیف جلو‌تر از ما نزدیک کابین خلبان نشسته بودند هیچ وقت یادم نمی‌رود. خدا ما را دوست داشت باید می‌ماندیم وگرنه برای خدا که کاری نداشت ما را هم مثل بقیه مسافر‌ها به آسمان می‌برد.

محمد دستهای بانداژ شده‌اش را روی هم قلاب می‌کند و می‌گوید: من بار دومم است که از مرگ فرار می‌کنم. اولین بار سال 84 بود آن وقت‌ها دانشجوی کار‌شناسی ارشد بودم از طبس به تهران می‌آمدم که در محور طبس یکهو اسکانیا به دلیل سرعت زیاد و جریان‌‌ همان باک‌های اضافه و اتصالی در سیستم برق آتش گرفت. با باک اتوبوس دو وجب بیشتر فاصله نداشتم. آن بار از طبس به تهران می‌آمدم و از مرگ جستم و این بار از تهران به طبس می‌رفتم که خدا رو شکر زنده ماندم. خوب یادم هست اتوبوس چپ شد و همه مسافر‌ها روی هم ریختند. شیشه‌ها شکسته شده بود. و اصلا هیچ صدایی را نمی‌شنیدم. همین که به خودم آمدم و توانستم حرکت کنم از پنجره شکسته و از لابه لای شیشه خورده‌ها خودم را به بیرون پرتاب کردم. هنوز پایم به زمین جفت و جور نشده بود که یکهو اتوبوس آتش گرفت آن هم درست از‌‌ همان قسمتی که من نشسته بودم. شانس آوردم که زود خودم را به بیرون پرتاب کردم. در آن حادثه تعدادی از مسافرهای اتوبوس جزغاله شدند.

مرد جوان ادامه می‌دهد: الان دقیقا به شما می‌گویم که همه اتفاق‌های صعود تا سقوط هواپیما 2 دقیقه هم طول نکشید اما می‌توانم ساعت‌ها در باره آن لحظه‌ها برایتان حرف بزنم. هواپیما یک نیم دور چرخید به سمت غرب من که مهندس پرواز نیستم اما بعد از این همه هواپیما سواری در مسیر طبس تهران دیگر دستم آمده است که مسیر پرواز از طرف ورامین می‌گذرد. دماغه به سمت کرج بود. با خودم گفت حتما این طرف باند خالی است خلبان اوج می‌گیرد و بعد در آسمان دور می‌زند.

سکانس سوم/کابین هواپیما

لحظات مرگ آور

محمد می‌گوید: هواپیما از روی باند بلند شد. خلبان یک چیزهایی به برج مراقبت گفت یک دقیقه بیشتر طول نکشید من منتظر بودم که پرنده آهنی دور بزند اما همچنان به سمت کرج پرواز می‌کرد. یکی از موتور‌ها از کار افتاده بود. برای حرفم دلیل دارم. صدای ملخ ایران 140 خیلی زیاد و گوش خراش است. از پنجره می‌دیدم که یکی از ملخ‌ها یعنی درست ملخ سمت راست کار نمی‌کرد. هواپیما زیاد اوج نگرفت حس می‌کردم داریم به سمت زمین می‌آییم زمان از سقوط جلو‌ زده بود. به تنها چیزی که فکر نمی‌کردم زمان بود. همه‌اش منتظر بودم که پرواز در آسمان ثابت شود و خلبان درباره ارتفاع پرواز و مدت زمان آن برایمان حرف بزند. اما یکهو صدا‌های نامفهوم و برخورد به گوشم رسید. باور کنید قشنگ احساس می‌کردم که بدنه هواپیما به چیزهایی برخورد می‌کند. درست مثل افکت‌های فیلم‌های جنگی بود. هنوز نمی‌دانستم چه بلایی به سرمان آمده است. که یکهو یک صدای مهیب ناشی از برخورد گوشم را کر کرد.

سکانس چهارم /کابین هواپیمای سقوط کرده

سرزمین ناشناخته

محمد ادامه می‌دهد: پرنده آهنی با دیوار بتونی برخورد کرده بود بال سمت راست جدا شده بود. یک بوی تند مواد سوختی فضا را پر کرده بود. هواپیما سقوط کرد. و نمی‌دانم بر اثر جرقه یا بر اثر اصطکاک بدنه با دیوار بتونی یکهو آتش شعله کشید. مسافر‌ها زنده بودند. هیچ صدای رادیویی به گوش نمی‌رسید. صدا‌ها را کمی به سختی می‌شنیدم. همه به جنب و جوش افتاده بودند من هم منتظر بودم مهماندار درهای خروج اضطراری را به ما نشان بدهد. از‌‌ همان قسمتی که بال هواپیما جدا شده بود. بیرون را می‌شد دید. هنوز ملخ سمت چپ می‌چرخید و صدا می‌کرد.

به مریم گفتم بلند شو و خودم کمربندهای ایمنی را باز کردم. یکی از مسافر‌ها از‌‌ همان شکاف ایجاد شده بیرون پرید. اول همسرم را به بیرون فرستادم. بعد هم خودم بیرون آمدم. انگار که پرنده آهنی از وسط نصف شده باشد. دو تکه از هواپیما روی زمین افتاده بود. من خودم زیاد فیلم می‌بینم. از آن عشق فیلم‌های هالیودی هستم چیزی که می‌دیدم طوری بود که انگار وسط یکی از‌‌ همان سکانس‌های فیلم‌های هالیودی پیاده شده باشم. زمان و مکان را گم کرده بودم. اصلا نمی‌دانستم که کجا هستیم انگار در یک سر زمین ناشناخته فرود آمده بودیم. شکاف روی بنده خیلی نا‌موزون و تنگ بود. مریم که بیرون پرید خودم هم پریدم. یکهو یادم افتاد که کیف دستی‌ام را می‌توانستم با خودم بردارم کسی از داخل شکاف بیرون نمی‌آمد. دوباره برگشتم داخل کابین کیف لپ تاپم را برداشتم. داخل کابین داغ بود صدای گریه بچه را می‌شنیدم اما کاری از دستم بر نمی‌آمد از بالای شکاف به پایین پریدم تازه داخل کابین آتش گرفته بود. بوی دود و سوختنی می‌آمد تا خودم را به پایین پرتاب کنم دستم و بخشی از صورتم سوخت. داخل کابین هواپیما به شدت داغ شده بود. فکر می‌کنم بیشتر مسافرهایی که ماندند اول خفه شدند بعد هم سوختند. واقعا زمان برای ما نمی‌گذشت. آنهایی که از ما جلو‌تر بیرون پریده بودند روی زمین افتاده بودند و انگار نای راه رفتن نداشتند. انگار یکی در گوشم گفت که هر آن امکان دارد پرنده آهنی از نفس افتاده آتش بگیرد من و مریم با هم شروع به دویدن به سمت فنس‌ها کردیم که یکهو هواپیما با صدای وحشتناکی منفجر شد.

محمد با چشم‌های اشکبار ادامه می‌دهد: همه جا را دود گرفته بود. چشم چشم را نمی‌دید. هیچ صدایی را نمی‌شنیدم. فقط خیالم راحت بود که همسرم کنارم هست به فنس‌های بهداری که رسیدیم یکهو متوجه شدم راه بسته است آنقدر ترسیده بودم که نمی‌دانستم در کدام قسمت کره خاکی هستم. به خودم که آمدم دو نفر دکتر در حال پانسمان زخم‌هایم بودند. بوی دود می‌آمد روی تخت دراز کشیذه بودم و صدای آژیر خودروهای امدادی را می‌شنیدم. باورم نمی‌شد خدا یک بار دیگر به من شانس زندگی کردن داده باشد. خودم 8 درصد بیشتر دچار سوختگی نشدم فقط همین امشب را باید تحت نظر باشم. خدا را شکر که همسرم هم هیچ مشکلی ندارد فقط حالا به خاطر شوک و اتفاقی که شاهدش بوده دچار کوفتگی و کمر درد شده که تا فردا خوب می‌شود.
نظر شما
* کد کپچا:
captcha

آخرین وضعیت سلامتی صدیقه وسمقی

توضیح سردار رادان درباره نقش رئیسی در طرح نور و حجاب: رئیس جمهور حساب رای را نکرده؛ ایستاده تا حیا، دین و عفت در جامعه ساری و جاری باشد

اولین اقدام بانک شهر برای پرسپولیس پس از واگذاری

آیا این گروه از بازنشستگان از همسان سازی حقوق معاف می‌شوند؟

اختلاف بر سر افزایش حقوق بازنشستگان!

آخرین خبر از وضعیت بیماری ترانه علیدوستی از زبان وکیلش / سندرم Dress چیست؟

پاسخ رد به درخواست تمدید قرارداد در پرسپولیس

حق با آقاي ذوالنور است!

تعرض به زنان به بهانه شرکت در مراسم ترحیم

جهانگیری: مگر آقایان قبل از مجلس فعلی نگفتند ما خیزش برای حل مشکلات اقتصادی هستیم؟ پس چه شد!؟

هادی چوپان برای توماج صالحی درخواست عفو کرد

واکنش ایران به بیانیه کویت و اردن در خصوص میدان آرش

سالیوان: به اسرائیل کمک می‌کنیم تا با حملات ایران مقابله کند

قتل تکان‌دهنده مادر و پسر جوان با آتش‌سوزی عمدی مرد نقاش

۱۰ امتیاز برای دانشجو معلمان در مرحله ارتقای رتبه‌بندی

اولین تصویر از ترانه علیدوستی پس از ترخیص از بیمارستان (عکس)

دیگر کسی این دولت را گردن نمی‌گیرد، حتی مسعود‌ ده نمکی! (ویدئو)

شوخی هوتن شکیبا با ستاره های هالیوود! (تصاویر)

راهپیمایی برنامه‌ریزی شده، پس از عدم استقبال، خودجوش معرفی شد! (+تصاویر)

ترانه علیدوستی به همراه همسرش و امین حیایی در بیمارستان (عکس)

بیانیه مهم هلدینگ خلیج فارس درباره استقلال + تصویر

بازگشت حمید لولایی بعد از ۲۰ سال به کوچه سریال خانه به دوش ! (ویدئو)

چهرۀ 600 سالۀ «بچه‌جنّ» در توالت یک خانۀ قدیمی! (تصاویر)

اجرای طرح موسوم به نور در فرودگاه کیش (ویدئو)

حضور طناز طباطبایی در فیلم جدید کارگردان یاغی + عکس

ماجرای جنجال عکس یک دختر نیمه برهنه در خیابان های تهران و واقعیت آن (تصاویر)

طعنه پرویز پرستویی به مهران رجبی ؛ کلیددار خودشیفته تلویزیون (عکس)

تیپ و استایل بهنوش طباطبایی در باشگاه ورزشی (عکس)

اولین بوسه زن و شوهری در سریال ایرانی ؛ ساترا سانسور نکرد (عکس)

طنین نوای «هزار دف» در پالنگان (ویدئو)

سخنان زاکانی هم بنر شد! (عکس)

تصاویری از دختر زیبای تام کروز و کتی هولمز در ۱۸سالگی

عذرخواهی سیدحسین حسینی از هواداران استقلال (تصویر)

تصویر وایرال شده از اختلاف قدی ستاره بسکتبال با بازیکن استقلال! (عکس)

تغییر چهره و استایل (غزل شاکری) «آذر گل دره ای» سریال شهرزاد بعد 9 سال + تصاویر

درخواست نکونام از هواداران استقلال (تصویر)

فرودگاه دبی در آب غرق شد (ویدئو)

تصویر وایرال شده از زنان نظامی در رژه ارتش (عکس)

تجمع مقابل سفارت اردن در تهران (عکس)

پیتزا داوود پلمب شد (عکس)

تصویر بارش باران در ساحل سرخ جزیره هرمز (ویدئو)

تیپ جذاب و شیک آزاده صمدی (عکس)

با پادشاه اردن، همسر و فرزندانش آشنا شوید؛ از پرنسس ایمان تا پرنسس سلما

واکنش آرش رضاوند به تغییر نحوه تعیین قهرمان لیگ برتر + تصویر

تصاویر دلبرانه بازیگر دونگ‌ یی در طبیعت کره‌ جنوبی (عکس)

چهره جدید خانم مجری تلویزیون همه را شوکه کرد (عکس)

تصویر همسر واقعی جومونگ (عکس)

صحنهٔ زورگیری در بزرگراه صدر بازسازی شد (ویدئو)

محافظ مسی بالاخره شکست خورد! (ویدئو)

عکس یادگاری یک اسرائیلی با بدنه موشک ایرانی در کنار بحر المیت

بقایای موشک‌های سپاه در اراضی اشغالی (تصاویر)

استایل جدید ستاره استقلالی و همسر خارجی‌اش (عکس)

مدلینگ «دونگ‌ یی» (تصاویر)

واکنش رامین رضاییان به حمله موشکی ایران به اسرائیل (تصویر)

واکنش ملیکا زارعی به حمله ایران به اسرائیل (تصویر)

بمب الکترومغناطیسی چیست و چگونه عمل می کند؟ (+عکس)

تغییر چهره مهتاب کرامتی از «هلن» و «ماری» سریال مردان آنجلس تاکنون (عکس)

تصاویر عصبانیت شدید آل کثیر و اعتراض به کادر فنی پرسپولیس

پای هدیه تهرانی به وسط بحث درباره چهره سحر دولتشاهی باز شد! (تصاویر)

تیپ جوان‌پسند و متفاوت بهاره رهنما در کالیفرنیا (+عکس)

خبرگزاری اصولگرا خواستار محرومیت حضور زنان در ورزشگاه‌ها شد: گلر استقلال دختر بی حجاب را بغل و به پلیس حمله کرد! (عکس)

توییت جدید رسول خادم درباره زنان کپرنشین سیستان و بلوچستان (تصویر)

تغییر چهره «محیا دهقانی» بازیگر نقش «نجلا» در 32 سالگی (تصاویر)

تغییر چهر «بانو یومیول» در سریال جومونگ بعد از 18 سال (تصاویر)

تصویر خوش و آب رنگ و پوشیده بهنوش طباطبایی

«جونگ‌ یی»؛ سریالی کره‌ای که طرفداران «دونگ‌ یی» باید ببینند + تصاویر

خبر خوش بیرانوند برای هواداران پرسپولیس (عکس)

سانسور مومنانه هم رسید: پخش زنده سخنان منصور ارضی در زمان انتقاد از پناهیان قطع شد! (ویدئو)

واقعیت زورگیری در اتوبان صدر؛ چه‌کسی تیراندازی کرد؟+ عکس

پوشش متفاوت زهرا داوودنژاد در مراسم ختم برادرش (عکس)

نظر 3 کارشناس برنامه فوتبال برتر درباره داوری پر حاشیه استقلال - مس رفسنجان + ویدئو

تیپ تازه «بانو سوسانو» در پشت صحنه یک تئاتر (+عکس)

شیخ علیرضا پناهیان در جلسه اقتصادی دولت رئیسی ! (عکس)

واکنش امیررضا رفیعی به کلیش شیت برای پرسپولیس (تصویر)

عکس‌های شخصی سو سو، خانم بازیگر سریال جومونگ (تصاویر)

اکران همزمان «مست عشق» در ایران و ترکیه/ «هانده ارچل» به ایران می آید؟ (+تصاویر)

قاب سه نفره رضا داوودنژاد با نیکی کریمی و دختر عمویش (عکس)

حرکت قشنگ ستاره پرسپولیس در قبال بازیکن استقلال + تصویر

سحر دولتشاهی و همایون شجریان در قابی زیبا و بی نظیر (عکس)

باریک‌ترین آپارتمان جهان در قم! (عکس)

تجمع بازنشستگان در چند شهر؛ مستمری ها باید مطابق قانون زیاد شود (+عکس)

رفتار مشابه نکونام و دخترش در واکنش به فرصت سوزی بازیکنان استقلال ! (تصاویر)

پوشش و استایل متفاوت بهاره رهنما در آمریکا (عکس)

مرادی، کارشناس داوری: توپ استقلال از خط دروازه مس رفسنجان گذشت (+ویدئو)

واکنش تند جواد نکونام به نپذیرفتن گل استقلال مقابل مس: دشمنی شروع شد (تصویر)

تغییر چهره درسا (نیکی نصیریان) سریال بزنگاه بعد از ۱۶ سال +عکس

ماجرای نامه ای که دیر رسید و هویدا اعدام شد (+تصاویر)

پیکر سرلشکر محمدهادی حاجی رحیمی و سید مهدی جلادتی به خاک سپرده شد (+تصاویر)

مراسم تشییع رضا داوودنژاد با حضور هنرمندان (اسامی و تصاویر)

صحبت های سوزناک مونا داوودنژاد در تشییع برادرش رضا: مادربزرگ و عسل منتظرت هستند (ویدئو)

پرطرفدارترین