اندر حکایت معجزات قالیباف

سید عبدالجواد موسوی در خبرآنلاين نوشت:

جناب قالیباف فرموده است: قول می دهیم در یک برنامه پنج ساله به ثبات اقتصادی برسیم و بر گرانی و تورم غلبه کنیم.

چرا حالا پنج سال و نه کم تر و یا بیشتر؟ خوب دقت کنید. پنج سال دیگر یعنی تا پایان مجلس بعدی. یعنی یک شعار کاملا تبلیغاتی. یعنی باز هم به من رای بدهید. بازهم بگذارید من رئیس مجلستان باقی بمانم. نامردی نکنید و یک سال مانده به پایان مجلس مرا کنار بگذارید که در آن صورت نه می توانیم بر گرانی و تورم غلبه کنیم و نه امکان آن را داریم که به یک ثبات اقتصادی برسیم. این برنامه دقیق و اصولی طراحی شده و فقط در صورتی جواب می دهد که من پنج سال و نه یک روز کمتر در مسند قدرت باقی بمانم.

بزرگ ترین مشکل مدیران جمهوری اسلامی این است که مدام خود را در کارزار تبلیغاتی می بینند. طرف قریب به نیم قرن است در مهم ترین مصادر حکومتی مشغول به کار است اما جوری حرف می زند که انگاری تازه پا به عرصه سیاست گذاشته است و باید خودش را به دیگران اثبات کند. فقط من مانده ام در مملکتی که هیچ کس بابت دعاوی و شعارهایش بازخواست نمی شود این همه حزم و احتیاط و ترس از دست دادن منصب و مصدر برای چیست؟ تو رئیسی. مادرزاد هم رئیسی. هزار اتفاق ناجور دیگر هم بیفتد باز هم رئیسی. دیگر این همه سوز و بریز و خود را به آب و آتش زدن برای چیست؟ اصلا بگو چهار سال دیگر. فکر کردی چهار سال دیگر کسی یقه ات را می گیرد که چرا به قولت عمل نکردی و نتوانستی بر گرانی و تورم غلبه کنی؟ مگر الان آقای رئیسی که می خواست تورم را کاهش دهد و در بعضی عرصه ها تورم را چند صد برابر کرد بازخواست می شود؟

البته فکر کنم آقای قالیباف در این شعار تبلیغاتی اصلا روی سخنش با من و شما نیست. من و شما چه اهمیتی داریم؟ من و شما چه بخواهیم و چه نخواهیم ایشان رئیس باقی خواهد ماند. انگاری ایشان دارد به نمایندگان مجلس و یا دیگر بازیگران عرصه سیاست پیغام می دهد که اگر می خواهید گره ای از کار فروبسته این مملکت گشوده شود بگذارید من با خیال راحت در این مسند باقی بمانم. اگر بمانم مشکلات اقتصادی مملکت را حل خواهم کرد و اگر نمانم دیگر مسئولیتی را در این زمینه قبول نخواهم کرد.

لطیفه:رندی پول کلانی دریافت کرد تا خری را زبان انگلیسی بیاموزد. آن هم در ده سال. به او گفتند مگر نمی دانی که این امر محالی است. گفت: تا ده سال دیگر خدا بزرگ است. یا من می میرم. یا خر و یا صاحب خر.