- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
طرفداران مصدق كجا بودند؟ / صادق زيباكلام
حکايت کودتاي 28مرداد همچون سريال هاي تلويزيوني، تکرار و تکراري شده است، هرازچندگاهي مجموعه اي جديد از اسناد و مدارک موجود در آمريکا و انگلستان ظاهر مي شود و پرده از نقش آن دو کشور در طراحي کودتاي 28مرداد برمي دارد، منتها با وجود اين همه شواهد و قراين همچنان عده اي ظرف سال هاي اخير اين ترديد را به وجود آورده اند که گويا آمريکا و انگلستان نقش زيادي در کودتاي 28مرداد نداشته اند و در حقيقت برخي ها صحبت از قيام 28مرداد کرده و برخي ها دکترمصدق را متهم کرده اند که خود مي خواست کودتا صورت گيرد و مثل قهرمان از صحنه خارج شود و سعي مي کنند، شواهد و قراين ديگري مطرح کنند. به راستي نقش آمريکا و انگلستان در کودتاي 28مرداد چقدر بود؟
قبل از شرح ماجرا و نقش دولت هاي آمريکا و انگلستان بايد به يک مساله مهم اشاره داشت و آن هم شرايط سياسي داخلي ايران بود. بدون ترديد کودتا را آمريکايي ها و انگليسي ها طراحي کرده و به اجرا گذاشتند اما نبايد از اين واقعيت غافل شد که اگر شرايط سياسي و اجتماعي داخلي، مناسب وقوع کودتا نبود قطعا کودتا نمي توانست موفق شود، ما در اينجا به همين مقدار بسنده مي کنيم و اينکه شرايط سياسي داخلي چگونه بوده که راه را براي کودتاي طراحي شده توسط آمريکايي ها و انگليسي ها، هموار کرده، مي گذاريم براي فرصتي ديگر و به کودتا مي پردازم. آيا اساسا نيازي به اسناد و مدارک بيشتري براي نشان دادن نقش آمريکا و انگلستان در کودتاي 28مرداد وجود دارد؟ در واقع هم آمريکا و هم انگلستان از همان ابتداي کودتا يعني بعد از آنکه کودتا اتفاق افتاد در سال 32، نه منکر نقششان در به راه انداختن کودتا بوده اند و نه هرگز اعتقادشان بر اينکه دولت مرحوم دکترمصدق را بايد از طريق کودتا سرنگون کرد، پنهان ساخته اند، بنابراين به نظر نمي رسد که نياز به اسناد و مدارک جديدتري باشد.
تا ثابت کند که انگلستان و آمريکا در کودتاي 28مرداد نقش داشته و آن کودتا را به وجود آورده اند. انگلستان در حقيقت از همان ابتداي ملي شدن نفت و روي کارآمدن دولت مرحوم دکترمصدق در اوايل سال 1330 رسما و علنا معتقد بود تا زماني که دکترمصدق بر سر کار است هيچ مصالحه اي درخصوص نفت نمي تواند با دولت وي تحقق پيدا کند. برخلاف انگلستان، آمريکايي ها اصراري بر کودتا عليه مصدق نداشتند، دست کم در سال30 و بخشي از سال 31، آنان خواهان سرنگوني حکومت دکترمصدق نبودند، در واقع و درست تر گفته باشيم در ابتداي ملي شدن نفت، آمريکايي ها نه تنها مخالف ملي شدن نفت نبودند بلکه از دولت دکترمصدق جانب داري هم مي کردند. با شروع جنگ سرد و خطر کمونيسم، اين تفکر در ميان بسياري از دموکرات هاي آمريکا وجود داشت که يکي از راه هاي جلوگيري از پيشرفت کمونيسم در کشورهايي مثل ايران که شرايط زيادي براي به قدرت رسيدن رژيم هاي انقلابي کمونيستي در آنها وجود دارد، وجود حکومت هايي نظير دولت دکترمصدق است که کمونيست و چپ گرا نيستند، در عين حال از محبوبيت گسترده اي هم برخوردارند، اين تيپ آمريکايي ها به مصدق و دولتش به عنوان خاکريزي عليه پيشروي کمونيسم با حمايت اتحاد شوروي در ايران مي نگريستند. دليل دوم عدم مخالفت آمريکايي ها با ملي شدن نفت آن بود که از ديد بسياري از آمريکايي ها موافقتنامه نفتي ميان ايران و انگلستان، خيلي يک جانبه و به نفع انگليسي ها بود. همان موقع شرکت هاي نفتي آمريکايي در عربستان، کويت و ونزوئلاقراردادهايي موسوم به 50-50 منعقد کرده بودند، يعني نيمي از درآمد نفت از آن عربستان بود و نيمي ديگر از آن شرکت هاي آمريکايي، در حالي که مقداري که انگليسي ها به ايران پرداخت مي کردند بسيار کمتر از 50درصد درآمد نفتي بود که به 20درصد هم نمي رسيد. بنابراين آمريکايي ها با نفس ملي شدن مخالفتي نداشتند. بالاخره شايد آمريکايي ها خيلي بدشان هم نمي آمد که نفت ايران ملي شود و انحصار انگلستان از سر نفت ايران کنار رفته و بالطبع شرکت هاي آمريکايي هم بتوانند وارد بازار نفت ارزشمند ايران شوند. بنابراين آمريکايي ها نه مخالفتي با ملي شدن داشتند و نه با دولت دکترمصدق، سفير آمريکا در ايران، در حقيقت هم ملي شدن را تاييد مي کرد و هم براي دکترمصدق احترام فراواني قايل بود و روابط بسيار خوبي با دولت دکترمصدق و شخص وي داشت. اما انگلستان برخلاف آمريکا از همان ابتدا هم با ملي شدن مخالف و معتقد بودند که مصدق به شدت از انگليسي ها متنفر بود تا او در مقام نخست وزيري باقي مي ماند، امکان حصول هيچ توافق يا مصالحه اي درخصوص نفت و اساسا اما هيچ مساله و مناقشه اي ميان تهران و لندن وجود نداشت. انگليسي ها البته مذاکره مي کردند، اما مذاکره شان با ما، بيشتر به واسطه فشار و ترغيب از سمت آمريکايي ها بود.
اما آن وضعيت به تدريج تغيير يافت و آمريکايي ها هم مجاب شدند که نظر انگليسي ها درست تر بود و مشکل اصلي شخص دکترمصدق و لجاجت و يک دندگي او است که مانع از رسيدن به توافق و حل بحران نفت مي شود. اما اين، همه داستان نبود و آمريکايي ها به تدريج به اين جمع بندي مي رسيدند که دولت دکترمصدق نه تنها مانع از خطر به قدرت رسيدن کمونيست ها در ايران نشده بلکه برعکس، در شرايط بحراني و پرتلاطم سياسي که از زمان به روي کارآمدن دکترمصدق و ملي شدن نفت در کشور به وجود آمده بود، وضع کمونيست ها يا حزب توده و طرفداران آن بسيار بهتر شده بود. از ديد واشنگتن اگر مصدق در نهايت سقوط مي کرد، يعني به دليل افزايش مشکلات داخلي توان حاکميت را از دست مي داد، اين حزب توده و کمونيست ها بودند که خلااحتمالي دکترمصدق و سقوط دولت او را پر مي کردند و نيروهاي طرفدار غرب، دربار و... که از آنان نام برديم جايگاه چنداني براي نگه داشتن قدرت نداشتند؛ بنابراين مي توان گفت از اواسط سال 31 در حقيقت واشنگتن هم به لندن نزديک شده بود. مشکل ديگر آمريکايي ها و انگليسي ها اين بود که شاه به دليل واهمه اي که داشت حاضر نبود در کودتا شرکت کند، برعکس شاه، خواهر دوقلويش اشرف، اشتهاي سيري ناپذيري براي کاربرد خشونت عليه دکترمصدق و سرنگوني وي داشت.
مابقي ماجرا را مي دانيم و در حقيقت آمريکايي ها و انگليسي ها در نهايت موفق شدند شاه را ترغيب کنند که حکم عزل دکترمصدق را نوشته و مقدمات کودتا را فراهم کردند، اما درعين حال باوجود آنکه همه شواهد و قراين از طراحي کودتا توسط آمريکايي ها حکايت مي کند اما اين نکته را هم نمي توانيم و نبايد ناديده بگيريم که آمريکايي ها و انگليسي ها حتي يک سرباز هم وارد ايران نکردند و ده ها هزار نفر از هم ميهنان مان در حقيقت نقش پياده نظام و نقش سربازان آمريکايي و انگليسي را بازي کردند. بالاخره يک نکته ديگر را هم ما ايرانيان نبايد فراموش کنيم و آن هم شکل وقوع کودتا بود، واقعيت امر آن است که کودتا به اين صورت نبود که صبح ايرانيان از خواب بيدار شوند و مشاهده کنند که ارتش، مراکز حساس را گرفته و کودتا شده، خير، کودتا صرفا از ساعت 7:30 الي هشت صبح شروع شد و چندصدنفر بيشتر نبودند، چندصدنفر که اغلب نظامياني بودند که با خانواده هايشان لباس سفيد پوشيده و بر پشت کاميون ها از مناطق جنوب شهر حرکت کرده بودند و به طرف خيابان هاي مرکزي شهر مي آمدند اما اين تصوير تا سه چهار ساعت بعد تغيير کرد، چندصدنفر ساعت 7:30 صبح تا نزديک به 12ظهر بالغ بر چندين هزارنفر شده بودند و آن هزاران نفر بودند که در حقيقت عمل کودتا را انجام دادند. سوالي که ما هيچ وقت نخواسته ايم ظرف اين 63 سالي که از کودتا مي گذرد، به آن پاسخ دهيم آن است که طرفداران دکترمصدق در فاصله هشت صبح تا 12ظهر که عملادولت او سقوط کرد، کجا بودند؟
*استاددانشگاه تهران
□ روزنامه شرق
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.