بازگشت سوپراستارها به بیلبوردهای تبلیغاتی

رادان در همين نامه مدعي شده بود خود او تنها به وسيله يك قرارداد با شركت كره‌اي در سال 2005، توانسته نيم ميليون دلار ارز وارد كشور كند. حالا آزادي دوباره تبليغات براي سوپراستارها، مي‌تواند خبري خوش براي اين چهره پول‌ساز و دوستانش باشد.

دنياي اقتصاد- رسول بهروش: حضور ورزشكاران و هنرمندان در فعاليت‌هاي تجاري و تبليغاتي، يك راه كاملا مرسوم براي درآمدزايي در اغلب نقاط جهان است. با اين اوصاف در ايران دولت محمود احمدي‌نژاد براي مدتي شركت اين قبيل ستارگان در آگهي‌هاي بازرگاني را ممنوع كرده بود؛ آنچه باعث شد انتقادات زيادي متوجه وزارت فرهنگ و ارشاد وقت شود. با اين وجود طي ماه‌هاي اخير شهروندان تهراني با تصاوير متفاوتي از چند سوپراستار حاضر در تبليغات شهري و تلويزيوني مواجه شده‌اند كه نشان مي‌دهد ممنوعيت مزبور رفع شده است. در ايام برگزاري مسابقات جام جهاني، تصوير جواد نكونام هنگام پيشنهاد يك روغن موتور خاص در كشور پخش شد و به شكل همزمان، اهالي پايتخت تصاويري از بهرام رادان را روي بيلبوردها ديدند كه مشغول تبليغ براي كيف و كفش چرم بود. اين صداي يك بازگشت است؛ تلاش براي احياي حرفه‌اي‌گري در دنياي ستاره‌ها!

ممنوعيت، سوغات دبي؟

شايد هيچ‌كس باور نمي‌كرد روزي در ايران حضور سوپراستارها در آگهي‌هاي بازرگاني ممنوع شود، به ويژه كه اين موضوع از اواخر دهه هفتاد كاملا براي مردم جا افتاده بود و آنها فهميده بودند ستارگان محبوب‌شان مثل بقيه ورزشكاران و هنرمندان دنيا حق استفاده تجاري از چهره خودشان را دارند، اما وقوع يك اتفاق عجيب ناگهان همه چيز را به هم ريخت و باعث شد ستاره‌ها براي چند سال پشت خط پول‌سازي متوقف باقي بمانند. ماجرا از جايي شروع شد كه يكي از ورزشكاران شناخته شده ايراني در‌ شبكه‌هاي لس‌آنجلسي اقدام به تبليغ يك آژانس املاك كرد. پس از اين ماجرا و به ويژه وقتي حرف‌وحديث‌هايي در مورد سلامت كاري آژانس مزبور به وجود آمد، وزارت ارشاد وقت وارد گود شد و حضور ستاره‌ها در فعاليت‌هاي تبليغاتي را قدغن كرد. اين بخشنامه، با توجيه صيانت از «شأن» ستاره‌ها مقدمات حذف آنها از تبليغات تجاري را فراهم آورد. در واقع مسوولان ذيربط مدعي بودند جايگاه هنرمندان و ورزشكاران محبوب كشورمان بالاتر از آن است كه مورد استفاده ابزاري صاحبان كالا قرار بگيرند و در نهايت به همين راحتي، حق طبيعي سوپراستارهاي ايراني براي سال‌ها از آنان سلب شد!

به قلم بهرام رادان؛ مرد 500 هزار دلاري!

با اعلام رسمي منع ستاره‌ها از حضور در فعاليت‌هاي تجاري، انتقادات پرشماري متوجه مسوولان ذي‌ربط شد. شايد در تندترين واكنش، بهرام رادان به عنوان يكي از چهره‌هاي مورد علاقه برندها دست به قلم شد و نامه‌اي خطاب به وزارت فرهنگ و ارشاد وقت نوشت. اين بازيگر سينما روز 26 تير 87 در بخشي از نامه سرگشاده‌اش مي‌نويسد: «از آنجا كه روش مسوولان و بی‌حوصلگی‌شان و استفاده آنها از قوانین نانوشته در محدود كردن آزادی‌های فردی و شهروندی را نمی‌پسندم، اعتراض مستدل خود را نسبت به این شیوه برخورد با طبقه محبوب جامعه اعلام می‌دارم.» رادان در همين نامه مدعي شده بود خود او تنها به وسيله يك قرارداد با شركت كره‌اي در سال 2005، توانسته نيم ميليون دلار ارز وارد كشور كند. حالا آزادي دوباره تبليغات براي سوپراستارها، مي‌تواند خبري خوش براي اين چهره پول‌ساز و دوستانش باشد.

رونالدو عليه رئال مادريد

اما مساله عقد قراردادهاي تجاري و تبليغاتي ستاره‌ها با برندهاي مختلف، خيلي رايج‌تر و جهان‌شمول‌تر از آن است كه ما بتوانيم با يك بخشنامه در ايران، آن را نفي كنيم. در اسپانيا –جايي كه شايد كسي نگران شأن و جايگاه كريس رونالدو نيست!- يكي از معدود تنش‌هاي ستاره پرتغالي با مسوولان باشگاه رئال مادريد اتفاقا بر سر كم‌وكيف تقسيم سود ناشي از حضور كريس در تبليغات گوناگون به وجود آمد. درست 14 ماه پيش بزرگترين مشكل بر سر راه تمديد قرارداد رونالدو با رئال مادريد اين بود كه ستاره شماره هفت خواهان در اختيار داشتن صددرصد حق تصويرش شده بود. در فوتبال حرفه‌اي دنيا، تيم‌هاي مختلف بندي را در قرارداد بازيكنان‌شان مي‌گنجانند كه بر اساس آن هر زمان ستاره مزبور در يك كار تبليغاتي شركت كرد، بايد بخشي از دستمزد دريافتي‌اش را در اختيار باشگاه قرار بدهد. بارسلونا اما براي آنكه امتيازي ويژه به ليونل مسي واگذار كند، اين بند را در قرارداد ستاره آرژانتيني اعمال نكرد تا او تمام عوايد ناشي از حضورش در امور تجاري را شخصا دريافت كند. اين مساله باعث شد رونالدو هم براي تمديد قرارداد خواهان پوئني مشابه شود و سرانجام چنين حقي را از باشگاه بگيرد. در حال حاضر ليونل مسي با 8 برند معتبر دنيا كار مي‌كند و از اين رهگذر ساليانه 32 ميليون پوند درآمد دارد.

مسي و بارسلونا؛ فقط يك دليل براي جنگ!

بدون ترديد بايد يوهان كرايوف را يكي از برجسته‌ترين كارشناسان فوتبال جهان دانست؛ كسي كه به خصوص بر اثر حضور طولاني‌‌مدتش در بارسلونا، نسبت به اتفاقات اين باشگاه اشراف ويژه‌اي هم دارد.

اسطوره فوتبال هلند چندي پيش در مورد روابط كاتالان‌ها با ستاره آرژانتيني‌شان گفته بود: «مسي و بارسلونا همچنان تا سال‌ها مي‌توانند در كنار هم خوشبخت باشند، اما اگر تنها يك دليل براي وقوع جنگ بين طرفين و جدايي لئو وجود داشته باشد، آن آديداس است!» كرايوف دست روي يك نقطه كليدي گذاشته است.

طي سال‌هاي اخير به صورت سنتي كمپاني نايك نقش حامي مالي آبي‌واناري‌ها را بر عهده داشته اما بعد از ظهور مسي، آديداس به عنوان بزرگترين رقيب اين برند وارد كارزار شد و غنيمتي بزرگ به دست آورد؛ توافق با سوپراستار آرژانتيني! اگر 10 سال پيش بزرگ‌ترين جنگ نايك و آديداس بر سر اين بود كه كفش پسر بزرگ ديويد بكام موقع ورزش صبحگاهي متعلق به كدام كارخانه باشد، حالا مبارزه جديد و بسيار جدي آنها زير پوست باشگاه بارسلونا در جريان است؛ جايي كه مسي و رفقا با توليدات نايك تمرين و بازي مي‌كنند اما همين كه از ورزشگاه بيرون مي‌زنند، مهم‌ترين ستاره باشگاه محصولات آديداس را می‌پوشد و در معرض ديد عموم قرار مي‌گيرد. او براي اين كار ساليانه هشت ميليون يورو دستمزد دريافت مي‌كند و در حال حاضر مرد اول آگهي‌هاي آديداس محسوب مي‌شود.

آن سوي جهان، تبليغات شخصي ستاره‌ها به يك دنياي واقعي با انبوهي از پيچيدگي‌ها تبديل شده است، اينجا اما ما هنوز درگير آن هستيم كه اجازه بهره‌برداري ستاره‌ها از نام و نشان‌شان را به آنها بدهيم يا نه؟!

روزگار تلخ افول

اگرچه حالا ديگر منعي براي استفاده از چهره ستاره‌ها در تبليغات شهري وجود ندارد، ‌اما انگار امروز يك مشكل بزرگتر در اين مسير پيدا شده؛ گره‌اي كه اين بار با تدوين هيچ قانوني نمي‌توان بازش كرد! حقيقت آن است كه حداقل فوتبال ايران طي سال‌هاي اخير با ريزش ستاره‌ها مواجه بوده و در حال حاضر تعداد كساني كه بتوانند برندها را براي سرمايه‌گذاري متقاعد كنند، زياد نيست.

روزگاري هر طرف كه سر مي‌چرخاندي سوپراستاري محبوب را مشغول تبليغ يك كالاي خاص مي‌ديدي؛ از احمدرضا عابدزاده كه روي يك موتورسيكلت جديد نشسته بود تا مهدي مهدوي‌كيا و علي كريمي.

حالا اما ازجماعت پا به توپ، فقط يك جواد نكونام باقي مانده كه ظاهرا طرف قرارداد اصرار داشته او را هم با بازوبند سرگروهي به عنوان «كاپيتان تيم ملي» در كنار محصولش بگنجاند.

به اميد عبور از اين روزهاي كم‌رمق و برآمدن آفتابي ديگر كه در آن نسل جديدي از ستاره‌هاي ايراني از مردم‌شان دلبري كنند.

گزارش خطا