- حمله اسرائیل به ضاحیه بیروت برای اولین بار از زمان آتشبس
- بیانیه تند اکرم امام اوغلو، شهردار بازداشت شده استانبول علیه اردوغان
- روزهای قمر در عقرب سال ۱۴۰۴ : آغاز سال نو با نحسی! (جدول)
- آغاز دوباره حملات اسرائیل به غزه؛ افزایش تعداد شهدا به بیش از ۳۰۰ نفر
- آمار تکان دهنده از قتل عام علویان سوریه
- تصرف لاذقیه و طرطوس از سوی ارتش دولت موقت سوریه
- مذاکرات پنهانی تیم ترامپ با رقبای سیاسی زلنسکی
- واکنش قاطع رهبران اروپا به مشاجره ترامپ و زلنسکی + مواضع کشورها
- فاکسنیوز: ترامپ، زلنسکی را بیرون انداخت!
- خواص بی نظیر کلم بروکلی که نمی دانستید
ایران و «استراتژی توازن» در روابط بین الملل
دكتر مهدى لكزى

در جهان امروز برخلاف دوران جنگ سرد، تلاش کشورها بر ایجاد تعادل در روابط با قدرتهای بزرگ و تأثیرگذار است. بر این اساس برقراری«توازن» در سیاست خارجی و برقراری مناسبات سیاسی، اقتصادی و نظامی-امنیتی متوازن با جهان با محوریت تمامیت ارضی، امنیت و منافع ملی کشور است.مناقشه ایران با غرب از یکسو و چالش با کشورهای عربی منطقه از سوی دیگر، شرایطی را به وجود آورد تا ایران برای جلوگیری از انزوای دیپلماتیک رو به سوی چین و روسیه نماید. روسیه در یک دهه اخیر به متحد اساسی برای ایران بدل شده است؛ دو کشور تحت تحریم بهواسطه طردشدن از سوی غرب متحد شدهاند و هر دو تمایل به ایجاد جهانی چندقطبی قادر به رقابت با نظم جهانی آمریکا دارند. تقویت مشارکت اقتصادی و نظامی دو کشور از زمان حمله روسیه به اوکراین، این اتحاد ایدئولوژیک را که برای ایران بخشی از استراتژی «نگاه به شرق» و تقویت روابط با همسایگان مختلف آسیایی است، تقویت کرده است. چین هم به واسطه رقابت اقتصادی گسترده با آمریکا و تلاش برای در اختیار گرفتن بازارهای جهانی، والبته عضویت دائم در شورای امنیت سازمان ملل متحد، متحد مهمی برای ایران محسوب می شود. با این حال مشارکت مسکو-پکن در بیانیههای شورای همکاری خلیج فارس، بار دیگر بر تردیدها درباره جایگاه ایران در سیاست خارجی روسیه و چین از یکسو و اعتبار سیاست «نگرش به شرق» در سیاست خارجی ایران از سوی دیگر افزود.
واقعیت آن است که مهمترین ابزارهایی که کشورها برای اقناع و اعمال فشار بر دیگران در اختیار دارند را امروزه علاوه بر قدرت نظامی باید در حوزه های اقتصاد و سیاست جست وجو کرد. در نظام بین الملل کنونی، قدرت اقتصادی اهرم اصلی کشورها در پیشبرد منافع خود به حساب می آید و به همین خاطر نیز راهبردهای سیاست خارجی کشورها عمدتا بر اساس چشم انداز قدرت اقتصادی و تاثیری که بر اقتصاد آنها می گذارد، تدوین می شود. آنچه که چین و روسیه انجام دادند را می توان از همین منظر نگریست. در واقع افزایش قدرت اقتصادی و دیپلماتیک بلوک شورای همکاری و تبدیلشدن آنها به یک مرکز ثقل مالی و سرمایهگذاری در جهان باعث نزدیکی این دو کشور و اتخاذ مواضعی خوشایند این بلوک شد.از سوی دیگر ایران در شرایط کنونی از اهرم های اقتصادی و سیاسی قدرتمندی که بتواند آن را در جایگاه یک بازیگر تعیین کننده قرار دهد برخوردار نیست. بررسی اجمالی اقتصاد ایران در قیاس با کشورهای منطقه نمایانگر این وضعیت خواهد بود. به همین دلیل هنگامی پای انتخاب میان ایران و کشورهای عربی منطقه در میان باشد اینکه انتخاب کشورهایی مثل چین و روسیه، به جای ایران، کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس باشد قاعدتا نباید خیلی امر غیرطبیعی به نظر برسد چرا که کشورهای ثروتمند عربی از اهرم های بیشتری برای ارائه به روسیه ای که در جنگ اوکراین و تنش فزاینده با غرب قرار گرفته است برخوردار هستند. به خصوص وقتی پای رقابت و تعامل روسیه با آمریکا در سطح جهانی را به میان آوریم نزدیکی به کشورهایی که بطور سنتی متحد آمریکا در منطقه محسوب می شوند برای روسیه وسوسه انگیز خواهد بود. برای چین هم که تشنه سرمایه گذاری است ثبات سیاسی و بازار بزرگ کشورهای عرب خلیج فارس و مهمتر از همه نبود عوامل مزاحمی مثل تحریم های آمریکا از مهمترین دلایلی است که این کشورها را نزد چین جذاب تر از ایران جلوه داده است.
در مقابل اتخاذ مواضع ضد «تمامیت ارضی ایران» از سوی این کشورها، به نظر می رسد ایران می بایست یک استراتژی توسعه پایدار بهویژه برای حوزه خلیج فارس داشته باشد. سواحل ایرانی خلیج فارس بهشدت در مقایسه با سواحل عربی عقبمانده و کمجمعیت است. جزایر ایرانی در تله عقبماندگی گرفتارند و اغلب آنها تنها از منظر نفتی و نظامی دیده میشوند. ادامه روند جاری و افزایش شکاف در درجه توسعهیافتگی دو قطب عربی و ایرانی منطقه علاوه بر اینکه هویت ایرانی خلیج فارس را تضعیف میکند، از جاذبه اقتصادی و دیپلماتیک ایران برای دیگر کشورها نیز بهشدت میکاهد. اولویتدادن به توسعه کشور و در این راستا کاستن از میزان تنش با جهان و بهویژه اتخاذ یک الگوی توسعه دریامحور که مشوق توسعه قلمرو ایرانی در خلیج فارس باشد، به یک ضرورت اجتنابناپذیر برای حفظ امنیت ملی و تمامیت ارضی تبدیل شده است. در عین حال این موضوع نشاندهنده نیاز ضروری ایران به تغییر در استراتژی سیاست خارجی خود مبنی بر تکیه به یک قدرت بزرگ است که دلیل آن نیز بیثباتی روابط بین دولتهاست. بر همین أساس، ایران باید بهجای تکیه بر روابط انحصاری که درواقع به ازدستدادن نفوذ و خودمختاری سیاسی تبدیل میشود، به دنبال برقراری توازن در روابط بینالملل باشد.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.