- دستور دادستان شرق گلستان برای تحقیقات پیرامون علت گم شدن دختر 4 ساله گلستانی که زنده پیدا شد / ظن ربوده شدن «یسنا» تقویت شد!
- فاضل لنکرانی: «امید» در میان اساتید حوزه در حال از بین رفتن است / تعداد شاگردان استادی که ۱۰۰ شاگرد داشت به ۱۰ نفر رسیده
- شاهکار بی نظیر هوش مصنوعی؛ ضرب المثلهای ایرانی به تصویر بدل شدند! (عکس)
- قطامِ سریال امام علی(ع) در 51 سالگی و در فرانسه / زندگینامه و کارنامه هنری ویشکا آسایش + تصاویر
- خاطره آقای همساده از «بده بزنیم» در گفتگو با پشه و ایرج طهماسب! (ویدئو)
- ثواب و فضیلت سوره یس ؛ بهترین سوره برای اموات و اهل قبور + متن و ترجمه سوره یاسین / یس ﴿١﴾ والقرآن الحکیم ﴿٢﴾ انک لمن المرسلین ﴿٣﴾
پسر جوان وقتی با مخالفت پدر دختر مورد علاقهاش روبهرو شد توطئه قتل وی را طراحی کرد. این پسر میخواست بامرگ این مرد بتواند با دختر وی سر سفره عقد بنشیند.
به گزارش ایران، اواسط خردادماه سال جاری وقتی ماجرای پیدا شدن جسد مردی 45 ساله به پلیس کرج گزارش شد سناریوی یک معمای جنایی کلید خورد. مأموران دیدند که جسد اینمرد داخل پژویی رها شده است و معاینات ابتدایی نشان داد ساعات زیادی از مرگ میگذرد.
متخصصان پزشکی قانونی در همان صحنه پیدا شدن اعلام کردند قربانی خفه شده و مرگش یک جنایت است.
ردیابیهای پلیسی در صحنه جنایت با بررسی مدارک خودرو خیلی زود مأموران را به پشت درخانه قربانی رساند و مأموران پی بردند جسد متعلق به مردی افغان به نام «محمد» است. وقتی ماجرای این قتل به بازپرس دادسرای امور جنایی تهران مخابره شد تیمی از اداره 10 پلیس آگاهی تهران وارد عمل شدند و در تجسسهای میدانی و ردیابی تلفن قربانی پیبردند محمد پیش از مرگ با مردی به نام «علی» در ارتباط بوده است.
با دستور بازپرس سپیدنامه، «علی» دستگیر شد و در بازجوییهای فنی ادعا کرد «محمد» به دست یک جوان ایرانی به نام «رسول» به قتل رسیده است. با این سرنخ «رسول» تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه وی در مغازهاش در پاسگاه نعمتآباد دستگیر شد و در بازجوییها با پذیرفتن جنایت ادعا کرد مرد دیگری به نام «احمد» نیز حضور داشته است.
وی گفت: چند روز پیش از این ماجرا احمد و علی به مغازهام آمدند و از من خواستند برای گوشمالی دادن محمد همراهیشان کنم، من قبول نمیکردم تا اینکه در برابر اصرارهایشان بهناچار پذیرفتم.
رسول گفت: علی به دختر قربانی جنایت علاقهمند بود و بهخاطر اینکه وی با این ازدواج مخالفت میکرد قصد داشت محمد را بترساند. بنابراین به بهانه تفریح قرار شد محمد را به باغ کردان کرج ببریم، من نیز همراه محمد و احمد راه افتادیم و در طول مسیر مشروب خوردیم، وقتی نزدیک باغ بودیم احمد به طنابی که کف خودرو بود اشاره کرد و گفت زود باش! من حالت طبیعی نداشتم و طناب را دور گردن محمد انداختم و کشیدم، سپس ترسیدم و طناب را رها کردم، در حالی که محمد بیحال شده بود علی از باغ بیرون آمد و با کمک احمد دست به قتل زدیم.
وی افزود: من در این قتل بیگناهم و نمیدانم چرا دوستانم قتل را به گردن من میاندازند. بنا بر اینگزارش با توجه به ادعاهای این جوان، بازپرس جنایی از کارآگاهان خواست با مواجهه حضوری و تحقیقات بیشتر پرده از راز این جنایت بردارند.
به گزارش ایران، اواسط خردادماه سال جاری وقتی ماجرای پیدا شدن جسد مردی 45 ساله به پلیس کرج گزارش شد سناریوی یک معمای جنایی کلید خورد. مأموران دیدند که جسد اینمرد داخل پژویی رها شده است و معاینات ابتدایی نشان داد ساعات زیادی از مرگ میگذرد.
متخصصان پزشکی قانونی در همان صحنه پیدا شدن اعلام کردند قربانی خفه شده و مرگش یک جنایت است.
ردیابیهای پلیسی در صحنه جنایت با بررسی مدارک خودرو خیلی زود مأموران را به پشت درخانه قربانی رساند و مأموران پی بردند جسد متعلق به مردی افغان به نام «محمد» است. وقتی ماجرای این قتل به بازپرس دادسرای امور جنایی تهران مخابره شد تیمی از اداره 10 پلیس آگاهی تهران وارد عمل شدند و در تجسسهای میدانی و ردیابی تلفن قربانی پیبردند محمد پیش از مرگ با مردی به نام «علی» در ارتباط بوده است.
با دستور بازپرس سپیدنامه، «علی» دستگیر شد و در بازجوییهای فنی ادعا کرد «محمد» به دست یک جوان ایرانی به نام «رسول» به قتل رسیده است. با این سرنخ «رسول» تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه وی در مغازهاش در پاسگاه نعمتآباد دستگیر شد و در بازجوییها با پذیرفتن جنایت ادعا کرد مرد دیگری به نام «احمد» نیز حضور داشته است.
وی گفت: چند روز پیش از این ماجرا احمد و علی به مغازهام آمدند و از من خواستند برای گوشمالی دادن محمد همراهیشان کنم، من قبول نمیکردم تا اینکه در برابر اصرارهایشان بهناچار پذیرفتم.
رسول گفت: علی به دختر قربانی جنایت علاقهمند بود و بهخاطر اینکه وی با این ازدواج مخالفت میکرد قصد داشت محمد را بترساند. بنابراین به بهانه تفریح قرار شد محمد را به باغ کردان کرج ببریم، من نیز همراه محمد و احمد راه افتادیم و در طول مسیر مشروب خوردیم، وقتی نزدیک باغ بودیم احمد به طنابی که کف خودرو بود اشاره کرد و گفت زود باش! من حالت طبیعی نداشتم و طناب را دور گردن محمد انداختم و کشیدم، سپس ترسیدم و طناب را رها کردم، در حالی که محمد بیحال شده بود علی از باغ بیرون آمد و با کمک احمد دست به قتل زدیم.
وی افزود: من در این قتل بیگناهم و نمیدانم چرا دوستانم قتل را به گردن من میاندازند. بنا بر اینگزارش با توجه به ادعاهای این جوان، بازپرس جنایی از کارآگاهان خواست با مواجهه حضوری و تحقیقات بیشتر پرده از راز این جنایت بردارند.
لینک کپی شد
نظر شما