- وزیر خزانه داری ترامپ (وزارت تحریم) معرفی شد: اسکات بسنیت کیست!؟
- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
در جست وجوي آدم هاي خوب!
فريد زكريا
مترجم: محمد حسين باقي
تصميم دولت اوباما براي کمک500 ميليون دلاري جهت آموزش و تامين مالي عناصري از اپوزيسيون سوريه با حمايت هر دو حزب در واشنگتن مورد استقبال قرار گرفت. اجماع کلي اين است که اگر دولت اين کار را سه سال پيش انجام داده بود، وضعيت در سوريه به يک جنگ داخلي فرقه اي تبديل نمي شد.
سناتور «ليندسي گراهام» درباره اين اعتراض ها مي گويد:«مردم سوريه اعتراض ها را از طريق تظاهرات مسالمت آميز آغاز کردند. اما راديکال ها اكنون در حال قاپيدن هستند.» گراهام يکي از چندين نفري است که اين مساله را مطرح کردند که اين ستيز به ستيزي فرقه اي تبديل شده چرا که واشنگتن منفعل بود در حالي که اين وضعيت بدتر و بدتر شد. در واقع، اسلامگرايان راديکال از همان ابتدا – چند دهه پيش - هسته اصلي مخالفان رژيم و خانواده اسد بوده اند. حافظ اسد (پدر رئيس جمهور فعلي سوريه) در سال 1970 به قدرت رسيد و غيرسُني اي بود که بر اين کشور حکم مي راند. در اواخر دهه 1970 او با خيزش مسلحانه اسلامگرايان در تمام شهرهاي عمده کشور مواجه شد. در فاصله سال هاي 1979 تا 1981، اين شورش ها بيش از 300 نفر از طرفداران رژيم را فقط در حلب کشت. بشار اسد هم به نوبه خود، دستور سرکوب را صادر کرد که بر اساس آن حدود 2 هزار مخالف نظام سوريه کشته شدند. کتاب يوجين روگان با عنوان «اعراب: يک تاريخچه» داستان يک فرمانده جوان سوري به نام «عيسا ابراهيم فياض» را در آن سال ها بازگو مي کند که در اولين ماموريت خود به زندان «تَدمُر» فرستاده شد. او مي گويد: «آنها درهاي يک سلول را براي ما باز کردند. 6 يا 7 نفر از ما وارد شده و هر که را در داخل اين سلول يافتيم کشتيم؛ حدود 60 يا 70 نفر بودند. من خودم بايد 15 نفر را کشته باشم... در مجموع، حدود 550 نفر از آن نيروهاي اخوان المسلمين بايد کشته شده باشند.»مبارزه خشونت بارِ اسلامگرايان گسترش يافته و در حال حرکت به سوي دمشق بود، جايي که در نوامبر 1981 آنها يک خودرو را در مرکز آن شهر منفجر کردند که 200 کشته و 500 زخمي بر جاي گذاشت. سپس، در سال 1982، آن قيام و کشتار وحشتناک در شهر حما رخ داد که در آن حدود 10 تا 20 هزار نفر قلع و قمع شدند. از آن زمان، رژيم خود را براي جنگ با شورشيان سازماندهي کرده و شورشيان هم در مقابل به دنبال فرصت هايي براي اعلام و شروع جنگ عليه رژيم بوده اند. سوريه از بدو تولد خود بي ثبات بوده است. در فاصله استقلال اين کشور در سال 1946 و کودتاي اسد، حدود
10 کودتاي ديگر و تعدادي کودتاي نافرجام وجود داشت. در اواخر دهه 1970، اين کشور به دو اردوگاه تقسيم شده بود؛ دو اردوگاهي که تا حد زيادي معرف «اسلامگرايي» و «فرقه ها» بود. قدرت هاي بيروني در خاورميانه - عربستان سعودي، عراق، ايران- هر دو طرف را تامين مالي کرده، مسلح کرده و شبه نظاميان شان را آموزش مي دادند. در سال 2011، اين تنش هاي طولاني سرانجام سر بر آورده و فوران کرد. امروز- به گفته «جيمز کلاپر»، مدير اطلاعات ملي- حدود 1500 گروه شورشي مختلف با تعداد نيروهايي بين 75 هزار تا 115 هزار شورشي در سوريه وجود دارند. علاوه بر اين، حدود 7500 ستيزه جوي خارجي از کشورهاي همسايه در اين کشور وجود دارند. قوي ترين گروه ها همانا تندروها هستند: يعني دولت اسلامي (داعش)، احرار الشام و جبهه النصره. به ياد داشته باشيد که قدرت هاي همسايه، مانند دولت ترکيه، چند ماه را صرف تلاش براي ايجاد اپوزيسيون معتدل سوري کرد. من در سال 2012 با برخي از رهبران اپوزيسيون در استانبول ديدار کردم. متاسفانه اين افراد به سختي با گروه هاي واقعي که در سوريه مي جنگند تماس دارند چه برسد به اينکه بر آنها نفوذ داشته باشند. تلاش هاي ترکيه راه به جايي نبرد همان طور که تلاش هاي ساير کشورها راه به جايي نبرد. اما اکنون واشنگتن مي خواهد اين 1500 گروهِ اپوزيسيون گسترده و پراکنده را «مورد آزمون قرار داده» و ميانه روهايي از درون آنها بيرون بکشد. موفق باشيد. پيچيدگي کار واشنگتن مي تواند در نگرش آمريکا نسبت به دولت اسلامي ديده شود. وقتي اين گروه با دولت مالکي در عراق مبارزه مي کند، دشمني مهلک است و بايد بي رحمانه مورد حمله قرار گيرد. اما وقتي نيروهاي داعش از مرز ميان سوريه و عراق(که الان ديگر وجود ندارد) مي گذرند و با رژيم اسد مي جنگند با هدف اعلامي آمريکا مبني بر تغيير رژيمِ دمشق دست اتحاد مي دهند. هيچ کشور ديگري داراي چنين تناقض استراتژيک نيست. گروه هاي شورشي در باورشان با آن چيزي مي جنگند که رژيم هاي مرتد در بغداد و دمشق ناميده مي شوند. با داشتن اين سابقه در ذهن، باورِ اين دشوار است که سه سال پيش مداخله آرام آمريکا براي تسليح و آموزش سير وقايع در سوريه را تغيير مي داد. اما آيا کسي مي تواند اکنون معتقد باشد که مداخله آرام آمريکا دموکرات هايي واقعي در گرداب تحولات خواهد يافت و به آنها در پيروزي عليه دولت و راديکال ها کمک کرده و سوريه را به ثبات خواهد رساند؟ يا فعاليت هاي جديد واشنگتن بيشتر به معناي دميدن بر آتش بحران است؟
* تحليلگر مسائل بين المللي و مجري GPS
□ روزنامه دنياي اقتصاد
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.