انتقاد تند جمهورى اسلامى از دولت و مجلس: دست از وارد ساختن فشار بر مردم برداريد و از اين راه اشتباه برگرديد

مسيح مهاجرى در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:

اقدامات مشترک مجلس و دولت در زمينه بالا بردن هزينه زندگي مردم که در روزهاي اخير به شکل‌هاي مختلف بروز کرده و مي‌کند، اين واقعيت تلخ را نشان مي‌دهد که گويا کارگزاران و حکمرانان از مشکلات معيشتي مردم خبر ندارند و يا اگر خبر دارند نمي‌خواهند به حل اين مشکلات بپردازند.

افزايش سن بازنشستگي، خودداري از تغيير ميزان معافيت مالياتي کارمندان، اخذ ماليات از کشاورزان، اخذ يورو به عنوان عوارض خروج از کشور، بي‌عملي در برابر هجوم روزافزون بدون مجوز اتباع افغاني که هزينه سنگيني را بر اقتصاد کشور تحميل مي‌کند و دود آن مستقيماً به چشم عموم مردم مي‌رود و... از مواردي هستند که آينده معيشتي قشر متوسط و پائين جامعه را با مشکلات روزافزون مواجه مي‌کنند.

مشکلات ناشي از اين قبيل تصميمات، براي اقشار ضعيف قابل تحمل نيستند و اين احتمال وجود دارد که اجراي چنين تصميماتي اعتراضاتي را باعث شوند که قابل کنترل نباشند.

سخن مهم‌تر اينست که حکمرانان نبايد صرفاً به دليل نگراني از اعتراضات از اقدامات مشکل‌آفرين خودداري کنند بلکه انگيزه اصلي آنان از حکمراني بايد اين باشد که هر روز از بار مشکلات مردم بکاهند و کاري کنند که عموم مردم در رفاه زندگي کنند. اين، علاوه بر آنکه وظيفه قانوني مشخص شده براساس قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي براي حکمرانان اين نظام است، دستور قطعي اسلام نيز هست. اگر حکمرانان امروز کشورمان، فرمان اميرالمؤمنين عليه‌السلام به مالک اشتر را هنگامي که او را به ولايت مصر گمارد مطالعه کنند به اين نتيجه خواهند رسيد که تأمين رفاه آحاد مردم اولين و بالاترين وظيفه‌ايست که برعهده دارند و اگر از انجام آن تخطي کنند صلاحيت تصدي حکمراني در جامعه اسلامي را ندارند. هنگامي که انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد و نظام جمهوري اسلامي تأسيس شد، قرار بود مديريت کشور بر مبناي نهج‌البلاغه شکل بگيرد ولي اکنون در زمينه‌هاي مختلف به‌ويژه رفاه عمومي و آزادي‌ها و حقوق شهروندي وضعيتي بر کشورمان حاکم است که با آنچه در نهج‌البلاغه آمده فاصله زيادي دارد.

محور اصلي تمام تکاليفي که نهج‌البلاغه براي حکمرانان در نظر گرفته برقراري عدالت است ولي جامعه ما نه‌تنها از عدالت برخوردار نيست بلکه هر روز از عدالت دورتر مي‌شود.

آيا حکمرانان ما نمي‌دانند در شرايطي که تورم افسارگسيخته امان کارمندان را بريده، ثابت ماندن ميزان معافيت مالياتي در 10 ميليون تومان به معناي وارد شدن فشار مضاعف بر آنانست؟! کشوري که نفت و گاز فراوان دارد و از انواع ثروت‌ها برخوردار است، چرا حکمرانانش براي تأمين بودجه به ماليات‌هاي سنگين متوسل مي‌شوند؟ آيا حکمرانان ما نمي‌دانند افزايش سن بازنشستگي علاوه بر اينکه تخلف از تعهدي است که هنگام ورود کارمندان و کارگران به شغلي که پذيرفته‌اند به آنها داده شده اصولاً بار مشکلات مالي آنها را افزايش مي‌دهد؟!

دولت چرا به جاي حل بي‌کفايتي مديران صندوق‌هاي بازنشستگي به سراغ بالا بردن سن و ميزان خدمت کارمندان و کارگران رفته است؟ آيا حکمرانان ما نمي‌دانند ورود ميليون‌ها اتباع خارجي بدون مجوز چه فشارهائي در زمينه آب، نان، انرژي، مسکن و ساير امور معيشتي به اقشار ضعيف اين کشور وارد مي‌کند؟! آيا حکمرانان ما نمي‌دانند کشاورزان جامعه ايراني با چه مشکلات کمرشکني دست و پنجه نرم مي‌کنند و اگر به درآمد ناشي از محصولات کشاورزي آنها ماليات ببندند چه فشار مضاعفي بر آنها وارد خواهد شد؟! آيا حکمرانان ما نمي‌دانند در کشوري که ارز مستقل دارد، اخذ ارز خارجي از اتباع داخلي نوعي اهانت به استقلال و اقتصاد و اقتدار کشور و ملت و حتي خود حکمراني است؟!

شما به جاي برطرف ساختن ضعف‌هاي خود، تغيير سياست‌‌هاي نادرست و کنار گذاشتن مديران بی‌تجربه که بحران اقتصادی کشور را باعث شده‌اند و هر روز به آن دامن می‌زنند، چرا مي‌خواهيد با اخذ ماليات‌هاي سنگين و وارد ساختن فشار بر مردم درصدد تأمين بودجه مورد نياز برآئید؟ مطمئن باشيد اگر با اين فرمان به پيش برويد، هم قدرت را از دست خواهيد داد و هم مردم را. اگر مي‌خواهيد بمانيد، دست از وارد ساختن فشار بر مردم برداريد و از راه اشتباهي که در پيش گرفته‌ايد برگرديد.