- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
«برادر بزرگتر» اعراب در جستوجوی تغییرات جدید امنیتی
روزنامه شرق : سمیرا فرخمنش
«برادر بزرگتر» لقب پهناورترین کشور غرب آسیاست. سرزمینی گرم و خشک که
یکچهارم آن خالی از سکنه است و صنعت کشاورزی آن بیرونق. اما آنچه که
درباره این کشور ۲،۱۴۹میلیونکیلومتری مورد توجه قرار میگیرد این نکته
است که عربستان یکی از تاثیرگذارترین بازیگران منطقه خاورمیانه بهشمار
میرود. بازیگر قدرتمندی که تولیدکننده یکچهارم ذخایر اثباتشده نفت جهان
(حدود262میلیاردبشکه) است که ثروتی عظیم را برای این همسایه جنوبی ایران
به ارمغان آورده است. در بررسی این موضوع که عربستان چگونه حق پیشروبودن در
میان کشورهای حاشیهنشین خلیجفارس را به خود اختصاص داده است، به
مقولههایی برمیخوریم که تحلیل هر کدام از آنها و ارتباطشان با هم ضروری
بهنظر میرسد. مقولههایی چون اقتصاد نفتی، موقعیت ژئوپلیتیکی، وضعیت
امنیتی خاورمیانه و نقش ایدئولوژی حاکم بر این کشور؛ عواملی که در کنار
یکدیگر عربستان را به عنصری تاثیرگذار در منطقه تبدیل میکنند که ارتباطات
بینالمللی گستردهای نیز با دیگر کشورهای مطرح جامعه جهانی دارد و
اینگونه است که طراحی معادلات موجود در خاورمیانه و حل آنها، بدون دخالت
این کشور اقدام سادهای نیست.
نقش نفت بر تصمیمات سیاسی عربستان
توجه به موقعیت استراتژیک عربستان در منطقه، آنقدر حایز اهمیت است که آن را تبدیل به بازیگری فرامنطقهای هم میکند. هممرزی با کشورهای عربی که به شکلی در مقام رهبری معنوی آنها برآمده، همسایگی با ایران (کشوری که خود از جمله عناصر تاثیرگذار خاورمیانه بهشمار میرود) و دارابودن مرز آبی با دریای سرخ و خلیجفارس که ارزشمندترین منابع انرژی خاورمیانه را در خود جای داده، از جمله عواملی هستند که موقعیت ژئوپلیتیکی ویژهای را برای سرزمین تحت حاکمیت آلسعود ایجاد کردهاند. از سوی دیگر جایگاه محکمی که عربستان در زمینه تولید نفت و اوپک دارد، قدرت آن را در زمینه اقتصادی - سیاسی میافزاید.
کشوری بادیهنشین که در کنار ساختار سنتی - قبیلهای خود میزبان کمپانیهای اقتصادی غربی و کارتلهای بزرگ است، بیشک بهاجرا درآمدن برنامههای عظیم خود را مدیون فروش نفت و جایگاهش در صنعت پتروشیمی جهان میداند. از آنجا که پایه اصلی اقتصاد شبهجزیره عربستان نفت و مسایل مربوط به آن است، هزینه بسیار پایین استخراج و استمرار وابستگی اقتصاد ملی این کشور به نفت و گاز به تقویت بدنه این اقتصاد کمک شایانی میکند. به عبارتی رویه سیاسی این کشور به شکلی است که مدل طراحی شده بر اساس نیاز و وابستگی به نفت، تغییرناپذیر است. از طرفی دیگر 80میدان نفت و گاز در عربستان وجود دارد که تاکنون هزارو400حلقه چاه حفرشده را در خود جای داده است. تا جایی که پیشبینی میشود تا سال 2025 تولید روزانه نفت خام این کشور به 22میلیونبشکه در روز برسد. همچنین دارابودن مقام پنجم در ذخایر گاز جهانی نیز باعث شده خاندان آلسعود فارغ از هر گونه دغدغه مالی، به دخالت در معادلات نفتی خاورمیانه و حتی جهان بپردازند. نمونه این مداخلات، ادعای ریاست معنوی بر اوپک است که عربستان از دیرباز، داعیه پرچمداری آن را دارد.
در این میان با توجه به اینکه تصمیمات اتخاذشده از سوی اوپک، درصد تعیینکنندگی جدیای بر قیمت جهانی نفت دارد، مداخله عربستان در آن میتواند جامعه جهانی را از تصمیمات این کشور تاثیرپذیر کند. به همین دلیل عربستان همیشه در راه رسیدن به اعمال مدیریتهای کلان بر اوپک، رقابتی جدی با دیگر مدعیان داشته است. چون هدایت بازار نفت در اوپک از سوی کشورهایی صورت میگیرد که درصد تولیدکنندگی بالاتری دارند و عربستان با توجه به ذخیره چشمگیر خود و همچنین وجود انسجام میان کشورهای همزبان، در این عرصه نیز خود را بزرگتر همسایگان میپندارد.
زنگ خطر بلند داعش برای سعودیها
ایدئولوژی حاکم بر ساختار سیاسی این همسایه جنوبی نیز از جمله متغیرهایی است که تاثیر آشکاری بر تدوین راهبردهای کلان سیستم، روابط با دنیای خارج و حتی زمینهسازی منازعات درونی و بیرونی میگذارد. بهطور کلی رویکردهای ایدئولوژیک در منطقه خاورمیانه موجب رویدادن تعارضات متعدد سرزمینی، ژئوپلیتیکی و اقتصادی جدی میان کشورهای این منطقه شده است. در این میان عربستان نیز از این قاعده مستثنا نبوده و حتی در بسیاری مواقع ایدئولوژیای که به خاندان حاکم بر این کشور منسوب است، موجب ایجاد تقابلهای جغرافیایی جدی و حتی امنیتی شده. بنیادگرایی اسلامی که شاخصه روشن اندیشه ایدئولوژیک حاکمان و مردمان سعودی است،
از دریچه چشم کسانی که نگاه معتدلتری نسبت به مقوله مذهب دارند، نوعی رادیکالیسم عقیدتی بهشمار میرود که بسترساز جریانهای تندروی منطقهای شده و زمینه نگرانی بسیاری از کشورها را فراهم کرده است. بنابراین با توجه به تعلق اندیشه بنیادگرایی به سرزمین عربستان، بهسادگی میتوان جریانهای تکفیری و بهدنبال آن پدیده تروریسم عقیدتی را مولود ایدئولوژیای دانست که در عربستان و به پشتوانه دلارهای نفتی سعودیها زاییده شد، پا گرفت و رشد کرد. در این میان حمایتهای مالی آشکار از گروههای تکفیری، دفاعیات جغرافیایی، عدممقابله عملی با این جریانات و دامنزدن به گستره آن توسط عربستان، ازجمله دلایل روشن این نکته است که سرمنشا این رادیکالیسم ایدئولوژیک در چندین سال اخیر، بیتردید برادر بزرگتر اعراب بوده است. اما حکایت گروههای جدید تندرو که موردتوجه سیاستمداران، کارشناسان و رسانهها در جامعه جهانی قرار گرفته، روایت جدیدی از تقابلهای ایدئولوژیک است که نمیتوان بهسادگی گذشته از آن چشم پوشید. از نگاه بعضی کارشناسان، با توجه به پیشینه و قدرت بالای اقتصادی عربستان در شکلدادن و حمایت از گروههایی که درمقابله با اندیشههای شیعی قرار دارند، میتوان عقبه جریان جدید موسوم به «داعش» را به پرچمدار اندیشه وهابیت در خاورمیانه نسبت داد. اما نکته قابلبررسی اینجاست،
از آنجا که این گروه تروریستی در اقدامات خود، نقشه راهی مبتنی بر حاکمیت کل جهان اسلام تدوین و به جامعه بینالمللی تقدیم کرده است، کشوری که حاکمش خود را «خادمالحرمینالشریفین» و صاحب قطب کانونی جهان اسلام لقب داده، میتواند قادر به پذیرش چنین رویکردی و حمایت از آن باشد؟ فراموش نکنیم گروهی که خود را دولت اسلامی نام گذاشته، در پیشرویهای خود تا نزدیکی «عرعر» که از شهرهای مرزی عربستان بهشمار میرود، رسیده و همین اقدام زنگ خطری بود برای ریشسفید جامعه اعراب تا دریابد میزبان پایگاههای نظامی آمریکایی بودن، همیشه چارهساز نیست و امروز راهگریزی جز برگزیدن روشهای جدید برای حفظ امنیت خاورمیانه وجود ندارد. اما هم عربستان و هم دیگر بازیگران منطقهای و بینالمللی به نیکی واقفند که عربستان بییاری همسایه شمالیاش، قادر به این کار نخواهد بود.
ضرورت بهبود آسیبهای گذشته
تعارضات میان ایران و عربستان از گذشته تا به امروز غیرقابل انکار بوده است. از تقابلهای ژئوپلیتیکی گرفته تا رقابتهای جدی بر سر نفت و میزان قیمت و مقدار تولید آن در دو کشور. همچنین عربستان بهدلیل واهمه از نفوذ اندیشه شیعی در منطقه و آسیب به ایدئولوژی وهابیت، سیستم سیاسی جمهوری اسلامی را که برپایه آموزههای شیعی بنا شده، همیشه خطری برای اقلیت دینی خود و دیگر کشورهای همسایه میدید. همین امر باعث شد تا این کشور از لحاظ مالی، امنیتی و ایدئولوژیک هرآنچه را که در توان دارد برای حفظ موقعیت سیاسی - ایدئولوژیک خود به کار بندد. به همین دلیل است که بسیاری از صاحبنظران، شکلگیری القاعده یا دیگر جریانهای سلفی را حاصل چنین تقابلی از سوی عربستان میدانند. در نتیجه زمانی که سخن از تغییر در تمامیت ارضی، حاکمیت جدید و تسلط بر کشوری که خود سالیان سال است بر منطقه همزبان خود مسلط است، به میان میآید، عربستان را از هرگونه حمایت مادی و معنوی از چنین حرکتی بازمیدارد. باید بپذیریم که این کشور با وجود تقابل با اندیشههای شیعی، هیچگاه به جریانی که موجب سستکردن پایههای حکومتی خود کمک میکند، مبادرت نمیورزد.
با عنایت به چنین فرضیهای، اینکه عربستان در شرایط کنونی تامینکننده منافع مادی- سیاسی داعش باشد، امر معقولی به نظر نمیرسد. از طرفی امنیت ارضی این کشور آشکارا به خطر افتاده و شرط عقلانیت دیپلماتیک حکم میکند آلسعود رویکرد نوینی را در برقراری امنیت داخلی و منطقهای خود جستوجو کند. پس برای سیستم سیاسی جمهوری اسلامی، شرایط کنونی موقعیت مناسبی برای ایجاد همگرایی منطقهای با عربستان بهشمار میرود؛ موقعیتی که میتواند با یک تیر دو نشان را هدف گیرد، از سویی خطر جریان افراطی داعش را کاهش دهد و از سوی دیگر بهبوددهنده مناسبات زخمخورده چندسال اخیر میان دو همسایه باشد.
نقش نفت بر تصمیمات سیاسی عربستان
توجه به موقعیت استراتژیک عربستان در منطقه، آنقدر حایز اهمیت است که آن را تبدیل به بازیگری فرامنطقهای هم میکند. هممرزی با کشورهای عربی که به شکلی در مقام رهبری معنوی آنها برآمده، همسایگی با ایران (کشوری که خود از جمله عناصر تاثیرگذار خاورمیانه بهشمار میرود) و دارابودن مرز آبی با دریای سرخ و خلیجفارس که ارزشمندترین منابع انرژی خاورمیانه را در خود جای داده، از جمله عواملی هستند که موقعیت ژئوپلیتیکی ویژهای را برای سرزمین تحت حاکمیت آلسعود ایجاد کردهاند. از سوی دیگر جایگاه محکمی که عربستان در زمینه تولید نفت و اوپک دارد، قدرت آن را در زمینه اقتصادی - سیاسی میافزاید.
کشوری بادیهنشین که در کنار ساختار سنتی - قبیلهای خود میزبان کمپانیهای اقتصادی غربی و کارتلهای بزرگ است، بیشک بهاجرا درآمدن برنامههای عظیم خود را مدیون فروش نفت و جایگاهش در صنعت پتروشیمی جهان میداند. از آنجا که پایه اصلی اقتصاد شبهجزیره عربستان نفت و مسایل مربوط به آن است، هزینه بسیار پایین استخراج و استمرار وابستگی اقتصاد ملی این کشور به نفت و گاز به تقویت بدنه این اقتصاد کمک شایانی میکند. به عبارتی رویه سیاسی این کشور به شکلی است که مدل طراحی شده بر اساس نیاز و وابستگی به نفت، تغییرناپذیر است. از طرفی دیگر 80میدان نفت و گاز در عربستان وجود دارد که تاکنون هزارو400حلقه چاه حفرشده را در خود جای داده است. تا جایی که پیشبینی میشود تا سال 2025 تولید روزانه نفت خام این کشور به 22میلیونبشکه در روز برسد. همچنین دارابودن مقام پنجم در ذخایر گاز جهانی نیز باعث شده خاندان آلسعود فارغ از هر گونه دغدغه مالی، به دخالت در معادلات نفتی خاورمیانه و حتی جهان بپردازند. نمونه این مداخلات، ادعای ریاست معنوی بر اوپک است که عربستان از دیرباز، داعیه پرچمداری آن را دارد.
در این میان با توجه به اینکه تصمیمات اتخاذشده از سوی اوپک، درصد تعیینکنندگی جدیای بر قیمت جهانی نفت دارد، مداخله عربستان در آن میتواند جامعه جهانی را از تصمیمات این کشور تاثیرپذیر کند. به همین دلیل عربستان همیشه در راه رسیدن به اعمال مدیریتهای کلان بر اوپک، رقابتی جدی با دیگر مدعیان داشته است. چون هدایت بازار نفت در اوپک از سوی کشورهایی صورت میگیرد که درصد تولیدکنندگی بالاتری دارند و عربستان با توجه به ذخیره چشمگیر خود و همچنین وجود انسجام میان کشورهای همزبان، در این عرصه نیز خود را بزرگتر همسایگان میپندارد.
زنگ خطر بلند داعش برای سعودیها
ایدئولوژی حاکم بر ساختار سیاسی این همسایه جنوبی نیز از جمله متغیرهایی است که تاثیر آشکاری بر تدوین راهبردهای کلان سیستم، روابط با دنیای خارج و حتی زمینهسازی منازعات درونی و بیرونی میگذارد. بهطور کلی رویکردهای ایدئولوژیک در منطقه خاورمیانه موجب رویدادن تعارضات متعدد سرزمینی، ژئوپلیتیکی و اقتصادی جدی میان کشورهای این منطقه شده است. در این میان عربستان نیز از این قاعده مستثنا نبوده و حتی در بسیاری مواقع ایدئولوژیای که به خاندان حاکم بر این کشور منسوب است، موجب ایجاد تقابلهای جغرافیایی جدی و حتی امنیتی شده. بنیادگرایی اسلامی که شاخصه روشن اندیشه ایدئولوژیک حاکمان و مردمان سعودی است،
از دریچه چشم کسانی که نگاه معتدلتری نسبت به مقوله مذهب دارند، نوعی رادیکالیسم عقیدتی بهشمار میرود که بسترساز جریانهای تندروی منطقهای شده و زمینه نگرانی بسیاری از کشورها را فراهم کرده است. بنابراین با توجه به تعلق اندیشه بنیادگرایی به سرزمین عربستان، بهسادگی میتوان جریانهای تکفیری و بهدنبال آن پدیده تروریسم عقیدتی را مولود ایدئولوژیای دانست که در عربستان و به پشتوانه دلارهای نفتی سعودیها زاییده شد، پا گرفت و رشد کرد. در این میان حمایتهای مالی آشکار از گروههای تکفیری، دفاعیات جغرافیایی، عدممقابله عملی با این جریانات و دامنزدن به گستره آن توسط عربستان، ازجمله دلایل روشن این نکته است که سرمنشا این رادیکالیسم ایدئولوژیک در چندین سال اخیر، بیتردید برادر بزرگتر اعراب بوده است. اما حکایت گروههای جدید تندرو که موردتوجه سیاستمداران، کارشناسان و رسانهها در جامعه جهانی قرار گرفته، روایت جدیدی از تقابلهای ایدئولوژیک است که نمیتوان بهسادگی گذشته از آن چشم پوشید. از نگاه بعضی کارشناسان، با توجه به پیشینه و قدرت بالای اقتصادی عربستان در شکلدادن و حمایت از گروههایی که درمقابله با اندیشههای شیعی قرار دارند، میتوان عقبه جریان جدید موسوم به «داعش» را به پرچمدار اندیشه وهابیت در خاورمیانه نسبت داد. اما نکته قابلبررسی اینجاست،
از آنجا که این گروه تروریستی در اقدامات خود، نقشه راهی مبتنی بر حاکمیت کل جهان اسلام تدوین و به جامعه بینالمللی تقدیم کرده است، کشوری که حاکمش خود را «خادمالحرمینالشریفین» و صاحب قطب کانونی جهان اسلام لقب داده، میتواند قادر به پذیرش چنین رویکردی و حمایت از آن باشد؟ فراموش نکنیم گروهی که خود را دولت اسلامی نام گذاشته، در پیشرویهای خود تا نزدیکی «عرعر» که از شهرهای مرزی عربستان بهشمار میرود، رسیده و همین اقدام زنگ خطری بود برای ریشسفید جامعه اعراب تا دریابد میزبان پایگاههای نظامی آمریکایی بودن، همیشه چارهساز نیست و امروز راهگریزی جز برگزیدن روشهای جدید برای حفظ امنیت خاورمیانه وجود ندارد. اما هم عربستان و هم دیگر بازیگران منطقهای و بینالمللی به نیکی واقفند که عربستان بییاری همسایه شمالیاش، قادر به این کار نخواهد بود.
ضرورت بهبود آسیبهای گذشته
تعارضات میان ایران و عربستان از گذشته تا به امروز غیرقابل انکار بوده است. از تقابلهای ژئوپلیتیکی گرفته تا رقابتهای جدی بر سر نفت و میزان قیمت و مقدار تولید آن در دو کشور. همچنین عربستان بهدلیل واهمه از نفوذ اندیشه شیعی در منطقه و آسیب به ایدئولوژی وهابیت، سیستم سیاسی جمهوری اسلامی را که برپایه آموزههای شیعی بنا شده، همیشه خطری برای اقلیت دینی خود و دیگر کشورهای همسایه میدید. همین امر باعث شد تا این کشور از لحاظ مالی، امنیتی و ایدئولوژیک هرآنچه را که در توان دارد برای حفظ موقعیت سیاسی - ایدئولوژیک خود به کار بندد. به همین دلیل است که بسیاری از صاحبنظران، شکلگیری القاعده یا دیگر جریانهای سلفی را حاصل چنین تقابلی از سوی عربستان میدانند. در نتیجه زمانی که سخن از تغییر در تمامیت ارضی، حاکمیت جدید و تسلط بر کشوری که خود سالیان سال است بر منطقه همزبان خود مسلط است، به میان میآید، عربستان را از هرگونه حمایت مادی و معنوی از چنین حرکتی بازمیدارد. باید بپذیریم که این کشور با وجود تقابل با اندیشههای شیعی، هیچگاه به جریانی که موجب سستکردن پایههای حکومتی خود کمک میکند، مبادرت نمیورزد.
با عنایت به چنین فرضیهای، اینکه عربستان در شرایط کنونی تامینکننده منافع مادی- سیاسی داعش باشد، امر معقولی به نظر نمیرسد. از طرفی امنیت ارضی این کشور آشکارا به خطر افتاده و شرط عقلانیت دیپلماتیک حکم میکند آلسعود رویکرد نوینی را در برقراری امنیت داخلی و منطقهای خود جستوجو کند. پس برای سیستم سیاسی جمهوری اسلامی، شرایط کنونی موقعیت مناسبی برای ایجاد همگرایی منطقهای با عربستان بهشمار میرود؛ موقعیتی که میتواند با یک تیر دو نشان را هدف گیرد، از سویی خطر جریان افراطی داعش را کاهش دهد و از سوی دیگر بهبوددهنده مناسبات زخمخورده چندسال اخیر میان دو همسایه باشد.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.