- ماجرای آشنایی مولانا و شمس / از عشق نافرجام کیمیا خاتون تا گوهر و کرا خاتون!
- دستور دادستان شرق گلستان برای تحقیقات پیرامون علت گم شدن دختر 4 ساله گلستانی که زنده پیدا شد / ظن ربوده شدن «یسنا» تقویت شد!
- فاضل لنکرانی: «امید» در میان اساتید حوزه در حال از بین رفتن است / تعداد شاگردان استادی که ۱۰۰ شاگرد داشت به ۱۰ نفر رسیده
- شاهکار بی نظیر هوش مصنوعی؛ ضرب المثلهای ایرانی به تصویر بدل شدند! (عکس)
- قطامِ سریال امام علی(ع) در 51 سالگی و در فرانسه / زندگینامه و کارنامه هنری ویشکا آسایش + تصاویر
- خاطره آقای همساده از «بده بزنیم» در گفتگو با پشه و ایرج طهماسب! (ویدئو)
- ثواب و فضیلت سوره یس ؛ بهترین سوره برای اموات و اهل قبور + متن و ترجمه سوره یاسین / یس ﴿١﴾ والقرآن الحکیم ﴿٢﴾ انک لمن المرسلین ﴿٣﴾
در شب حسین گلگلاب، ناگفتهها و حرفهای کمتر شنیدهشده دربارهی تصنیف «ای ایران» و سازندهی آن مطرح شد.
ایسنا: در شب حسین گلگلاب، ناگفتهها و حرفهای کمتر شنیدهشده دربارهی تصنیف «ای ایران» و سازندهی آن مطرح شد.
علی دهباشی - سردبیر مجلهی بخارا - در شب حسین گلگلاب گفت: حسین گلگلاب گیاهشناسی یگانه بود که هنوز آثارش مورد مراجعه است. در زمینهی شعر از شاعران خوب زمانهی ما بود. از اعضای بسیار مؤثر فرهنگستان ایران بود. تصنیفها و سرودهایی که ساخت، ماندگار است و بسیاری او را فقط به خاطر تصنیف مشهورش که زمزمهگر هر ایرانی است، میشناسند.
او در ادامه صحبتهایش به روایت حسین گلگلاب از فعالیتهای ادبیاش اشاره و آن را بازگو کرد: «چیزهایی را به عنوان سرود ساختهام. شعر به آن معنی که نیست. موسیقی را با کلنل علینقیخان وزیری کار کردم. خودم، اول تار میزدم. در 1303 به کلاس کلنل رفتم و بعد با او همکاری میکردم. در آن زمان کسانی بودند که برای ساختههای کلنل ترانه میساختند، اما من چون هم با شعر و هم با نت آشنا بودم، توانستم با کلنل مدت زیادی کار کنم. بیشتر سرودهای حماسی و میهنی میساختم. کلنل آدم بزرگی بود، و در موسیقی ایرانی کار کرده بود. میخواست آن را تثبیت کند، بعد دید که کار بسیار مشکلی است. سه چهار سالی به فرنگ رفت و آنجا حسابی کار کرد. بعد به ایران بازگشت. به جز سرودهای حماسی چندتایی کار لیریک برای کلنل ساختم، 20 تا اپرا و چند تا تصنیف عامیانه. بعد از جنگ، انجمن کلنل تا حدی از بین رفت. ایران اشغال شد. سربازهای روسی، آمریکایی و انگلیسی به ایران آمدند.
دهباشی در ادامه بازگویی خاطرات حسین گلگلاب، به نقل از او گفت: «یک روز در 1323 از خیابان هدایت رد میشدم. یک سرباز آمریکایی، یک بقال ایرانی را کُتَک میزد. خیلی ناراحت شدم. به انجمن موسیقی خالقی رفتم و بیاختیار چیزی درست کردم. خالقی برای آن آهنگ ساخت. شد همان سرود معروف «ای ایران» که بنان آن را خواند. بیشتر سرودهای حماسی ساختهام. یکی از آنها همان سرود «آذرآبادگان» است. آن هم تحت تأثیر حمله خارجیها بود.»
همچنین کامران فانی به ایراد سخن دربارهی حسین گل گلاب به عنوان گیاهشناس و عضو فرهنگستان زبان پرداخت و گفت: استاد گلگلاب چهرهای با جنبههای بسیار گوناگون بود. جنبهی هنری ایشان البته بسیار شناختهشدهتر است، برای اینکه در سرودها و شعرهای ایشان منعکس است و در صدرشان هم سرود « ای ایران، ای مرز پرگهر» است. حتا همین یک اثر هم کافی بود تا نام و یاد ایشان در دل و جان ایرانیان همواره پایدار بماند. من به جنبههای دیگر شخصیت ایشان میپردازم و سعی میکنم برخی از خاطرات آن سالها را هم نقل کنم. آن سه جنبه دیگری که روی آن تأکید دارم، یکی نقش اساسی گلگلاب در ترویج علم در ایران بود. یعنی ایشان با تألیف و تدریس علوم طبیعی و در صدرشان گیاهشناسی، سالها در واقع از دبیرستان تا دانشگاه زمینهی آموختن علوم جدید را به ما یاد دادند. در کنار آن آثار دیگر ایشان بود که همچنان در حوزهی زبان علم بود. این خیلی مهم است، چون ایشان عضو فرهنگستان اول هم بودند و بیتردید نقش بزرگی در ساختن اصطلاحها و واژهسازی داشتند و چون ذوق هنری و شم شعری هم داشتند، پیشنهادهای ایشان امروزه برای ما واژههای خیلی عادی و روزمره است که جایگزین واژههای فرنگی یا واژههای صعبالتناول عربی شد. بالأخره به منش و شخصیت ایشان بخصوص در کلاسهای درس میپردازم.
این پژوهشگر متذکر شد: گل گلاب همواره به یک نحو با پزشکی ایران رابطه داشته، ایشان استاد ممتاز دانشکدهی پزشکی تهران هم بودند. وقتی دانشگاه تهران به تاریخ 1313 تأسیس شد، ایشان که به اضافهی چند نفر دیگر قبلا در حوزههای علوم طبیعی کار کرده بودند، یک رساله به دانشگاه دادند. دکترا گرفتند و استاد دانشگاه شدند. تا اینکه سال 1344 به اجبار بازنشسته شدند.
فانی به تشریح فعالیتهای علمی حسین گل گلاب در ترویج علم و تدوین کتابهای علمی پرداخت و متذکر شد: گل گلاب زبانهای انگلیسی، فرانسه، روسی و لاتین را به خوبی میدانستند. یادم هست سر کلاسها اغلب معادل لاتین گل و گیاهها را ذکر میکردند و میگفتند ما برای معادل فارسی آنها باید با توجه به اصطلاج لاتینشان تصمیم بگیریم که چه معادل فارسی برای آنها به کار ببریم. بیش از 40 سال تمام دانشجویان رشتهی پزشکی دانشگاه تهران در سال اول درسشان را با کلاس گیاهشناسی استاد گل گلاب شروع میکردند. دانشجویان جز گیاهشناسی بسیار چیزهای دیگری در کلاس از استاد گل گلاب میآموختند، در واقع ادب و فرهنگ و تاریخ را در این کلاسها میآموختند.
او تصریح کرد: یک کار مهم استاد گل گلاب که مغفول هم مانده، نقش ایشان در ساختن واژههای علمی به زبان فارسی است. میدانید در زمان رضا شاه که ما با تمدن مدرن به طور جدی داشتیم آشنا میشدیم، بسیاری از واژههای خارجی در کتابها به همان صورت میآمد. تصمیم گرفته شد فرهنگستان زبانی درست شود و معادل فارسی را برای این اصطلاحهای خارجی و اصطلاحهای خیلی مشکل عربی پیدا کنند. گل گلاب این کار را شروع کرده بود. وقتی کتابهای دبیرستانی را در حوزهی علوم طبیعی مینوشت، سعی میکرد برای این اصطلاحها معادلهایی در زبان فارسی پیدا کند و بعدا هم فرهنگستان تأسیس شد و بلافاصله ایشان عضو پیوستهی فرهنگستان زبان ایران شد. شغل دیگری هم که در فرهنگستان داشت، سرپرستی و ریاست فرهنگستان به عهده او بود. در طی آن سالها شاید نزدیک به هزار واژه ساخته شد. واژههایی که امروز خیلی عادی است. مثلاً آن موقع بلدیه، نظیمه و عدلیه میگفتند، حالا شهرداری، شهربانی و دادگستری میگویند. در کنارش هم که واژههای علمی بود. حدود 100 تا 150 واژهی گیاهشناسی هم در اینجا وجود دارد که به احتمال زیاد از ساختههای گل گلاب است. آن موقع حتا در دورهی خود ما که به پرچم اتامین میگفتیم. یا پتال میگفتیم به گلبرگ. معرفهالتبات میگفتند که تبدیل شد به گیاهشناسی. ولی از همه جالبتر اصطلاحات صعبالتناول عربی بود. اصطلاحی بود به نام بارزالتناسل، این همانی است که ما امروز میگوییم پیدازادان. مخفیالتناسل بود که میشد نهانزادان. یا اصطلاح دیگری بود که من یادداشت کردم، عریانالبذور، یعنی بازدانگان. بذور که جمع بذر است، عریان هم یعنی باز. یا مستورالبذور یعنی نهان دانگان. مجموعهی این اصطلاحها وقتی کم کم به کار رفت، نقش گل گلاب در این زمینه نقشی اساسی بود. ایشان با شم زبانی که داشتند، همچنین علاقهای که به شعر داشتند، علاقهای که به زبان فارسی داشتند و همچنین تسلط ایشان بر چند زبان، میتوانستند معادلهای خیلی خوبی پیدا کنند. گل گلاب در فرهنگستان دوم هم عضو بودند. ولی فرهنگستان دوم اصولا کارنامهی خیلی درخشانی نداشت. شاید آخرین کتابی هم که ایشان نوشته، تاریخچهی فرهنگستان دورهی اول است. در واقع مجموعهی اینها به ما میگوید استاد گل گلاب چه نقش اساسی در ترویج علم در ایران و در زبان علم در ایران داشتند و این اثری است که همیشه باقی میماند.
در ادامه، علی غضنفری دربارهی سرود «ای ایران» سخن گفت و متذکر شد: اصولا تفاوتی بین سرود ملی و سرود پرچم وجود دارد. سرود پرچم را با متن یا بدون متن (مانند سرود پرچم اسپانیا) میسازند و در مواقع رسمی این سرود نواخته میشود و حاضران هم به احترام به آن سرزمینی که سرودش نواخته میشود، به پا میخیزند، در حالی که سرودهای ملی را مردم همه جا زمزمه میکنند یا میخوانند و حتا چندین خواننده و به سبکهای متفاوت. سرودهای ملی دارای پیام هستند و فقط این نیست که گوش بدهیم، متاثر شویم یا شادی کنیم. هنوز پس از گذشتن حدود 70 سال، سرود قهرمان ملی کوبا یعنی «خوزه مارتی» در بین جوانان اسپانیا و کوبا رایج است. این سرود که نام آن "سوری سفید- Rosa Blanca" است، بینهایت مورد علاقه مردم است. پیام سرودهای ملی را نباید فراموش کرد و فقط به این اکتفا کرد که خوب است و زیباست. اینها در اثر حرکتهای تاریخی - سیاسی پدید آمدهاند. من کاری ندارم استاد گل گلاب تحت چه شرایطی و چه اتفاقی این سرود را سرودهاند. به قول «اشتفان سویگ» شاعر اتریشی، یک ادیب در طول تمام 24 ساعت در اندیشه است و فقط یک لحظه کافی است او تراوش کند و اندیشه و نوشته و سرودهاش را به روی کاغذ بیاورد. استاد قطعا از مسائل داخلی ایران در آن زمان رنجور بوده و به ناگه این تراوش فکری از آنچه که او را آزار میداده، تدوین میشود و ندا میدهد «دور از تو اندیشه بدان» یا«ای دشمن ار تو سنگ خارهای، من آهنم».
این شاعر و مترجم افزود: به سرود دیگر یعنی «مرغ سحر» که تا به حال چندین خواننده بزرگ آن را خواندهاند، نگاه کنیم. اینجا هم پیام وجود دارد، «ظلم ظالم، جور صیاد» اینها همه برای انسانها و بویژه نسل جوان، پیام حرکت است، یعنی ما نمیگذاریم اندیشهی بد بر این سرزمین حاکم شود، چون سرزمین و دین و آیینهای خود را دوست داریم، نمیگذاریم جور و ستم حاکم شود، چون انسانهایی آزاده هستیم. جایی بودم سرود «ای ایران» نواخته شد. برخی برپا شدند و شخصی هم اعتراض کرد. گفتم: مردم وظیفه دارند در هنگام نواختن سرود پرچم به پا خیزند، چون برای آن سرزمین احترام قائل هستند و باید هم قائل باشند. اما چه اشکالی دارد که در هنگام نواختن سرودی ملی افرادی به پاخیزند، درست مثل این که در برابر فردی در یک مجلس و برای احترام او از جای خود بلند میشوند. اگر کسی در هنگام نواختن سرود پرچم نایستد و در هنگام نواختن سرود ملی بایستد، این چیز دیگری است و بیاحترامی به سرود پرچم است. ولی چه اشکال دارد که هم به سرود پرچم احترام بگذارد و هم به یک سرود ملی. آنچه که در باب سرود «ای ایران» و «مرغ سحر» گفتم، پیامهایی هستند که باید همیشه به آنها توجه کرد و نه فقط متاثر یا شاد شد.
همچنین مهدی فیروزان – مدیرعامل شهر کتاب - به توصیف چگونگی سرایش تصنیف و ساخت آهنگ «ای ایران» پرداخت و گفت: ترانهی بلندآوازهی «ای ایران» را همگان با نام خوانندهی آن غلامحسین بنان میشناسند و کسانی که با موسیقی ایرانی آشنایی بیشتری دارند، نام آهنگساز چیرهدست آن روحالله خالقی را نیز به یاد میآورند. اما شاید شماری اندک از کسانی که «ای ایران» را از بر هستند، نام ترانهسرای آن را بدانند؛ و باز از میان آنان که حسین گلگلاب را به نام میشناسند، اندکاند کسانی که با زندگی و کارهای او آشنا هستند.
او با برشمردن و تشریح فعالیتهای حسین گلگلاب در حوزههای موسیقی، ترجمه، حقوق، گیاهشناسی، جغرافیا و واژهگزینی گفت: وی از سال 1314 به عضویت فرهنگستان ایران درآمد و با تکیه بر دانش گستردهی خود در علوم تجربی که با توان ترجمه و آشنایی با زبانهای بیگانه و ذوق ادبی و هنری همراه شده بود، توانست واژههای پارسی بسیاری را در زیست و گیاهشناسی جایگزین واژههای بیگانه کند. جالب است بدانید که واژههایی چون گلبرگ، کاسبرگ، پرچم، تخمدان، گلسنگ، قارچ و جلبک از پیشنهادها و برابرنهادههای دکتر گلگلاب هستند که امروز بهخوبی در زبان پارسی جا افتادهاند و همگان آنها را پذیرفتهاند.
او دیگر حوزهی استعداد و فعالیت گلگلاب را ترانهسرایی توصیف کرد و گفت: آشنایی با نت، نوازندگی و زیر و بم موسیقی ایرانی، کار او را در ساختن ترانه بر روی آهنگ آسان کرده بود. وزیری پیش از آشنایی با گلگلاب بر روی شعر پیشینیان آهنگ میساخت، اما ذوق گلگلاب مایهی دلگرمی او شد تا بتواند تصنیفهایی با همکاری ترانهسرایان بسازد. همکاری این دو با «عاشق ساز» (که هدیه گلگلاب به وزیری و در ستایش او بود) آغاز شد و سالها پایدار ماند. از آنجا که تاکنون ترانههای گلگلاب گردآوری نشده است، نام برخی از کارهای وزیری را که گلگلاب برای آنها ترانه سروده، در اینجا میآوریم: «دوست»، «زبان عشق»، «ناامید»، «سرود صبح»، «وصال دوست»، «جور فلک»، «ای زاهدان»، «کار خویش»، «مارش ظفر» و «سرود دانش»، «اپرت گلرخ»، «اپرت شوهر بدگمان»، «سرود مهر ایران»، «جدایی»، «مارش حرکت»، «مارش آدمیت»، «بلبل مست»، «وصال دوست»، «سرود ماه» و «گنجشگک». یکی دیگر از ترانههای گلگلاب که بر روی آهنگی از وزیری ساخته شده، «بسته دام» در آواز دشتی است که چنین آغاز میشود: «چه شود گر فکنی بر من مسکین نگهی/ تو مهی بر آسمانی و منم خار رهی» این ترانه بارها با آواز برخی از خوانندگان زن اجرا شده و پس از انقلاب دو اجرای دیگر از آن درخور یادکرد است: یکی در آلبوم «غوغای جان» با تنظیم ملیحه سعیدی و خوانندگی عبدالحسین مختاباد که با دریغ نام آهنگساز و ترانهسرا در آنجا نیامده و گردآورندگان آن را «آهنگ قدیمی» خواندهاند. دوم در آلبوم «آشنایی با آواز دشتی» با تار کیوان ساکت و خوانندگی رضا شاکری. علی مصفا هم در دومین ساخته بلند سینمایی خود، «پلۀ آخر» از «بسته دام» بهره برده است.
فیروزان متذکر شد: گلگلاب جز ترانهسرایی بر روی آهنگهای وزیری - که بیشترین همکاری را با او داشت - و خالقی - که از همکاریهای این دو تن، گذشته از «ای ایران»، برای نمونه میتوان دو سرود «اصفهان» و «آذرآبادگان» را نام برد - برای آهنگسازان دیگر هم ترانههایی سروده است که از میان آنها میتوان از «پایدار ایران» با آهنگ علیمحمد خادم میثاق و «آفتاب» با آهنگ سلیمان سیاح سپانلو یاد کرد. این دانشیمرد ترانهسرا همچنین در هنر عکاسی دستی داشت و چنانکه تا اندازهای روشن ساختیم، دستاوردهای زندگی 87 سالهی او بسیار ارزشمند بوده است.
مدیرعامل شهر کتاب در بخش دیگری از سخنانش به شرح دیدگاه روحالله خالقی درباذهی گل گلاب پرداخت و گفت: هومن ظریف در فیلمی به نام «مرز پرگهر» که در بخش جنبی پنجمین جشنوارهی بینالمللی سینمای مستند به نمایش درآمد، به بررسی زندگی حسین گلگلاب پرداخته است.
فیروزان با توضیح دربارهی «ای ایران» سخناشن را دنبال کرد و متذکر شد: «ای ایران» نخستینبار با همخوانی گروه کر در برنامهی انجمن موسیقی ملی در دبستان نظامی (خیابان سپه) اجرا شد. خالقی در اینباره چنین مینویسد: «سرود ای ایران ... که آهنگساز و گویندهی اشعار، تحت تأثیر اوضاع زمان ساخته بودند و اولین دفعه در این کنسرت شنیده شد، آنقدر در شنوندگان حسن اثر بخشید که چند بار تکرار آن را خواستار شدند. در آن وقت کشور ما را قوای انگلیس و روس و آمریکا اشغال کرده بودند و جنگ بینالملل دوم هنوز دوام داشت. تظاهرات ملی نمیشد، زیرا وضع آماده نبود، ولی آهنگ و شعر این سرود، احساسات ملی را سخت برانگیخت و مخصوصاً در مقابل خارجیان که در آن مجلس هم بودند، از طرف ایرانیان تظاهرات بیشتری شد و اولین ضربهای بود که بهطور غیرمستقیم بر پیکر ارتش خارجی که ناخوانده مهمان ما بودند، زده شد. آهنگ این سرود با آنهمه تأثیر موجب شد که وزیر فرهنگ، هیأت نوازندگان را به مرکز پخش صدا فرستاد و صفحهای از سرود ضبط شد که همهروزه از رادیو تهران پخش شود و هنوز هم که این سطور نگاشته میشود، همین سرود روزی یکبار از رادیو شنیده میشود.»
او ادامه داد: از دید موسیقایی، نکتهی مهم دربارهی «ای ایران»، آن است که سرودی چنین پرشور، در آواز دشتی که با همهی دلپذیری و زیبایی، همگان آن را از نغمههای اندوهبار موسیقی ایرانی میدانند، ساخته شده است. در ساختن آهنگ «ای ایران» هم نشان اثرپذیری از وزیری را میتوان دید. وجود اجراهای گوناگون از یک آهنگ، نشاندهندهی اثرگذاری آن تواند بود. «ای ایران» را شاید بتوان دارای بیشترین شمار اجرا - آلبومها، کنسرتها، محافل فرهنگی- در میان سرودهای میهنی جز سرود ملی رسمی کشور دانست. گذشته از غلامحسین بنان که نامدارترین اجرای ای ایران را خوانده است، خوانندگان بسیاری در سبکها و سطحهای گوناگون از جمله رشید وطندوست، اسفندیار قرهباغی، شهرام ناظری، اشرفالسادات مرتضایی، حسین سرشار، علیرضا قربانی، رضا شاکری، انوش جهانشاهی، سالار عقیلی، زویا ثابت، کاملیا دارا، دریا دادور، محمد خاکپور خوانندهی پاپ و حتا دیا خوانندهی ایتالیایی «ای ایران» را اجرا کردهاند. اجراهای بیکلام «ای ایران» هم کمشمار نیستند که از آن میان میتوان به اجرای ویلن جهانشاه برومند اشاره کرد. رضا روحانی هم که به کارهایی بر پایه موسیقی جاز و آمیختن آن با نواهای شرقی میپردازد، در مجموعهی «بذر ماه» در تکنوازی پیانو خود از «ای ایران» بهره برده است. یکی از نخستین بازتابهای فرهنگی و ادبی «ای ایران»، در شعر «ای مرز پرگهر» از دفتر «تولدی دیگر» فروغ فرخزاد دیده میشود. فروغ در این شعر با شیوهی طنز ارزشهای پوشالی جامعهی مصرفی و پوچی شعارهایی چون قانونگرایی و میهندوستی را در روزگار خود نقد میکند. روشن است که آماج تیر او نه سرود زیبای خالقی و گلگلاب است و نه حتا مفهوم میهندوستی. او هوشیارانه از بلندآوازگی این سرود - آن هم تنها در نامگذاری؛ در خود شعر هیچ اشارهای به «ای ایران» نشده - بهره برده است تا انحراف جامعه را نشان دهد و به کسانی دهنکجی کند که با فریبکاری، از احساس و ناآگاهی تودههای مردم برای رسیدن به هدفهای خود سود میجویند.
در این مراسم همچنین هما گلگلاب، فرزند حسین گلگلاب، به مرور خاطرههایی از زندگی شخصیشان پرداخت.
در پایان مراسم نیز بخشی از فیلم مستند «ایران، مرز پرگهر» ساخته هومن ظریف پخش شد و او به ارائه توضحیحاتی دربارهی این مستند پرداخت.
لینک کپی شد
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
جالب بود مرسي، اي ايران، اي مرز پر گهر...
خدا رحمت کند مرحوم استاد حسین گل گلاب را. روحش شاد!
نظر شما