- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
- یک ایرانی همکار ایلان ماسک شد؛ محمودرضا بانکی کیست!؟
سردار بلندپایه سپاه در لیست ترور موساد
ایرنا نوشت: آزاده دفاع مقدس و پسرخاله شهید سردار سیدرضی موسوی چاشمی میگوید ۲ سال پیش که به خانه شهید سردار سید رضی موسوی به مهمانی رفته بودم، در گفت و گوی دوستانه و محرمانه، مواردی مطرح کرد که آن زمان اجازه نداشتم بگویم، او گفت «طی فهرستی که از موساد به دست آورده، نامش جزو افراد ترور بود»
سردار سیدرضی موسوی از مستشاران نیروی قدس سپاه و یار و همراه حاج قاسم سلیمانی که در حوزه پشتیبانی از محور مقاومت در سوریه فعالیت داشت، چهارم دی ماه در جریان حمله رژیم صهیونیستی به منطقه زینبیه دمشق به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
سید رضی نبوی چاشمی پسرخاله شهید سردار سید رضی موسوی چاشمی است، که میگوید ۲۱ ماه در هشت سال جنگ تحمیلی برای دفاع از وطن نقشآفرینی کرد و پنج سال به اسارت رژیم بعثی درآمد.
پسرخالهها علاوه بر دوستی و محبتی که به هم داشتند، به خاطر آرمانهای مشترک، دلمشغولیها و اهداف مشترکی داشتند که به اهداف والای نظام اسلامی گره خورده بود.
سید رضی نبوی از پسرخالهاش شهید سیدرضی موسوی یک یادگاری بزرگ دارد؛ انگشتری شهید سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی.
پسرخاله شهید سردار سیدرضی موسوی نقل میکند که سردار شهید سلیمانی و سیدرضی موسوی دوستی بسیار نزدیکی با هم داشتند. ۲ یاری که در مسیر کمک به جبهه مقاومت دور از وطن بسیار از دل و جان مایه گذاشتند تا جان به معبود سپردند.
او تاکید میکند که آن بزرگمرد عرصه جهاد و ایثار، عاشق شهادت و کمتر از نائل شدن به این مقام جفا در حقش بود.
سیدرضی نبوی چاشمی پسرخاله شهید سردار سیدرضی موسوی به بیان برخی خاطرات مشترک با آن شهید سرافراز پرداخته است که در ادامه میخوانید.
همراهی با شهید احمد متوسلیان تا خدمت در سوریه
وی بیان کرد: وقتی به وطن بازگشتم، شهید سردار سیدرضی موسوی چاشمی به آیین استقبالم آمد و اصرار داشت که مدتی به خانهاش در زنجان بروم، چرا که در اسارت بسیار ضعیف و نحیف شده بودم؛ رفتم و ۲ روز توفیق حضور در خانه آنها را داشتم.
وی ادامه داد: شهید سردار موسوی بسیار اخلاقمدار و باایمان بود و از دوره جوانی برای دفاع از وطن وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.
وی اضافه کرد: شهید عضو سپاه پاسداران زنجان بود و در هشت سال جنگ تحمیلی نقش آفرینی کرد. سپس همراه شهید احمد متوسلیان راهی لبنان شد و بعد از آن به واسطه تواناییهایی که داشت، در سپاه قدس به عنوان مستشار به سوریه اعزام شد.
نام شهید سید رضی موسوی در فهرست ترور صهیونیستها بود
وی تصریح کرد: شهید سردار سید رضی موسوی در کار مصمم بود و در اوقات فراغت نیز مشغول انجام کارهای عقبمانده بود. ۲ سال پیش که به خانه شهید سردار سید رضی موسوی به مهمانی رفته بودم، در گفت و گوی دوستانه و محرمانه، مواردی مطرح کرد که آن زمان اجازه نداشتم بگویم، او گفت «طی فهرستی که از موساد به دست آورده، نامش جزو افراد ترور بود» و من به ایشان گفتم خیلی مراقب باشید که در جواب گفت «دعا کنید شهادت آرزویم شود.»
نبوی چاشمی تصریح کرد: پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی با شهید سیدرضی موسوی چاشمی صحبت کردم، او نیم ساعت پشت تلفن فقط گریه کرد و ادامه داد «شب قبل از شهادت نیمساعت با هم گپ و گفت داشتیم و رفتیم و وقتی دوباره به اتاق سردار حاج قاسم سلیمانی آمدیم دیدیم سردار نیست و یک یادداشت معروف روی میز گذاشته که خدایا مرا پاکیزه بپذیر!» بعدها شهید سردار موسوی چاشمی این دستنوشته را به من هدیه داد.
«سیدرضی» حبیب مقاومت بود
وی اظهار کرد: شهید سردار سید رضی موسوی چاشمی در کارش جدی و مورد وثوق و مقتدر و در عین حال چهرهای مهربان بین همکارانش بود. روزی به همراه شهید سردار سیدرضی موسوی چاشمی عازم سوریه شدم که در فرودگاه دمشق به منظور انجام برخی امور برای دقایقی از هم فاصله گرفتیم. در این بین، از یکی از نیروهای مقاومت که آنجا بود درباره میزان رضایتش از سیدرضی سئوال کردم که میگفت: «سید عشق ماست. سید حبیب و در قلب ماست.» موبایلش را آورد و جست و جو کرد و نشان داد که نام شهید سردار سید رضی موسوی چاشمی را «یا مهدی» ذخیره کرده و میگفت او یار حضرت مهدی(عج) است و همه عاشق ایشان هستیم او خستگیناپذیر است.
پسرخاله شهید سردار موسوی چاشمی گفت: پسرخالهام آرزویش شهادت بود و به آرزویش رسید. سالها پیش سفره شامی در خانه سیدرضی موسوی چاشمی پهن شد که همان زمان ذکر و خیر سردار سلیمانی بود، گفتم پسرخاله دوست دارم سردار سلیمانی را ببینم. گفت «این انگشتر سردار سلیمانی را فعلا یادگاری بگیر تا ببینیم روزی چه میشود.»