- افشاگری تایمز اسرائیل از همکاری مشترک گروهک تروریستی مجاهدین خلق با موساد علیه ایران
- طباطبایی: دولت ظریف را کنار نگذاشت/ مخالفان فیلترینگ در دولت ثابتقدمتر شدهاند / نمیشود پزشکیان را سانسور کرد
- ۲۰ سال پس از معجزه هزاره سوم / بررسی روند ظهور، رشد و مواضع امروز محمود احمدینژاد
- دیدار مشاوران میرحسین موسوی با مهدی کروبی + عکس
- سپاه: ملت آماده درهم شکستن جبهه متجاوزان است
- تایید حکم اعدام شریفه محمدی
- ذوق صداوسیما از مذاکره پوتین و ترامپ در آلاسکا / مذاکره فقط برای ایران بد است!؟
- امام: امثال رسایی با نظارت استصوابی، محرومیت شایستگان و رای ۲ درصدی نماینده شدند
- ادعای ترامپ: نمیخواهم «نابودی زرادخانه هستهای ایران» را در فهرست ابتکارات صلح خود بگنجانم، چون آن را قطعی نمیدانم
- انتقاد شدید رسانه اصولگرا از حامیان جلیلی: برای زدن پزشکیان، رهبری را در برابر رهبری قرار میدهند
چند می گیری به روحانی و خاتمی و هاشمی فحش بدی؟
سید عبدالجواد موسوی در خبرآنلاین نوشت: این که آدمیزاد از یک سیاستمدار خوشش نیاید و اصلا از منظر او یک سیاستمدار خائن باشد هیچ ایرادی ندارد. این که آدمیزاد عقیده اش را مبنی بر خائن بودن یک سیاستمدار از یک تریبون رسمی اعلام کند بازهم هیچ ایرادی ندارد. اما لگد زدن به سیاستمداری که حمله کردن به او نه تنها هیچ هزینه ای ندارد بلکه تحسین و تشویق و صله هم در پی دارد نه تنها ایراد دارد که نشانه ناجوانمردی و بی مروتی است.
باز تا این جایش هم شاید قابل تحمل و توجیه باشد، یعنی ممکن است حمله کننده بگوید من عقیده ام چنین است و اگر از سر اتفاق دیگرانی هم که صاحب قدرتند از حرف های من خوششان می آید من مقصر نیستم. طیب الله. اما این که طرف می آید و از پای زدنِ بر افتاده حماسه می سازد و منت این حماسه باشکوه را بر سر من و شما می گذارد، دیگر ماجرا خیلی حال بهم زن می شود. مصداق آن چه گفتم این روزها آن قدر زیاد شده که اشاره به یکی از مصادیق می تواند اجحاف! در حق دیگر مصادیق باشد اما اگر خیلی مشتاقید تا حتما نمونه ای عینی در ذهن داشته باشید شما را به حرف های پسر آقای شمقدری در شبکه افق حواله می دهم. آقا زاده آقای شمقدری در لحظات پایانی برنامه با لحنی مضحک دیپلماسی دولت پیشین را به سخره گرفت و بعد هم مدعی شد که این بغض ها سال ها در گلویم مانده بود و موفق شدم آن را بر زبان بیاورم. و لابد توقع دارد بابت این حرکت دلاورانه مدال شجاعت هم دریافت کند.
یادم هست چند سال پیش به اصرار فرهاد عشوندی رفتیم به دفتر یکی از سریال سازان جوانی که از همین نسل بود. نسلی که خودش را انقلابی ناب می داند و معتقد است بزرگان نظام و انقلاب چنان که آن ها انقلاب را فهمیده اند درک نکرده اند. فیلمساز جوان و انقلابی معتقد بود با طرح مفاسد آقازاده ها کاری کرده است کارستان و توقع داشت من هم به عنوان نویسنده ای که خیر سرم دغدغه عدالت دارم از آن حرف ها خوشم بیاید. همان اول ماجرا گفتم این حرف ها آن هم در این زمانه، درست مثل این است که کسی بیست سال بعد از انقلاب بیاید توی خیابان و بگوید مرگ بر شاه و بعد هم فکر کند عجب حرکت انقلابی و متهورانه ای انجام داده است. هر شعاری اگر در زمانه خودش سر داده نشود به کاریکاتور بدل می شود. مردم خیلی وقت است از شعار علیه آقازاده ها گذشته اند. علت این که از بسیاری از این شعارهای شبه انقلابی هم حمایتی صورت نمی گیرد همین بی وقت سر دادن این شعارهاست. بسیاری از مردم زمانی خواستار این بودند که به شایعاتی که پیرامون فرزندان آقای هاشمی رفسنجانی وجود دارد رسیدگی شود. در آن زمان هیچ کس به سراغ فرزندان آقای هاشمی نرفت. حضرات وقتی به سراغ مهدی و فائزه رفتند که هیچ کس صداقت آن ها را باور نکرد و اغلب مردم آن برخوردها را به حساب تسویه حساب سیاسی با مرحوم هاشمی گذاشتند.
کاسبانِ شعارهای انقلابی خوب می دانند به چه کسی بد و بیراه بگویند و مهم تر این که در چه زمانی بد و بیراه بگویند. و جالب این که این دشنام ها را بلافاصله فاکتور هم می کنند. یعنی علاوه بر آن که با فحش دادن به کسانی که هیچ هزینه ای برای آن ها ندارد ادای اپوزسیون را در می آورند، بابت این دشنه و دشنام هایی که نثار سیاستمداران مغضوب و از قدرت افتاده و به حاشیه رانده شده می کنند، جایزه هم دریافت می کنند. نوش جانشان اما این که فکر می کنند مخاطبان آن ها باید بابت چنین روحیه کاسب کارانه ای به آن ها مدال قهرمانی بدهد دیگر خیلی رو می خواهد.