- تذکر به سازمان برنامه و صندوق بازنشستگی کشوری درباره حکام اصلاحی فرهنگیان بازنشسته و پرداخت ۵۰ درصد مانده
- اتهام کوچک زاده به حسن روحانی: روحانی چگونه در زمان مسئولیتهای مهم و امنیتی در انگلستان درس میخواند؟
- همه روشهای خواندن نماز آیات هنگام ماه گرفتگی کامل امشب تهران
- بهزاد نبوی: اینکه رئیس جمهور را عامل موساد می نامند نباید سرسری گرفت
- تجربه کروبی برای میرحسین موسوی در راه است؛ گشایش جدید در حصر
- پیشنهاد عراقچی به اروپا/ ایران آماده است تا توافقی واقعی و پایدار شکل دهد
- قوه قضاییه با تندروهای خرابکار مجلسی هم برخورد کند
- قوچانی و مهاجری: پرونده هسته ای باید از شمخانی گرفته شود
- خبرنگار وال استریت ژورنال: احساسی که از گفتوگوهای ایران و آژانس به من منتقل میشود، خوب نیست؛ در بهترین حالت، فقط «پیشرفت تدریجی» حاصل شده
- جمهوری اسلامی : خروج از NPT به زیان ملت است
از طالبان فریب خوردیم

فرهاد آهنگر در جمهوری اسلامی نوشت:
از ديرباز نام داعش با اغفال، توهم و تله اندازي توأم بوده است. داعش گاهي پوستيني بوده برتن نجيبزادههاي حرامي و گاهي خود در پوستيني خزيده که از کار خانههاي شبکههاي استخباراتي به بازار دين فروشي عرضه شده است.
گاهي ميبينيم، زمين و زمان آبستن داعش ميشوند، سنگهاي عقيم نيز داعش ميزايند. اين موجود عجيبالخلقه، بيپدر و مادر، بسته به ضرورتها و جغرافيا، تغيير رنگ ميدهد، گهي در پوست القاعده و طالب، لشکر طيبه و جندالله در ميآيد و فردا صبح زود، پيش از آنکه هوا روشن شود، شمشير آخته ميشود، عليه آن ها. گهي در عقد اخوت برادري اسلامي و گاهي هم آشتي ناپذير همچون کارد و گوشت.
اما در اين ميان در کنار همه تغييرات، چند چيز لايتغير و ثابت بوده است.
1- تغيير چهره و تغيير صفوف در ميان گروههاي افراطي
يک اصل نامتغير، خود تغيير در چهره و صفوف گروههاي افراطي است. اين تغييرات که عمدتا فرصت طلبانه، فريبکارانه و از روي ضرورتهاي حفظ موجوديت بوده، اکثرا غافلکننده تمام شده و در بسيار موارد، آنها توانستهاند زمان را به نفع خود بخرند. شما نميتوانيد در صفوف داعش خراسان، کساني را رديابي کنيد که روزي، طالب، القاعده و يا تيتيپي و... نبودهاند. و همينطور برعکس يک بده و بستانهاي مداوم بين اين برادران ناتني وجود داشته است.
2- استفاده مداوم طالبان از نام داعش
داعش هنوز هم بعنوان يک گروه غير مسئول و غير متبوع،عمل ميکند، اما طالبان خود را در قلمرو خاصي تعريف ميکنند و اين تعريف، محدوديتهايي را براي طالبان بوجود ميآورد که آنها نميتوانند عطش جهاد گرايي بيحد و مرز خود را اشباع کنند. چه آن زماني که طالبان بر عليه جمهوريت و نيروهاي ائتلاف ميجنگيدند و چه حالا که قدرت را در يک تباني به دست گرفته اند، نام داعش براي طالبان کاربرد جهادي دارد.
طالبان در زمان جنگ با جمهوريت و ائتلاف، نمازگزاران را در مساجد، زنان حامله را در زايشگاهها و محصلين را در کلاسها و کورسها قتل عام ميکردند، اما نميتوانستند مسئوليت آن را برعهده گيرند، چون در فرداي حاکميت شان، جواب اين خونها را نميتوانستند بدهند. اينجا بود که از نام کاربردي داعش استفاده ميشد. هماکنون نيز عطش جهاد گرايي در صفوف تهييج شده طالبان درحال غليان است. طالبان يا بايد دست به سرکوب اين اشتهاي سيريناپذير در صفوف داخلي خود زده و خود را در بستر ملي گرايي محدود سازند و يا اينکه از نام کاربردي داعش بهره گرفته، عطش سيراب ناپذير جهاد گرايي را به سمت شيعهها هدايت نمايد. حالا که طالبان به قدرت دست يافتهاند، نميتوانند و يا نميخواهند به داعيه بزرگ خلافت اسلامي پشت نموده و خود را در چارچوب مرزهاي ملي محدود سازند؛ چه اينکه در اين صورت، آنها ازسوي جريان افراطي متهم به خيانت شده و منزوي ميگردند.
چنان به نظر ميرسد که طالبان شق دوم را بر گزيده و چشم به امتيازات مادي آن نيز دوختهاند. طالبان با کشتن ايرانيها و هزارههاي شيعه در افغانستان، هم وفاداري گروههاي افراطي سني را ميخرند، هم گوشه عنايت آمريکا و انگليس را به خود جلب مينمايند، هم عطش جهاد گرايي صفوف خود را سيراب ميکنند و در پايانه اين عمل حنايتکارانه، به ايران و هزارههاي شيعه در افغانستان هم منت ميگذارند که اگر طالبان، نباشند، داعش شما را خواهد خورد. اينجاست که ما دچار يک فريب چند لايهاي شده و قاتل را در قيافه منجي تعريف ميکنيم.
در آخر هم ميخواهم توجه تصميمسازان جمهوري اسلامي را به اين سؤال معطوف سازم که چرا با وجود کمکهاي اين کشور به طالبان در زمان اشغال افغانستان با رفتن نيروهاي اشغالگر و حاکميت نيروهاي مورد حمايت، ايران ناامنتر از گذشته شده است؟ در آن زمان ممکن بود ناامنيهاي ايران با حضور نيروهاي خارجي متخاصم در افغانستان، تحليل و به نحوي حمايت از طالبان نيز توجيه ميشد و همينطور حکومت کابل نيز ميتوانست توجيه کند که بر تمام قلمرو افغانستان، کنترل ندارد و ممکن است عناصر و جريانهاي مخرب در دور دستهاي کشور و در همکاري با گروههاي تروريستي موجود در خاک افغانستان، پناهگاههاي امن داشته باشند، اما حالا که نيروهاي متخاصم ائتلاف رفتهاند و طالبان ادعاي کنترل صد درصدي دارند، اين پرسش چگونه پاسخ داده ميشود؟