- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
نگاه كيسينجر به داعش
دكتر ابراهيم متقي*
رويکرد ايالات متحده آمريکا در قبال داعش را بايد در قالب موازنه گرايي منطقه اي تحليل کرد. داعش به عنوان نيروي گريز از مرکز براي مقابله با ساختهاي سياسي جبهه مقاومت، سازماندهي و به کار گرفته شد.
زمينه هاي شکل گيري و فعاليت نيروهاي داعش مربوط به سال 2011 و براساس حمايت فراگير گروههاي فرقهاي و هويتي است که از مرکزيت جغرافيايي عراق شروع مي شود و تا مرکزيت جغرافيايي سوريه ادامه پيدا ميکند؛ منطقه اي که فراتر از مرز الوليد عراق و سوريه محسوب ميشود و دو حوزه بغداد و دمشق را در يک راستا به يکديگر متصل ميکند. قدرت يابي داعش، رويکرد معطوف به موازنه منطقه اي را تحت تاثير قرار داده است و در نتيجه ايالات متحده با نگراني ناشي از گسترش نقش يابي گروه هاي افراطي روبه رو شده است؛ گروه هايي که براساس تفکر بنيادين و اعتقادي خودشان به عنوان نيروهاي جهادي تلقي مي شوند. بنابراين رويکرد معطوف به جهادگرايي در فضاي جهان عرب، تحت الشعاع سياستهاي امنيتي آمريکا قرار گرفته است. به همان گونهاي که شکل ديگري از جهادگرايي در قالب مجاهدين افغان در دهه 1980 سياست هاي منطقهاي آمريکا را در چارچوب الگوي جنگ نيابتي سازماندهي مي کرد. در چنين فضايي، نگرش هنري کيسينجر ماهيت راهبردي دارد؛ حرف بنيادين کيسينجر اين است که نبايد اجازه داد داعش به عنوان نيروي چالشگر فراروي ايران در منطقه اي که از عراق تا لبنان را در بر مي گيرد تضعيف شود يا کارکرد خودش را از دست بدهد. وقتي که واژه امپراتوري از سوي كيسينجر به کار گرفته ميشود به معناي اين است که ايران درصدد توسعه حوزه قدرت خود است. همان رويکردي که در سال 2006 از سوي ملک عبدالله اردن و بعدها ملک عبدالله عربستان به عنوان هلال شيعي مطرح شد و آمريکايي ها زمينه هاي مقابله با «هلال شيعي» را در چارچوب اجلاسيه هايي از جمله شرم الشيخ در مصر به وجود آوردند. در فضاي فعلي، نگاه کيسينجر ماهيت بازدارنده دارد؛ يعني به رهبران نظامي و امنيتي آمريکا هشدار مي دهد که در مقابله با داعش از الگوي تهاجم گسترده و فراگير استفاده نکنند. به همين دليل است که رفتار آمريکايي ها در مقابله با داعش کاملاتاکتيکي است؛ همچنان که نيروهاي نظامي اي که آمريکا طي دو ماه گذشته به عراق اعزام کرده بود در پي هفته گذشته کاهش يافته است؛ يعني در اواخر آگوست به 960 نيروي نظامي رسيده بود، در حالي که در تاريخ دهم سپتامبر به 820 نيروي نظامي تقليل يافت.
نکته بعدي بحث مربوط به جايگزيني گروه هاي ميانه رو در سوريه به جاي داعش است. يعني از يکسو آمريکايي ها مواضع داعش را مورد حمله قرار مي دهند و از سوي ديگر حمايت هاي تسليحاتي را به گروه هاي ميانه روي ايدئولوژيک براي مقابله با بشار اسد در دستور کار قرار داده اند. يعني در اين فرآيند معادله رويارويي با بشار اسد و دولت سوريه بخشي از استراتژي امنيتي آمريکا است. فقط کارگزاراني که اين رويارويي را به انجام مي رسانند با تغييراتي همراه خواهند شد. بنابراين آنچه را اوباما مطرح کرده است بايد انعکاس رهنامهاي دانست که در پنج سپتامبر، آنتوني کوردزمن در چارچوب گزارش CSIS به رئيس جمهور ارائه داد؛ در آن گزارش بر اين موضوع تاکيد شده بود که خطر آينده منطقه افراط گرايي است و به همين دليل هم هست که اوباما افراط گرايي شيعه را به موازات افراط گرايي سني به کار گرفت. در عين حال اين اميد وجود دارد که رويکرد ايران در حمايت از گروه هاي ميانه رو در عراق سازماندهي شود.
بنابر اين در نگاه کلي کيسينجر و اوباما تفاوت خاصي ديده نمي شود بلکه بحث کيسينجر راهبردي و نگاه اوباما کاملاتاکتيکي است و نبايد تصور کرد که تفکر بنيادين اوباما در برخورد با ايران غير از اين باشد؛ الگوي رفتاري شان در سوريه نيز همين مساله را نشان مي دهد.
* استاد دانشگاه تهران
* روزنامه دنياي اقتصاد،
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.