- خشم علم الهدی از تصمیم نظام برای مذاکره: مذاکرات شنبه بیتوجهی به تکلیف شرعی و دینی است / برای این برجام لعنتی هم رفتند، نشستند، حرف زدند و خندیدند
- کاظم صدیقی: برجام عبرت بزرگی بود، برخیها دستپاچه شدند و رفتند بتن ریختند / مذاکره مستقیم با آمریکا در شأن ما نیست
- ایران در حال بررسی ارائه پیشنهاد یک توافق هستهای موقت به امریکا، پیش از ادامه مذاکرات برای دستیابی به یک توافق جامع است
- ذاکریان: اصل مذاکره مهم است نه مستقیم یا غیرمستقیم بودن آن / آقایانی که فرصتها را سوزاندند، باید پاسخگو باشند
- خوش بینی وزیر خارجه تندرو ترامپ به مذاکرات روز شنبه در عمان!
- حضور حسن روحانی بر سر مزار والدین خود (عکس)
- خبر امیدوارانه علی اکبر صالحی از مذاکرات عمان
- ماجرای عزل شهید صیاد شیرازی و خلع دو درجه او
- علت شکایت از حسام الدین آشنا این توئیت است
- بمبافکن «بی ۲» در یک قاب عجیب (عکس)
واقعیت روایت مخدوش مهدیان از دیدار با سید محمد خاتمی

امتداد: حسین نورانی نژاد، فعال سیاسی که در دیدار آقای خاتمی با تعدادی از جوانان اصولگرا در حدود 11 یا 12 سال پیش حاضر بوده و اخیرا درباره آن مجددا هیاهویی توسط رسانه های اصولگرا ایجاد شده است، درباره محتوای آن دیدار توضیحاتی ارائه داد:
او در این باره گفت: سال 90 یا 91 بود که با هماهنگی آقای سعید نورمحمدی قرار شد تعدادی از جوانان اصولگرا با آقای خاتمی دیداری خصوصی و غیر رسانه ای داشته باشند. من هم به این جلسه دعوت شدم و در ابتدای دیدار هم تاکید شد که این یک قرار خصوصی و غیر رسانه ای است، چیزی ضبط نشود و بر شرط امانتداری تاکید شد که متاسفانه در ادامه معلوم شد که اهل رعایت این گونه عهدها و آداب نیستند.
درباره به خاطر نیاوردن آقای خاتمی هم امر عجیبی نیست. آن موقع جز یکی از مهمانان اصولگرا که دورادور می شناختم، مابقی را بنده هم شناختی نداشتم و طبعا آقای خاتمی هم به نام و چهره هیچ کدام از آنها را نمی شناختند.
این گونه دیدارها کم نبود و نیست و طبیعی است که پس از این همه سال در خاطر آقای خاتمی نباشد. به خصوص که در روایتی که آقای مهدیان عنوان کردند، مدعی دیدار در منزل آقای خاتمی شدند در حالی که محل قرار، دفتر آقای خاتمی بود و همین مساله ذهن دیگران را گمراه تر می کند.
بعلاوه، این آدرس اشتباه دادن، هم درباره حد و حدود ارتباط افراد سوء تفاهم می سازد و هم برای مخاطبان درباره سطح جلسه، ایجاد ذهنیت خطا می کند.
در آن جلسه تا جایی که به خاطر دارم، آقای خاتمی نظرات کلان خود درباره نظام و انقلاب و مردم و مباحثی در این سطح را مطرح می کردند.
اما مدعوین و حداقل یکی از آنها که برخلاف قول و قرار پیش از جلسه، با ضبط پنهانی صحبت ها و سپس انتشار گزینشی و بریده برخی قسمت های آن نشان دادند که برای اغراض دیگری حاضر شده بودند، پرسش های متعدد دیگری را مطرح می کردند که یکی از آنها درباره تقلب در انتخابات 88 بود.
آقای خاتمی هم در خاطره کلی که از آن دیدار دارم، برای این که به بحث اصلی خود ادامه دهند، قریب به این مضمون را گفتند که من نمیگویم تقلب شده است که شما نفی آن را از من می خواهید؟ برای چه باید من تکذیب کنم؟ در واقع نفیا و اثباتا موضعی را بیان نکردند.
ادعای مضاعفی را آقای مهدیان عنوان کردند مبنی بر این که آقای خاتمی گفته اند به دلیل پایگاه اجتماعی که یک سر آن بهاییت است، نظرشان درباره تقلب را علنی نمی گویند! نمی دانم که آیا واقعا نیازی به تکذیب این حرف بی منطق و پرت هست یا نه. مگر مدعی اصلی انتخابات 88 بهاییان بودند؟ اصلا این حرف ها چه ربطی به هم دارند؟ به قدری این حرف نچسب است که کذب بودن آن را هر اهل منطق و فهمی متوجه می شود.
ولی چه می توان کرد. دوستان جوان و مومن و انقلابی اند دیگر.
