- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
اوباما و تكرار اشتباهات جورج بوش
توماس فريدمن
امروزه در جهان عرب تلاش هاي بسياري در حال وقوع است، آيا اين تلاش ها را ما انجام مي دهيم يا اينکه راسا خودشان تلاش مي کنند؟ پيش از اينکه ما عمليات نظامي را عليه مواضع دولت اسلامي شام و عراق انجام دهيم چند پرسش مطرح است که لازم است پاسخ داده شود.
آنچه مرا درمورد تصميم اوباما که قصد دارد خود را در عراق دوباره درگير کند، نگران مي کند اين است که اوباما مي خواهد به اغراق هاي پيرامون موضوع داعش واکنش نشان دهد. (بحثي که پيش از اين در مورد جورج بوش دوم و در زمان حمله به عراق رخ داد و عده اي گفتند که آمريکا به دليل اغراق هاي صورت گرفته حمله کرد و هزينه زيادي متحمل شد). اين اغراق ها در زمان حاضر مي تواند سر بريدن دو ژورناليست آمريکايي باشد و ترسي که از داعش وجود دارد و نظريه اي که مي گويد آنها قصد دارند خود را به نزديکي آمريکا برسانند. چگونه ما به اين سرعت ترسيده و واکنش نشان مي دهيم؟ آيا وزارت امنيت داخلي نداريم؟
من نسبت به موضوع دولت اسلامي عراق و شام بي توجه نيستم. اوباما حق دارد بگويد که اين گروه بايد ضعيف و نابود شود. اما زماني که تو از سر ترس به موضوعي واکنش نشان مي دهي، پس راهبردي فکر نمي کني و از پرسش هاي رايج هم سرخورده مي شوي، مثل اين پرسش: چرا ترکيه و کشورهاي عربي در اين موضوع کمتر دخالت کرده اند و سعي مي کنند زياد درگير اين موضوع نشوند. زماني که اين پرسش ها را مي خواندم ياد جمله اي از يکي از کارشناسان موسسه مشاوره مارکو افتادم که مي گفت: زماني که خود اعراب اين چالش ها را به وجود مي آورند بايد از خود بپرسيم چرا ما بايد خودمان را درگير اين موضوع کنيم و آنها را نجات دهيم؟
پس پيش از اينکه عميق تر در اين باره فکر کنيد، بياييد پرسش هاي بنياني تري مطرح کنيم. «جورج فريدمن» (که نسبتي هم با من ندارد)، مدير «استراتفور» است و به تازگي در اين خصوص مقاله اي منتشر کرده به نام «فضيلت هاي ظرافت.» او نوشته که داعش يک چالش داخلي است. سپس او مي پرسد: آيا به راستي داعش براي آمريکا يک تهديد به حساب مي آيد؟ سپس پاسخ مي دهد: منافع آمريکايي در ايستايي نيست اما به تعادل قدرت پويا وابسته است. جايي که بيشتر بازيگران آن زمينگير شده اند، هيچ گاه تهديدي براي ايالات متحده محسوب نمي شود. ترکيه و عربستان سعودي بسيار کمتر از آمريکا خود را درگير اين موضوع کرده اند. مثل بسياري از موارد، مي گويند که آمريکا بالاخره سعي خواهد کرد که موقعيت به وجود آمده را کنترل کند. براي آنها بسيار منطقي است که کمتر هزينه پرداخت کنند و عقب بايستند و فقط نظاره گر آن باشند يا در بهترين حالت در حاشيه ايفاي نقش کنند. اين در شرايطي است که برخي از آنها حتي پشت آمريکا مخفي شده اند. ايالات متحده اين بار به جاي اينکه در عراق و سوريه به دنبال تعادل بخشي باشد، بايد برگردد و بين قدرت هاي منطقه تعادل ايجاد کند. آنها بسيار از اين موضوع کناره گرفته اند، اگر آمريکا در اين موضوع خود را درگير نکند، آنها چاره اي ندارند جز اينکه خودشان راه حلي بيابند. آنها نمي توانند با اين رويکرد کنار بکشند و تنها نظاره گر باشند، زيرا مي دانند که اين تماشاچي بودن باعث مي شود که خودشان هم گرفتار شوند. در اين شرايط او نتيجه مي گيرد: «بهترين کار براي ايالات متحده اين است که نقش خود را در اين ماجرا کمتر کند و قدرت هاي منطقه اي را به داخل اين غائله هل دهد. با اين راهبرد قدرت هاي منطقه سعي مي کنند که توازن را به منطقه بازگردانند.» هر چند که زياد مطمئن نيستم، اما اين راهبرد ارزش بحث کردن دارد.
روح جنگ در برخي کشورهاي منطقه وجود دارد. احمد خالدي، کارشناس فلسطيني و از اساتيد «آنتوني کالج» در آکسفورد است. او در مورد اين موضوع مي گويد: عربستان سعودي سال ها است که در جهان اسلام مسجدسازي مي کند و پس از آن در حال ترويج نوعي از اسلام است که به سلفي گري يا وهابيت معروف است. در ديد بنيادگرايانه عربستاني ها جايي براي مدرنيته، زنان و پلوراليسم ديني و حتي پلوراليسم اسلامي وجود ندارد.
عربستان سعودي ساليان سال است که تامين مالي سلفيون را که با نام وهابيون شناخته مي شوند به عهده گرفته است و اين براي خاندان آل سعود يک رويه است. آل سعود دوست دارد، هم درمورد ديوارهاي پشتي و هم در داخل خانه هم قوانين خود را جاري کند و وهابيت اين کار را براي آنها تسهيل مي کند. هم در داخل خانه و هم در ديگر کشورهاي عربي. آنها براي اين کار از نفت عربستان هزينه مي کنند. عربستان سعودي در واقع هر دو طرف جنگ را تغذيه مي کند. هم در به وجود آمدن دولت اسلامي عراق و شام نقش دارد و هم مخالفان داعش را تغذيه مالي مي کند، زيرا رويه اي که آنها در پيش گرفته اند در به وجود آمدن نفرات داعش بسيار تاثيرگذار است. (برخي ها مي گويند که بيش از 1000 تن از شهروندان سعودي در سوريه و عراق به عضويت گروه هاي بنيادگرا درآمده اند). اين در شرايطي است که سلفيون در مساجد کشورهاي اروپايي، آسياي مرکزي، پاکستان و جهان عرب نيز فعاليت دارند. بازي اما به آخر خود نزديک شده است. نخست اينکه دست پرورده هاي عربستان سعودي خود را با نام خلافت خطاب مي کنند. عربستان هم مدعي است که در مرکز جهان اسلام قرار دارد.
دوم، تروريست هاي داعش هم اينک تمامي مسلمانان جهان را در تمامي نقاط تهديد مي کنند. خالدي مي گفت که دوستش در لندن زندگي مي کند و همسرش مي گويد که زن اش مي ترسد که نقاب بزند و از خانه خارج شود. درست مثل برخي مسلمانان که از اين پوشش استفاده مي کنند. از اين رو بايد گفت ديگر عربستان سعودي نمي تواند هم با داعش بجنگد و هم به تامين ايدئولوژي آنها بپردازد. اين باعث مي شود که جهان اسلام بيش از پيش آسيب ببيند. ما بايد از مدارا کردن با عربستان سعودي بپرهيزيم. سال ها است که ايالات متحده نقش بانک مرکزي را در ثبات خاورميانه بازي کرده است. درست مثل بانک مرکزي اتحاديه اروپا که براي فرانسه تامين وجه مي کند تا اصلاحات مورد نظر آنها را پياده کند. چتر امنيتي آمريکا هميشه بي توجه از اين بوده که عربستان سعودي در حال چه کاري است. به زودي روزي فرا مي رسد که عربستان سعودي با تضادهاي داخلي روبه رو خواهد شد. آينده بهتر براي جهان اسلام و موفقيت عليه داعش به آن بستگي دارد.
□ روزنامه دنياي اقتصاد
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.