- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
- یک ایرانی همکار ایلان ماسک شد؛ محمودرضا بانکی کیست!؟
- توصیه رهبر انقلاب به خواندن «دعای چهاردهم صحیفه سجادیه» و «دعای توسل» برای پیروزی جبهه مقاومت + متن
- استفاده چین و روسیه از کارت ایران برای امتیازگیری از ترامپ
سیاست خارجی قطر و جنگ غزه
مهران کامروا، استاد دانشگاه جورج تاون قطر در سازندگی نوشت: یکی از اصول اصلی سیاست خارجی قطر، میانجیگری است و از ابتدای جنگ غزه تصمیم گرفت تا میان اسرائیل و حماس میانجیگری کند. دلیل این امر این است که قطر سعی میکند در چارچوب سیاست خارجی خود با تمام بازیگران منطقهای رابطه داشته باشد و در این راستا به دنبال آن است تا با کمترین بازیگران دنیا خصومت داشته باشد، به عبارتی دیگر دوحه در این سالها سعی کرده تا رابطههای مثبت حداکثری و رابطههای خصمانه حداقلی را در قبال بازیگران و دولتهای منطقهای داشته باشد.
بر همین اساس است که میبینیم، دفتر سیاسی حماس در دوحه فعال است و رهبران سیاسی آن در پایتخت قطر مستقر هستند اما نباید از یاد ببریم که این موضوع به درخواست ایالاتمتحده انجام شده است؛ چراکه از نظر آنها حماس در قطر تحت کنترل بوده و اشراف آمریکا بر آنها هم در این کشور بالاست. لذا دو مولفه اصلی یعنی اصل میانجیگری قطر در حوزه سیاست خارجی همچنین استقرار دفتر حماس در خاک این کشور، باعث شده تا قطر خود را در جنگ غزه به عنوان یک میانجیگر موثر نشان داده و سعی دارد تا بتواند طرفین را به سمت آتشبس پیش ببرد و مبادله تبادل اسرای اسرائیلی را هم عملیاتی کند. قطر در یکی دو ماه اول جنگ غزه، پیشرفتهای خوبی داشت و جامعه بینالملل فکر میکردند که این جنگ به زودی تمام میشود اما هیچکس نمیدانست که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل به دنبال نابودی غزه است و همه فکر میکردند که با یکسری اقدامات و رایزنیها میتوان اسرای اسرائیلی را تبادل و غائله را ختم کرد اما اینگونه نشد.
در این میان برخی از مقامات قطری در مورد تجدیدنظر در قبال نقش خود به عنوان میانجی در مذاکرات آتشبس مواضعی اتخاذ کردند که چند دلیل دارد. علت اول این است که هر کشور یا دولتی که وارد فرآیند میانجیگری در یک پرونده میشود، اگر تلاش آن به خروجیای مثبت منتهی نشود، ممکن است که در نهایت جایگاه آن با مشکل مواجه شود یا برای آن جنبههای منفی داشته باشد. به عبارتی گویاتر، قطر نگران آن است که ریسک یا خطر شهرت یا همان Reputational risk برای دوحه بسیار گران تمام شود. در اینجا باید توجه شود که دفتر حماس در قطر به درخواست آمریکا در این کشور مستقر شد و همین مساله موجب شد تا بسیاری فکر کنند که دوحه درحال حمایت مالی از حماس است. دلیل دوم این است که مواضع زیادی علیه قطر در کنگره آمریکا اتخاذ شده و زمانی که دوحه به این نتیجه میرسد که این میانجیگری حاصل ندارد و اسرائیل هم با وجود اینکه حماس پیشنویس آتشبس را قبول کرده همچنان به دنبال ختم جنگ نیست و پایانی برای این درگیریها وجود ندارد، اعلام میکند که احتمال دارد خود را از فرآیند میانجیگری کنار بکشد. بر همین اساس به وضوح میبینیم که در روند آخرین دور از مذاکرات آتشبس غزه، مصریها نقش پررنگتری در قاهره داشتند که البته قطر هم در این میان فعال بود.
توجه داشته باشید که نگاه آمریکا و اسرائیل به قطر هم با یکدیگر متفاوت است. به عنوان مثال، نتانیاهو به خاطر حفظ منافع سیاسی خود، دوحه را مقصر اصلی ادامه جنگی میداند که خودش بر ادامه آن اصرار دارد و اینگونه وانمود کرده که چهره قطر در اسرائیل منفور است. از نظر آمریکا اما وضعیت به گونهای دیگر است. واشنگتن به نوعی قطر را یک بازیگر و شریک مهم و موثر برای خود میداند. دوحه به دلیل ارتباط سیاسی و دیپلماتیک با جریانهای مختلف مانند حماس، جایگاه و اهمیت امنیتی بالایی برای ایالاتمتحده دارد و باید به این نکته اشاره کنم که یکی از بزرگترین پایگاههای نظامی آمریکا در خارج از خاک این کشور در قطر مستقر است.
در این راستا، موقعیت سیاسی نتانیاهو به هیچ وجه اجازه نمیدهد که آتشبس در غزه برقرار شود؛ چراکه از نظر او اگر آتشبس قبول شود، حیات سیاسی وی پایان خواهد یافت. در این میان راستگراهای اسرائیل از یکسو و خانواده اسرای اسرائیلی از سوی دیگر، از نخستوزیر اسرائیل راضی نیستند و به نظرم زمانی که جنگ در غزه به اتمام برسد، دوران نخستوزیری او هم به پایان خواهد رسید.