- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
- یک ایرانی همکار ایلان ماسک شد؛ محمودرضا بانکی کیست!؟
عطاءالله مهاجرانی: پزشکیان به سعید جلیلی یک پست بدهد تا او بفهمد یک من ماست چقدر کره دارد / او ۴ سال بعد با زنبیل برمیگردد
عطاءالله مهاجرانی در اعتماد نوشت:ملاقات سعید جلیلی با پزشکیان در دفتر کار رییسجمهور منتخب اقدامی شایسته بود. پیام روشنی به هواداران ایشان بود که اکنون فرصت رفاقت و همراهی است. اما چند ساعت بعد، سخنان جلیلی بین اعضای ستادش، که دولت سایه همچنان با قدرت بیشتر فعال خواهد بود، این پیام را القا میکرد که سعید جلیلی برای چهار سال دیگر نامزد ریاستجمهوری است و از همان جلسه مبارزه انتخاباتیاش را آغاز کرده است و به قول حجتالاسلام مصطفی پورمحمدی دوباره «زنبیل!»
به نظرم انتخابات سال ۸۸ یک باخت تاریخی و ویرانگر همگانی بود. هنوز هم نشانههای ویرانی برجاست. اکنون انتخابات ۱۴۰۳، پس از پانزده سال بُرد همگانی است. آن زخم ناسور با انتخابات منزه و آرای صیانت شده درمان شد. مسعود پزشکیان با سخنی که بیش از حد صراحت داشت گفت: «اگر تدبیر رهبری نبود، معلوم نبود که نام من از صندوق بیرون بیاید!»دیگر صریحتر از این؟!
ما با جماعتی روبهرو هستیم که خود را برتر از قانون و ملت میداند. اساسا برای ملت حقوقی قائل نیست. انتخابات را برای خالی نبودن عریضه و باری به هر جهت تفسیر میکند. دخالت در انتخابات و تغییر نتیجه و عددسازی را حق خود و مشروع میانگارد. در انتخابات ۱۴۰۳ مهمترین نقش را رهبری با ادبیاتی روشن و تدبیر شایسته انجام داد. وجدان جامعه از نتیجه رای اقناع شد. امری که در سال ۸۸ غایب بود.
اکنون باید همین فضای مثبت همدلی و همراهی را بسیار مغتنم شمرد. آقای سعید جلیلی نیز با نزدیک به ۱۴ میلیون رای بسیار با اهمیت میتواند از سایه به آفتاب بیاید و حزبی با همفکران خود تشکیل دهد یا اینکه مدیریت اجرایی تعریف شدهای را رییسجمهور پزشکیان به او پیشنهاد کند تا برای نخستینبار با تجربه مدیریت اجرایی مشخص روبهرو شود. حتما از ایدههای خیالانگیز فاصله خواهد گرفت و به روایت کوچه میفهمد که یک من ماست چقدر کره دارد!