- داریوش خواننده لس آنجلسی درباره حمله احتمالی اسرائیل به ایران چه گفت!؟
- حمله کیهان به حامیان FATF؛ خدمت به رژیم صهیونیستی از این واضحتر؟
- رهبر انقلاب خطاب به همسر سردار حاجی زاده چه گفتند!؟
- فشارهاي مشکوک براي فروش زمین های چابهار به اتباع افغانستان
- واکنش روسیه به ادعای آزمایش هستهای در ایران
- پشت پرده ادعای شهادت سردار قاآنی
- انتصاب معاون پشتیبانی نهاد ریاست جمهوری: مصطفی موسوی لاری کیست!؟
- جبهه پایداری با رئیس جمهور دیدار کرد
- جاسوسی اسرائیل با کمک اجنه ممکن است؟ / آیا سند قرآنی و حدیثی دارد؟
- انتصاب معاون جدید وزارت ارتباطات و مدیرعامل شرکت ملی پست: محمد احمدی کیست!؟
خاتمی نقش علی شریعتی و روحانی نقش قوام السلطنه را دارد
خاتمی نقش دکتر علی شریعتی را به مثابه بسترساز انقلاب ایران در عرصه سیاست خارجی دارد و روحانی نقش قوامالسلطنه در تاریخ سیاست ایران که لقب حضرت اشرف را داشت، هر چند که تفاوتها فراوان است.
«ارزیابی گفتمان خاتمی و روحانی در حل مسائل سیاسی ایران» عنوان مطلب روزنامه اعتماد به قلم دکتر عبدالرسول خلیلی است که در آن آمده: سیدجمالالدین اسدآبادی بعد از آن همه زحمات و مساعی گوناگون برای حریت ایرانی و مبارزات دلیرانهاش با اعمال استبداد و کوششهایی که در راه اتحاد و اتفاق مسلمانان انجام داده بود، گفته بود: کاش من تمام تخم افکار خود را در مزرعه مستعد افکار ملت کاشته بودم. در این مدت هیچ یک از تکالیف خیرخواهانه من، به گوش سلاطین مشرق فرو نرفت. این جملات سیدجمال را به واقع میتوان مصداقی برای ارزیابی عملکرد سیدمحمد خاتمی در به تأیید رساندن گفتوگوی تمدنها در سال 2001 سازمان ملل متحد و نگاه برجامی حسن روحانی در گفتوگوی تلفنی ۱۵ دقیقهای باراک اوباما تحلیل کرد که در ۵ مهر ۱۳۹۲ (۲۷ سپتامبر ۲۰۱۳) و در خلال اولین سفر حسن روحانی به نیویورک در فرودگاه جان اف کندی نیویورک انجام گرفت. رویکردی که میتوان آن را از منظر نگاه روشنفکری خاتمی و سیاستمداری حسن روحانی مورد بررسی قرار داد.
نگاه بسترساز خاتمی و نگاه متفاوت روحانی
نگاه بسترسازی خاتمی برای حل مساله و نگاه حل مساله از بالا که حسن روحانی به آن باور داشت. مقایسه این دو ما را به یاد کتاب دانشمند و سیاستمدار میاندازد. کتاب دانشمند و سیاستمدار نوشته جامعهشناس آلمانی، ماکس وبر که سخنرانیهای ایراد شده او در سالهای 1917 و 1919 در دانشگاه مونیخ است که در آن ظهور سرمایهداری آلمان به دنیای علمی نیز کشیده میشود. دانشمند خود را از ابزار تولید میبیند و وارد نوعی بیثباتی میشود. دانشمند تحقیقات خود را الهام میگیرد که با شهود هنرمند قابل مقایسه است. روابط بین دانشمندان با روابط دنیای هنر قابل مقایسه نیست. نمیتوانیم بگوییم که یک شاهکار برتر از شاهکار دیگر است، زیرا بحث مربوط به دیدگاه است. برعکس، دانشمند از تحقیقات دیگری پیشی میگیرد در حالی که میداند دیر یا زود دیگری دوباره از او پیشی خواهد گرفت: «هر کار علمی تکمیل شده معنای دیگری جز ایجاد پرسشهای جدید ندارد، باید بر آن غلبه کرد.»
بررسی این دیگاه نشان میدهد که نگاه روشنفکری خاتمی در عرصه سیاست جهانی بیشتر اثرگذار بوده و حتی میتوان گفت زمینهساز تحقق برجام نیز میتواند باشد. نگاه سیاسی - امنیتی روحانی کشور را در چاله برجام تعبیه شده باراک اوباما گیر انداخته است، هرچند کوششهای او و محمدجواد ظریف با همه نگاههای واقعنگرانهاش نتوانست به سرانجامی دلخواه برسد. البته که ظریف نه سیاستمدار تعیینکنندهای بود و نه روشنفکر روشنبینی که با خندههایش بتواند فضای سیاسی ایران را در عرصه بینالمللی تلطیف کند. همچنان که در جایگاه شورای راهبری و معاون راهبردی پزشکیان آن طوری که باید و شاید نتوانست در فضای سر و سامان دادن به مسائل پرتنش امروز ایران به تناسب عمل کند و در پیامی گلایهآمیز مجبور به استعفا شد. استعفایی که به نظر عقلانی نبوده و باید به بعد از رأی اعتماد نمایندگان مجلس به کابینه پیشنهادی دولت چهاردهم منتهی میشد؛ اگر یک ترفند سیاسی نبوده باشد. به نظر میرسد دوری او از پزشکیان وضعیت را در جایی قرار خواهد داد که رفتنش به دانشگاه هم اثربخشی لازم را نداشته باشد.
پزشکیانی که ظریف او را عزیز صادق، مردمی و شجاع میداند که در هر جا که باشد از او و دولتش پشتیبانی خواهد کرد و استعفایش را به معنای پشیمانی یا ناامیدی از پزشکیان یا مخالفت با واقعگرایی ندانسته است، بلکه به معنای تردید در مفید بودن خود در معاونت راهبردی یادآور شده است. البته گفته شده استعفای ظریف به مساله دیگری بر میگردد که مربوط به اعلام نهادهای نظارتی است. اما او این بهانه را رد کرده و آن را برای دیگران که فرزندانشان تابعیت مضاعف اکتسابی (و نه قهری) همراه با اقامت در خارج از کشور دارند، بیشتر از ایشان قابل بهرهبرداری دانسته است. به هر حال، باید پذیرفت که ظریف سیاستمدار خوبی نبوده و نیست و شاید هم به درد همان دانشگاهی میخورد که برود و تئوریهای بینالملل غربیها و به ویژه امریکاییها را درس بدهد و فارغالتحصیلان این رشته را در انطباق با وضعیت ایران دچار سرگردانی و تناقض کند.
این مقاله مقایسهای بین گفتمان خاتمی و روحانی در کمک به حل درست مسائل سیاسی اقتصادی ایران امروز است. آن چنانکه خاتمی نقش دکتر علی شریعتی را به مثابه بسترساز انقلاب ایران در عرصه سیاست خارجی دارد و روحانی نقش قوامالسلطنه در تاریخ سیاست ایران که لقب حضرت اشرف را داشت، هر چند که تفاوتها فراوان است. فعالیتهای قوامالسلطنه نگارش فرمان مشروطیت و نقش او در جریان فرقه دموکرات آذربایجان و خروج نیروهای شوروی از ایران در ۱۳۲۵ و همچنین قیام 30 تیر در سال ۱۳۳۱ بود و روحانی بیسرانجامی در وعدههای سیاسی و برجامی که هیچ کدام به نتیجه نرسیدند و نتوانست مدیریت تنشزدایی را تا آخر برود. یا حتی سیدحسن تقیزاده که از رجال سیاسی بحثانگیز معاصر و در زمره کسانی است که جمعی به شدت هوادار، موافق و مخالفانی از طیفهای گوناگون دارد. به صورتی که صادق زیباکلام را با نگرش اصلاحطلبی و نئولیبرال از خود دور ساخت، کسی که نقش ظریف برای پزشکیان را در انتخابات سال 1396 برای روحانی ایفا کرد. زیباکلام گفته بود که در دولت دوم روحانی 24 میلیون نفری که به او رای دادهاند سرخورده شدهاند. حالا که روحانی رأی آورده دیگر به مطالبات توجهی نشان نمیدهد.
رویکرد دولت جدید در حل مساله
با این حال، انتخابات ریاستجمهوری در ایران و ایالات متحده امریکا با فاصله 4 ماه از انتخاب مسعود پزشکیان به عنوان رییسجمهور ایران با تغییر و تحولاتی که در سال 1403 به وقوع پیوست، به واقع همه محاسبات و پیشبینیها را به شکل جدیدی رقم زد. دولت مردمی سیدابراهیم رییسی که خود را برای دو دوره چهار ساله تا 1408 آماده کرده بود، در 33 ماه به کار خود پایان داد و فردی برگزیده شد که خود را امتداد دولت خاتمی معرفی کرده است. سیدمحمد خاتمی، رییسجمهور دولتهای هفتم و هشتم بود که با کمترین میزان تورم در دولتین بعد از انقلاب در راستای تعامل سازنده با جهان، پیشنهاد گفتوگوی تمدنها را در سال 2001 مطرح کرد که به عنوان شعار سال سازمان ملل متحد برگزیده شد؛ شعاری که از بابت تغییر جلوه بینالمللی ایران بعد از انقلاب شرایط مناسبی را از نظر جهانی فراهم ساخت. سابقه راهاندازی مرکز گفتوگوی تمدنها در ایران سالها پیش از انقلاب از سوی داریوش شایگان، حسین ضیایی و روژه گارودی با تأسیس بنیاد فرهنگی گفتوگوی فرهنگها مطرح شده بود.
به همین دلیل بود که داریوش شایگان پس از انقلاب از نظریه گفتوگوی تمدنهای خاتمی پشتیبانی کرد. روژه گارودی در سال ۱۹۷۷ کتابی با عنوان برای یک گفتوگوی تمدنها Pour un dialogue des civilisations منتشر کرده بود. این طرح فراخوانی برای ایجاد زمینه تفاهم ملتها و دارای ویژگی نقد سلطه غرب بر جهان امروز بود. گارودی، غرب را عنصری آسیبرسان به شریعت و نویددهنده نیستی و نابودی میدانست که در دورهای از حیاتش قرار دارد که به آرامی به سوی فروپاشی و پرتگاه میرود.
خاتمی در نخستین سفر خود به ایالات متحده امریکا و سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، پیشنهاد گفتوگوی تمدنها را مقابل برخورد تمدنها مطرح کرد که با استقبال اعضای سازمان ملل روبهرو شد. تصویب پیشنهاد رییسجمهور اسبق ایران برای نامگذاری سال ۲۰۰۱ به عنوان سال گفتوگوی تمدنها در پنجاه و سومین مجمع عمومی سازمان ملل (سپتامبر ۱۹۹)، انگیزه تأسیس مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدنها در ایران شکل گرفت. گفتوگوی تمدنها از نظر خاتمی پایان زندگی سرشار از تبعیض، دورویی، جنگ و ویرانی بود که میخواست راه تازهای در زندگی بشر آغاز کند؛ راهی که باید با همت و تلاش نسل نو به عرصه صلح و آشتی بینجامد. زندگی مطلوب، زندگی خالی از دروغ، تزویر، زور و تبعیض است و این خواسته فطرت آدمی است. خاتمی این نظریه را در سخنرانیهایی در یونسکو، سازمان ملل متحد، و در کتاب گفتوگوی تمدنها ارائه کرده است. این نظریه در پاسخ به نظریه برخورد تمدنهای سامویل هانتینگتون در دهه90 میلادی بود. هدف خاتمی از طرح این پیشنهاد، گفتوگوی تمدنها و سیاست تنشزدایی علاوه بر اهدافی بود که به دنبال از میان بردن یک توهم بسیار وحشتناک در عرصه روابط بینالمللی است.
قدرتهای بزرگ غربی، همواره توهم وجود یک دشمن بزرگ را ایجاد کردهاند و از طریق آن توانستهاند بسیاری از رفتارهای غیرعادلانه خود را در جهان توجیه کنند. این شعار تأثیر شگرفی بر روابط ایران و غرب بر جای گذاشت، به طوری که ژاک شیراک با دعوت از خاتمی به فرانسه برای استقبال از او تا پای کاخ الیزه پایین آمد. چیزی که تا قبل از آن هرگز سابقه نداشت. طرح این شعار از سوی خاتمی بسیار زیرکانهتر از شعار حسن روحانی برای زمینهسازی در تنشزدایی با غرب بهویژه ایالات متحده امریکا و شکلدهی برجام بود که در گفتوگو با باراک اوباما مطرح شد و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران سالها به دنبال تحقق آن بود. همه چیزی که مجلس شورای اسلامی آن را در 12 آذر 1399 با تصویب جزییات طرح دو فوریتی اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق مردم ناتمام گذاشت. چیزی که در دولت سیزدهم هم به جایی نرسید، چون اعتقادی به نهایی کردن آن نبود. حسن روحانی در پاسخ به سخنان یکی از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری در مناظره پنجم کاندیداها گفته بود که ما خارج نشدیم. برای اینکه بایدن رسما در تبلیغات انتخاباتی اعلام کند ما به برجام برمیگردیم. منتها قبلا این که باید بیاید و کار را آغاز کند، قانونی در مجلس تصویب و مانع شد.
هر زمان بخواهند مساله برجام حل شود آن قانون باید کانلمیکن شود. مقصود من بیشتر بند ۷ آن قانون است، بقیهاش خیلی مهم نیست. این شما بودید که با قانون اقدام راهبردی جلوی آن را گرفتید. ما فرصتی در اختیار دولت سیزدهم گذاشتیم برای اینکه برجام را نهایی کند، سه سال گذشت؛ چرا نتوانستند این برجام را نهایی کنند؟ ما که همه چیز را آماده کرده بودیم؛ فقط یک امضا مانده بود. به نظر میرسد احیای برجام باید از طریق احیای گفتوگوی تمدنهای خاتمی در سال 2001 به سرانجام برسد. مصداق سخن مسعود پزشکیان در مراسم تحلیف که برگرفته از این بیت حافظ گفته بود: آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت، با دشمنان مدارا... شعری که باید همواره شعار مردم ایران باشد. حافظ بسیار موجز و رسا، آسایش دو گیتی را در دو حرف خلاصه کرده است: مروت و مدارا، مروت با دوستان و مدارا با دشمنان. این سخن حافظ با یافتهها و توصیههای امروز برای زندگی اجتماعی متعادل و مطلوب مطابقت دارد.
اگر در بسیاری از موقعیتهای سیاسی همین دو کلمه را از یاد نمیبردیم و افکار و رفتارمان با دیگران را ارزیابی میکردیم، به طور قطع زندگی بهتر، شادتر و کامرواتری میداشتیم. مروت کلید مهربانی، همدلی، تفاهم و مدارا کلید ارتباط موثر، گفتوگو و رفتار متعادل در عرصه بینالمللی است. گفتوگوی تمدنهای خاتمی از همین قبیل بود؛ هرچند به لحاظ نظری و فقدان مبانی تئوریک نتوانست آنچنان که باید و شاید مبانی مناسب و تأثیرگذاری را به لحاظ اجرایی روشن ساخته و در برابر نظریه برخورد تمدنها جای مناسبی را در عرصه جهانی پیدا کند. گفتوگوی تمدنها در تقابل با نظریه برخورد تمدنهای ساموئل هانتینگتون درباره نظم جدید جهانی پس از جنگ سرد شناخته شده بود. هانتینگتون در نظریه برخورد تمدنها استدلال کرد که جنگهای آینده نه بین کشورها، بلکه بین فرهنگها خواهد بود و افراطگرایی اسلامی به بزرگترین تهدید برای سلطه غرب بر جهان تبدیل خواهد شد. مصداق عملیاتی آن حمله نظامی امریکا به افغانستان بعد از 11 سپتامبر است. حمله امریکا به افغانستان در پی حملات ۱۱ سپتامبر در اواخر سال ۲۰۰۱ رخ داد و این در سالی اتفاق افتاد که سازمان ملل آن را سال گفتوگوی تمدنها نامیده بود! تهاجم امریکا به عراق یا عملیات آزادی عراق در سال ۲۰۰۳، از ۱۹ مارس تا ۱ مه ۲۰۰۳ به طول انجامید و منازعهای را آغاز کرد که بعدتر به جنگ عراق مشهور شد. این حوادث مصداق اجرایی نظریه برخورد تمدنها بود که هانتینگتون مطرح کرده بود. چنانکه ترامپ نیز با استفاده از ایدههای علمی این نظریه از مفهوم اسلام بنیادگرا استفاده کرد و ایران را اشاعهدهنده بنیادگرایی اسلامی و حامی گروههای معارض سیاستهای امریکا معرفی کرد.
تاثیر گفتوگوی تمدنها
با این حال، شعار گفتوگوی تمدنها از نظر داخلی بسیار تأثیرگذار بود و به تحقق اهداف 8 سال دولت خاتمی در جهت افزایش سطح تولید، سرمایهگذاری و اشتغال، کاهش تورم و بیکاری به عنوان عوامل مهم زیربنایی برای دستیابی به توسعه اقتصادی کمک شایان توجهی کرد. بررسی آمارهای موجود نشان میدهد که بهترین دوره اقتصادی پس از انقلاب، مربوط به دولت هفتم و به ویژه دولت هشتم بوده است. دولتین خاتمی یکی از بهترین دولتها در عملکرد اقتصادی بود. در آن دوره، کشور شاهد شتاب رشد اقتصادی بود. این در حالی بود که روی کار آمدن خاتمی در شرایطی محقق شد که کشور کمترین درآمدهای نفتی را داشت، ولی در سالهای پایانی دولت هشتم درآمدهای نفتی فراوان شد. به همین دلیل بود که عزم وافری برای روی کار آوردن احمدینژاد شده بود. در دوره خاتمی، روابط خارجی کشور در مسیر سازندهای قرار گرفت و اعتبار ایران در سطح جهانی افزایش یافت. از این رو، باید گفت بهترین دستاوردهای اقتصادی از نظر مهار تورم، رشد اقتصادی، بهبود دستمزدها در مقایسه با تورم در این دوره بوده است. آغاز دولت خاتمی با کاهش قیمت نفت و کاهش درآمدهای ارزی حاصل به ۹/۹ میلیارد دلار همراه بود. استقراض از بانک مرکزی جهت رفع کسری بودجه به افزایش تورم به بیش از ۲۰ درصد در سال ۱۳۷۸ انجامید که به تدریج به حدود ۱۳ درصد کاهش یافت. دولت در آن زمان سیاست یکسانسازی نرخ ارز را به اجرا درآورد. عملکرد دولت خاتمی راه فراموش شده اقتصاد ایران بعد از انقلاب است. همانند آنکه دولت امیرعباس هویدا را میتوان بهترین دوره اقتصاد ایران در قبل از انقلاب و شاید بعد از انقلاب دانست.
در همین جهت بود که پزشکیان در سخنرانی تحلیف ریاست جمهوری در مجلس شورای اسلامی گفت که دولت او با ایجاد تعادل و توازن در روابط خارجی، منافع ملی و نیازهای صلح و امنیت منطقه و جهان را پیگیری خواهد کرد. پزشکیان اعلام آمادگی کرد تا با مدیریت تنش با دولتهایی که هنوز شأن و جایگاه ایران را درک نکردهاند، گفتوگو کند. او عادیسازی روابط اقتصادی و تجاری ایران را با جهان، حق مسلم ایران دانست، به طوری که برای رفع تحریمهای ظالمانه از پای نخواهد نشست. پزشکیان اذعان کرد قدر دوستان روزهای سختمان را خواهیم دانست. با بازیگران نوظهور در جنوب جهان، روابطمان را تحکیم خواهیم بخشید. برای دوستی و مودت با همسایگان شرقی و حوزه فرهنگی فارسی زبان تلاش خواهیم کرد. او کشورهای غربی را به درک واقعیتها و ایجاد روابط مبتنی بر احترام متقابل و جایگاه برابر فراخواند. رییسجمهوری با نفی تسلیم زورگویی، فشار و استانداردهای دوگانه یادآور شد که دولت چهاردهم با تجربه بیش از دو دهه مذاکره ایران، دولتهای طرف مذاکره را باید به این درک رسانده باشد که ایران پایبند به تعهدات بوده و به تعهدات پایبند خواهد بود؛ ولی مردم، رهبری و نظام سیاسی ایران، به فشار و زیادهخواهی پاسخ نمیدهند. از نظر او، با مردم ایران باید با زبان احترام و تکریم صحبت کرد. ایران همواره در سمت درست تاریخ و انسانیت ایستاده و به همین راه خواهد ایستاد که مبتنی بر عقاید و باورهای دینی و فرهنگی و تمدن ایرانی است. در همین جهت پزشکیان متعهد شد که خدمت و محبت به مردم، رعایت انصاف، عدالت و جلب حمایت و رضایتمداری مردم را سرلوحه رفتار دولت چهاردهم قرار بدهد. او وحدت، انسجام، همگرایی و قانونگرایی آحاد مردم، نخبگان و مسوولان را لازمه عبور از بحرانها و تنگناها و پاسخ دادن به انتظارات برشمرده و از همگان خواسته است تا برای اجرای سیاست همگرایی تشکیل دولت وفاق ملی او را کمک کنند. این رویکردهای متفاوت تشابهات مشترک پزشکیان را با رویکردهای دولت خاتمی در بر دارد. امید میرود با بهرهگیری از رویکردهای دولت جامعه مدنی، دولت چهاردهم بتواند با ایجاد تعادل و توازن در روابط خارجی، منافع ملی و نیازهای صلح و امنیت منطقه و جهان را پیگیری کند. پزشکیان با اذعان به تحکیم روابط بازیگران نوظهور در جنوب جهان، دوستی و مودت با همسایگان شرقی و حوزه فرهنگی فارسی زبان، کشورهای غربی را به درک واقعیتها و ایجاد روابط مبتنی بر احترام متقابل و جایگاه برابر فراخواند. آنچنان که آمادگی دولت چهاردهم را برای گفتوگو برای مدیریت تنش با دولتهایی اعلام کرد که شأن و جایگاه ایران را درک نکردهاند. او عادیسازی روابط اقتصادی و تجاری ایران با جهان را به منزله حق مسلم ایران دانست که برای رفع تحریمهای ظالمانه از پای نخواهد نشست.
یعنی دولت او هرگز تسلیم زورگویی، فشار و استانداردهای دوگانه نخواهد شد. همچنان که تجربه بیش از دو دهه مذاکره غرب با ایران، دولتها طرف مذاکره را باید به این درک رسانده باشد که ایران پایبند به تعهدات خود بوده و خواهد بود تا جایی که مردم، رهبری و نظام سیاسی ایران به فشار و زیادهخواهی پاسخ نمیدهند. پزشکیان با اشاره به اینکه امروز ایران، منطقه و جهان، نیازمند همبستگی، تفاهم و مشارکت است، این بیت حافظ که آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت، با دشمنان مداراست را همواره شعار مردم ایران بیان کرد. رییسجمهور با بیان اینکه دولت او به دنبال آرامش و ثبات در منطقه، جهان و پیشرفت و رفاه برای مردم ایران و منطقه است، یادآور شد که بیایید با هم از نگرانیها و نارضایتیهای مردممان کم کنیم و ایران و منطقه را به جایگاه شایستهاش در تاریخ، تمدن و فرهنگ معاصر بازگردانیم. او گفت که همه ما در دنیای توفانی امروز در یک کشتی نشستهایم. بیایید نظام حکمرانی را با قطبنمای آرامش و پیشرفت مردمانمان به پیش ببریم. این رویکرد اگر اتفاق خاصی نیفتد به سرانجام خواهد رساند. در پایان باید گفت، تحقق برجام مناقشهآمیز را میتوان از طریق گفتوگوی تمدنهای دو خاتمی به سرانجام رساند.