- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
- یک ایرانی همکار ایلان ماسک شد؛ محمودرضا بانکی کیست!؟
کیهان: جشن های ۲۵۰۰ ساله نقشه صهیونیست ها در ایران بود
روزنامه کیهان تحت مدیریت حسین شریعتمداری در یادداشتی نوشت: «... شاهنشاهى ایران، از اولى که زاییده شده است تا حالا، روى تاریخ را سیاه کرده است. جنایات شاههاى ایران روى تاریخ را سیاه کرده است. برج از سر درست مىکردند: سر مردم را مىبریدند، قتل عام مىکردند، بعد برج درست مىکردند با آن. براى این شاهها ما باید، ملت اسلام باید جشن بگیرد!؟... ما مفاخرمان این است که «آغا محمد قجر» داشتیم، مفاخرمان این است که «نادر قلى» داشتیم. یک آدم مزخرف سفاک این آدم بود که خدا مىداند که چه خبر بود. اینها جشن دارند؟! مسلمین باید عزا بگیرند براى این طور حکومتها....»
این جملات بخشی از سخنرانی تاریخی حضرت امام خمینی رحمتالله علیه در مخالفت با جشنهای منحوس شاهنشاهی بود که در اول تیر ماه 1350 در جمع طلاب و روحانیون حوزه علمیه نجف، ایراد کردند. پس از این سخنرانی بود که جنبش تحریم جشنهای یاد شده از سوی انقلابیون و مردم آغاز شد.
برپایی جشنهای منحوس 2500 ساله شاهنشاهی در سال 1350 شمسی برابر 1971 میلادی، از برجستهترین تحرکات یهودی/ صهیونیستی در تاریخ معاصر ایران بود. صرف نظر از چگونگی زمینهسازیها، اقدامات و توجیهات درباره برگزاری مراسم موسوم به جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی و به علاوه، صرف هزینههای هنگفت و نیز مفاسد فراوان این مراسم، به طور خلاصه میتوان گفت؛ براساس اسناد و مدارک موجود، طراحی و اجرای این برنامه به تمامی از سوی مجامع صهیونیستی و اسرائیلی صورت گرفت.
برخلاف آنچه که تبلیغات خارجی توجیه و القا کرده بود و علیرغم بزرگنمایی دربار پهلوی مبنی بر بزرگداشت 2500 سال سلطنت و پادشاهی در کشور ایران، واقعیت این بود که جشنهای 2500 ساله، صرفا با هدف نکوداشت خاطره و تاریخ عزیمت یهودیان از بابل به ایران و بیتالمقدس در زمان کوروش، در سال 539 قبل از میلاد شکل گرفت. آن گونه که بعدها آشکار شد، محافل یهودی- صهیونیستی در سال1340 شمسی برابر 1961 میلادی، طرح و تمایل به برپایی این جشن را اعلام کرده بودند.
شمس الدین رحمانی مورخ و پژوهشگر معاصر، در اثر تحقیقی خود به نام «لولای سه قاره» نیز در این باره چنین تصریح و تأکید کرده است: «...داستان آزادی یهود به دست کورش در تورات نقل شده و جشنهای 2500 ساله که محمدرضا پهلوی راه انداخته بود، در واقع به خرج ملت ایران و به خاطر بزرگداشت این واقعه تاریخی محبوب یهودیها و با رهبری و برنامهریزی صهیونیستها بود..»
جشنهای شاهنشاهی از کجا آمد؟
در اجلاسیه کنگره بینالمللی یهود که از دهم تا بیستم مرداد 1338 (دوم تا دوازدهم اوت 1959) در شهر استکهلم سوئد تشکیل شد، کمیته اجرائی این کنگره مأمور شد که شخصیت کوروش پادشاه هخامنشی را (به مناسبت آزادسازی قوم یهود) در عرصة بینالمللی مورد تجلیل قرار دهد و در قطعنامهای از تمام سازمانها و جوامع یهودیان در سراسر جهان خواستار شد که طی باشکوهترین مراسم، حق شناسی خود را نسبت به خاطره کوروش که درکتاب مقدس(عهد عتیق) از بزرگواری او نسبت به ملت یهود سخن رفته است، ابراز دارند.
در اجرای قطعنامه یاد شده در سال 1961، اسرائیلیها کنگرهای با شرکت تاریخنویسان برگزار نمودند که مورخین و شرق شناسان ایرانی هم به این اجلاس آنها دعوت شدند. از همین کنگره بود که ایده برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی بیرون آمد و از طریق شجاعالدین شفا (مشاور فرهنگی دربار شاه) به رژیم پهلوی ابلاغ گردید.
احسان نراقی از مشاوران ارشد دربار در کتاب «از کاخ شاه تا زندان اوین» از ملاقات شفا با شاه برای برگزاری جشنهای شاهنشاهی شرح مختصری نوشته است. شجاع الدین شفا که از اعضای شناخته شده فراماسونری و وابسته به محافل صهیونیستی بود، در این ملاقات، تصمیمات کنگره بینالمللی یهود در سال 1959 و همچنین کنگره مورخین اسرائیلی در سال 1961 درباره برگزاری مراسم بزرگداشت کوروش با عنوان جشنهای شاهنشاهی ایران را به شاه ابلاغ نمود.
در آن زمان، بر اساس محاسبه کانونهای صهیونیستی، سال 539 قبل از میلاد (سالی که کوروش قوم یهود را از اسارت بابلیها نجات بخشید) به عنوان مبدأ، با سال 1961 میلادی (1340 شمسی) جمع شده و رقم 2500 به دست آمده بود. بعضی دیگر عقیده دارند که چون کانونهای مزبور موفق به برگزاری جشنها در سال1340 نشدند، ده سال بعد یعنی سال 1350، به برپایی این مراسم اقدام کردند. بر این اساس، آنها سال 1971(1350 شمسی)را با سال 529 قبل از میلاد، جمع و رقم 2500 را به دست دادند. به این ترتیب مبداء تاریخ ایران را با تاریخ یهود، همسان کردند.
محافل یهودی و صهیونیستی نیز در این باره اعترافات جالب توجهی داشتند که در اینجا، فقط به دو نمونه از آنها اشاره میکنیم:
لطف الله حی یکی از سران انجمن کلیمیان تهران، نماینده مجلس شورای ملی، از مشاهیر و معاریف فراماسون وکلوب روتاری و عضو برجسته تشکیلات صهیونیسم که ریاست«شورای یهودیان ایران» در«شورای مرکزی جشنهای 2500 ساله»را عهدهدار بود، در مهر ماه 1349، طی اطلاعیهای درمیان جامعه یهود ایران، درباره جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی چنین نوشت:
«...این جشنها در حقیقت ماده تاریخ 2500 ساله جامعه یهودیان ایران شد... فی الواقع جشنهای شاهنشاهی برای یهودیان ایران جنبه جشن 2500 ساله تاریخ ما [یهودیان] در ایران است... به همین منظور از مدتها قبل، شورای یهودیان ایران وابسته به شورای مرکزی جشنهای شاهنشاهی تشکیل و با مطالعه مستمر و عمیق و مشاورات لازم، برنامه اجرایی جامعه ما را در این باره تهیه نمود...که بموقع خود به اطلاع همگان خواهد رسید تا هرخانواده یهودی ایرانی سهم خود را در آن ادا نماید...»
مئیر عزری، نخستین سفیر اسرائیل در ایران نیز در جلد اول خاطراتش در این باره ضمن اشاره به بازدید سپهبد علی کیا (رئیس کمیته ملی اطلاعات و امنیت کشور در سال 1338) از اسرائیل و سپس ارائه نتایج آن سفر در ملاقات با شاه مینویسد:«...از دیگر رهاوردهای گفتوگوی کیا با شاه، بازدید گلدامایر (وزیر خارجه اسرائیل) از ایران و همکاریهای اسرائیل با ایران برای برپایی جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی بود...»
ما (اسرائیلیها) طراح جشنهای شاهنشاهی بودیم
تدی کولک، مدیرکل دفتر نخستوزیری اسرائیل و همچنین شهردار اورشلیم پس از برگزاری این جشنها گفت پیشنهاد اولیه و اصلی برگزاری جشنهای دو هزار و پانصد ساله را او در اختیار اسدالله علم قرار داد. روزنامه اسرائیلی هاآرتص نیز نوشت که فکر برگزاری جشن از سوی کارشناسان اسرائیلی طرح شد و این کارشناسان اسرائیلی بودند که برای نخستین بار فکر برگزاری جشن را به مناسبت گذشت دو هزار و پانصد سال از تأسیس شاهنشاهی مطرح کردند. هدفهای این جشنها به ویژه اسلامزدایی در ایران بود.
در این راستا، تدی کولک به ریاست هیئت اسرائیلی برنامهریزی جشنها برگزیده شد. وی به همراه دو نفر دیگر به دعوت اسدالله علم نخستوزیر روز 4 مرداد1341 به تهران عزیمت کردند و پس از ده روز توقف در ایران و چند بار ملاقات و مذاکره با علم روز 14 مرداد به اسرائیل بازگشتند. در این سفر تدی کولک طرحهای مختلف برگزاری جشنهای دو هزار و پانصد ساله را با همکاران ایرانیاش مورد بحث و بررسی قرار داد و احتمالا از همین نشستها بود که برگزاری جشنها را یک دهه به تاخیر انداختند.
به هر صورت محافل یهودی صهیونیستی با برگزاری جشنهای مزبور و تغییر تاریخ و تقویم هجری شمسی ایران به تاریخ ظاهرا شاهنشاهی و در واقع«تاریخ و تقویم یهود ایران» سعی در تعقیب مقاصد خود کردند که با افشاگری حضرت امام خمینی و مبارزات یاران ایشان، توطئه آنها نقش بر آب
شد.
افشاگری و روشنگری امام، ایران را تکان داد
در افشای ماهیت این جشن، مثل همه موارد مشابه بیش و پیش از هر کس، حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه) بودند که مردم مسلمان ایران را نسبت به ماهیت و اهداف برگزار کنندگان این مراسم هشیار و آگاه نمودند. آن هم باز در زمانی که مملکت ایران را سکوتی دهشتناک فراگرفته بود و هیچ یک از جریانات و گروههای مختلف تاریخ سیاسی این کشور توان یا جرات گفتن کلمهای در این باب نداشتند. حضرت امام خمینی در یک سخنرانی به همین مناسبت گفتند:
«...اطراف مملکت ایران در این مصیبت گرفتار هستند و میلیونها تومان خرج جشن شاهنشاهی میشود...کارشناسهای اسرائیل برای این تشریفات دعوت شدند به طوری که خبر شدم و نوشتند به من، کارشناسهای اسرائیلی مشغول به پا داشتن این جشن هستند و این تشریفات را آنها دارند درست میکنند. این اسرائیل که دشمن با اسلام است و الان در حال جنگ با اسلام است...»
پس از انتشار بیانیه امام خمینی از نجف و توزیع آن در سراسر کشور موجی از مخالفت بلند شد، در این میان روحانیت مبارز و انقلابی نقش بسزایی ایفا کردند. ساواک هم به لحاظ ترس شدیدی که از قدرت معنوی و نفوذ کلام روحانیون در میان مردم داشت، مراقبت شدیدی را بر آنان از چندین ماه قبل از برگزاری جشن تدارک دید، اما علی رغم همة این اقدامات، همزمان با تقبیح این جشنها توسط امام، روحانیون و طلّاب حوزهها در شهرهای مختلف به افشاگری و روشنگری پرداختند.
علما و فضلای مدارس علمی و دینی به اعتراض برخاستند و از سوی علما و روحانیون حوزه نجف و سایر حوزههای علمیه و همچنین روحانیون دیگر کشورها مانند افغانستان، لبنان، پاکستان و... سیل تلگرامهای اعتراض به سوی ایران سرازیر شد.
سهراب سبحانی از کارشناسان کمیته روابط آمریکا و اسرائیل (ایپاک) در کتاب خود به نام «توافق مصلحتآمیز» درمورد موضع امام در مقابل جشنهای شاهنشاهی نوشته است: «... بدون تردید تنها فردی که با سیاست شاه نسبت به اسرائیل سخت مخالفت داشت آیتالله خمینی بود. او مراسم برگزاری 2500 سال شاهنشاهی ایران را در سال 1970 به عنوان «توطئه اسرائیل علیه اسلام» مردود دانسته و تقبیح میکرد. خمینی میگفت کوروش، یهودیان را از اسارت بابل نجات داد و بدین ترتیب « از سرنگونی طبیعی عناصری که منتهای آرزویشان سلطه جهانی است جلوگیری کرد». استدلال او این بود که یهودیان اکنون به موفقیت برگزاری این مراسم کمک میکنند تا دین خود را به کوروش کبیر پرداخته باشند...»