- ترامپ وزیر خزانه داری (وزارت تحریم) خود را معرفی کرد: اسکات بسنت کیست!؟
- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
هزينه هاي نظامي گري / استفان والت *
حمله به ساختمان پارلمان کانادا در روز چهارشنبه هفته گذشته باعث شد که دوباره پرسش هاي آشنا جان بگيرد، از جمله اينکه رهبران دموکراتيک با حوادثي از اين قبيل چگونه بايد برخورد کنند؟
حمله به ساختمان پارلمان کانادا در روز چهارشنبه هفته گذشته باعث شد که دوباره پرسش هاي آشنا جان بگيرد، از جمله اينکه رهبران دموکراتيک با حوادثي از اين قبيل چگونه بايد برخورد کنند؟
مرگ سرباز پارلمان که درخور يک بزرگداشت عالي است، بحث را کمي فراتر از اين موضوع پيش مي برد و بايد در اين باب بحث کرد که چگونه حوادثي از اين دست را بايد درک کرد و سياستمداران و جامعه کانادا چه واکنشي بايد انجام دهند؟ آيا بايد اين حادثه را يک موضوع برنامه ريزي شده دانست و آن را به نرمي تحليل کرد يا اينکه بايد منتظر راه افتادن يک سيل خروشان بود. مي توان با نگاهي بدبينانه اين تک ترور را سر آغاز نظريه برخورد تمدن ها تلقي کرد و دنبال پاسخي بود که غرب پس از حملات 11 سپتامبر ارائه داد.
وقتي رفتارهاي مشابهي صورت مي گيرد اشتباه است که پاسخ را با خشونت داد. چنانچه مي دانيم داستان هاي تراژيک مشابهي اتفاق افتاده است، مثل کشتار در مدارس آمريکا و ساير کشتارهاي دسته جمعي. در جوامع مدرني که حمل انواع اسلحه آزاد است، وقوع چنين حوادثي قابل پيش بيني است.
با در نظر گرفتن تروريسم جهاني، مساله پيچيده تر از آن است که با نقش نظامي بتوان آن را حل کرد. درست مثل نقشي که کشورهاي غربي در افغانستان، عراق، يمن يا پاکستان ايفا کردند. آنچنان که «گلن گرين والد» در ستون پر بحث خود مي نويسد: هيچ کشوري، حتي کانادا، انتظار نمي رود که از نيروي نظامي خود در خارج از مرزهايش استفاده کند. حال آن مرد مهاجم به پارلمان ، دزدي مسلح باشد يا تروريستي جداافتاده از کاروان خود.
براي توضيح حوادث اين چنيني نه به کسي حق مي دهم و نه از مهاجمان وطني دفاع مي کنم. بايد يادآوري کنم که اين مسائل از ناکجاآباد به يکباره رخ نمي دهد. هر چند که بسياري از اين حوادث تاسف برانگيز است، اما به شدت قابل پيش بيني است. اينکه اقدامات انجام شده در خصوص اين حملات عاقلانه بوده يا اشتباه، پرسشي جداگانه است. اما بايد در مورد هزينه اقداماتي هم که در حوزه سياست خارجي انجام مي دهيم، دقت نظر داشته باشيم.
اين حقيقت دارد که ايالات متحده به همراه متحدانش هر هزينه اي را براي جاه طلبي هايشان مي کنند اما از خط مشي سياسي درست که رايگان است استفاده نمي کنند. آنها توانستند با حمله نظامي به چند کشور خارجي نظام سياسي شان را تغيير دهند. پس از 11 سپتامبر سال 2001، آمريکا در تبيين خط مشي سياسي خود به برخي از کشورهايي که آنها را تروريست خطاب کرد، گفت که آنها از آزادي ما متنفر هستند. آمريکايي ها گفتند که توانستند کشور عراق را که در آن بعثي ها حاکم بودند، به زير بکشند، بدون آنکه براي اين موضوع عرق بريزند اما برخي مقامات بلندپايه آمريکايي اعلام کرده بودند که ماندن در آن کشور هزينه زاست. در داخل کشور نيز هيچ کس در مورد ماجراجويي هاي آمريکا در خارج از کشور سخن نگفت. نگفت که اين ماجراجويي ها در خارج بايد به گونه اي باشد که کمربندمان در داخل سفت بسته شود يا به آرامي ماليات ها را افزايش دهيم. در عوض، چه چيزي نصيب آمريکا شد؛ «چندين کسري بودجه بزرگ».
وقتي چنين فرضياتي را مي پذيريم و مي گوييم که دخالت کردن کشور آمريکا در امور خارجي خوشايند کل مردم آمريکاست و به صراحت تاکيد مي کنيم از بمباران شدن آنها مردم ما لذت مي برند، پس چرا بايد شوکه شويم وقتي يک نفر از شورشيان داخلي دست به انتقام مي زند. ما اصلانبايد شگفت زده شويم. هيچ کشوري بدون آنکه هزينه اي متقبل شود نمي تواند دست به اشغال کشوري ديگر بزند، حتي اگر مخالفان ما در آن کشورها در اقليت باشند. آنهايي که مخالف ما هستند، اگر زورشان به ما نمي رسد، در مقابل سعي مي کنند که در داخل کشور به آمريکا ضربه بزنند. هرچند که بيشتر حملات، به دليل اختيارات فراواني که قانون به آژانس هاي اطلاعاتي داده است، خنثي مي شود اما تک ضرباتي هستند که به ما وارد مي شود. حمله اوتاوا هنوز از يادمان نرفته است. در يک مسابقه دوميداني چندين نفر از هموطنان ما کشته شدند.
خوشبختانه، خسارت و تهديدي که آنها مي توانند داشته باشند اندک است. چرا که تهديدات بزرگ تري وجود دارد که آنها عاجز از انجامش هستند. اوايل سال جاري، «استفان بانه لي»، وزير کانادا درمورد تروريسم هشدار داد و گفت که تروريسم امنيت ملي کانادا را تهديد مي کند. اگر اين مورد به عنوان يک حمله تروريستي براي کانادا در نظر گرفته شود، بايد گفت که کانادا در امنيت کامل به سر مي برد. در 11 سپتامبر سال 2001، ده ها کانادايي در نيويورک کشته شدند و پس از آن چندين توطئه تروريستي در اين کشور کشف و خنثي شد. کشته شدن يک نفر در حمله تروريستي در مقايسه با ساير کشورهايي که مورد حمله تروريستي قرار مي گيرند بسيار ناچيز است، حتي اين مورد با کشته شدگان حوادث طبيعي ساير کشورها قابل مقايسه نيست. هزينه واکنش ما در مقايسه با حملاتي از اين دست که صورت مي گيرد، ممکن است چندين برابر باشد. در حوادث 11 سپتامبر، 3 هزار تن کشته شدند و کل دارايي هايي که از بين رفت نزديک به 60 ميليارد دلار بود. اما واکنش آمريکا هزينه هاي بيشتري براي کشور در پي داشت.
تنها با احتساب حملات آمريکا به عراق و افغانستان ايالات متحده نزديک به 3 تريليون دلار هزينه کرد و جان 6 هزار سرباز آمريکايي هم گرفته شد. برخي حتي مي گويند ميزان خسارت جاني که در اين دو جنگ به آمريکا وارد شد بيشتر از آمارهاي رسمي است که ارائه شده است. با اين پيش زمينه ها بايد پرسيد کانادا به چه سمتي خواهد چرخيد؟ خودم نمي توانم قاطعانه پاسخ دهم؛ اما بياييد سخنراني استفن هارپر، نخست وزير کانادا را در فرداي حمله به پارلمان مرور کنيم: دچار سوءتفاهم نشويم. کانادا از هيچ چيزي نمي ترسد. کانادا هرگز از چيزي نخواهد ترسيد. درواقع اين حوادث باعث مي شود که ما قوي تر شويم و و تلاش هايمان را دوچندان کنيم. آژانس هاي اطلاعاتي ما هر قدمي را که لازم باشد اجازه دارند بردارند. اين حوادث باعث مي شود که تلاش هايمان را دو برابر کنيم و با متحدان خود همکاري بيشتري داشته باشيم.
* استاد دانشگاه هاروارد
□ روزنامه دنياي اقتصاد
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.