- قرص مترونیدازول چیست؟ علت و روش مصرف + عوارض و موارد منع استفاده
- همۀ چیز دربارۀ فصل سوم بازی مرکب (اسکویید گیم 3)
- 3 روش استعلام دهک بندی یارانه خانوار : چطور بفهمیم دهک چندم هستیم؟ + روش اعتراض به دهک بندی یارانه معیشتی + لینک
- اعمال شب آرزوها؛ چگونه نماز لیله الرغائب را بخوانیم؟
- مهدور الدم یعنی چه و کیست؟ مصادیق آن در قانون مجازات اسلامی چیست؟
- انتشار جدول امتیاز گروه های ۲۰گانه با ۹۰ درصد شاغل همتراز پس از همسان سازی حقوق فرهنگیان بازنشسته در آذر ۱۴۰۳ (جدول)
- جاسوسی سرلشگر مقربی برای شوروی چگونه لو رفت!؟ + سرنوشت او
- بهترین اعمال شب پنجشنبه و جمعه برای اموات
- دعای توسل ؛ متن کامل و ترجمه / یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ...
- نوحه دشنه بر لب تشنه - حسین فخری ؛ خنجر بر تار حنجر / مداحی ماندگار (ویدئو)
عصر بي نظمي / ريچارد هاس
درک اعصار و دوره هاي تاريخي پيش از پايان يافتن آنها دشوار است. رنسانس فقط با عطف به گذشته رنسانس شد؛ همين را مي توان در مورد سال هاي تاريکي که پس از آن آمد و بسياري دوره هاي ديگر گفت.
درک اعصار و دوره هاي تاريخي پيش از پايان يافتن آنها دشوار است. رنسانس فقط با عطف به گذشته رنسانس شد؛ همين را مي توان در مورد سال هاي تاريکي که پس از آن آمد و بسياري دوره هاي ديگر گفت.
دليل آن ساده است: دانستن آن غيرممکن است که آيا برخي تحولات وعده داده شده يا مشکل ساز به تنهايي دوام بياورند يا نشان دهنده آغاز رويکردي پايدار باشند. با اين حال، استدلال من اين است که ما شاهد غروب يک دوره از تاريخ جهان و طلوع دوره اي ديگر هستيم. 25 سال است که ديوار برلين فروريخته و جنگ سرد 40 ساله را پايان داده است. آنچه پس از آن آمد همانا دوره برتري آمريکا، موفقيت و رفاه روزافزون براي بسياري کشورها، ظهور تعداد زيادي از جوامع و نظام هاي سياسي نسبتا باز و صلح گسترده ازجمله همکاري قابل توجه ميان قدرت هاي بزرگ است. اکنون اين دوره هم به پايان رسيده و عصر به مراتب بي نظم و غيرصلح آميزي سر بر آورده است.
خاورميانه در مراحل اوليه جنگ 30ساله دوران مدرن است که در آن وفاداري هاي سياسي و مذهبي به ستيزهاي پايدار و گاهي خشونت بار در داخل و در فراسوي مرزهاي ملي منجر مي شود. روسيه با رفتاري که در اوکراين و جاهاي ديگر از خود بروز مي دهد آنچه را که صلح با ثبات اروپايي ناميده مي شد و بر اصل حقوقي اي شکل گرفته بود که سرزمين ها را نبايد با زور به چنگ آورد به چالش کشيد.
آسيا، به نوبه خود، عمدتا در صلح بوده است، اما اين صلحي پرمخاطره است، صلحي که هر لحظه مي تواند از هم گسسته شود و اين هم به دليل تعداد زيادي از ادعاهاي حل نشده سرزميني، ملي گرايي روزافزون و کمبود ترتيبات دوجانبه و منطقه اي ديپلماتيک است و آنقدر بزرگ هستند که نمي توانند مانع تقابل يا ميانجي در تقابل ها شوند. با اين حال، تلاش هاي جهاني براي کاهش تغييرات آب و هوايي، ترويج تجارت، تعيين قوانين جديد براي عصر ديجيتال و ممانعت يا محدود کردن شيوع بيماري هاي واگيردار ناکافي است. برخي از دلايل در مورد اينکه چرا اين وضعيت در حال وقوع است منعکس کننده تغييرات بنيادين در جهان است مانند توزيع قدرت در ميان تعداد زيادي از دولت ها و بازيگران غيردولتي که طيفي از سازمان هاي تروريستي و شبه نظاميان تا شرکت ها و سازمان هاي مردم نهاد را در بر مي گيرند. مديريت انتشار گازهاي گلخانه اي و وفور جهاني موادمخدر، اسلحه، تروريست ها و بيماري ها در بهترين شرايط هم کار آساني نيست؛ اين وضعيت با فقدان اجماع در آنچه بايد انجام شود و فقدان اراده براي عمل حتي زماني که توافق وجود دارد دشوارتر شده است.
دلايل ديگر براي بي نظمي جهاني روزافزون به ايالات متحده مربوط است. جنگ سال 2003 در عراق، تنش شيعه- سني را تشديد کرد و بسياري از مرزها را فرو ريخت. به تازگي، آمريکا خواستار تغيير رژيم در سوريه شد، اما با وجود هشدارهاي داده شده از سوي آمريکا، هيچ تغييري در رژيم صورت نگرفت. آنچه در منطقه رخ داد خلاقدرتي بود که از سوي داعش پر شد. در آسيا، ما سياست جديد «مشارکت گسترده» را مطرح کرديم (همان چيزي که«چرخش» استراتژيک به منطقه ناميده مي شد) اما باز هم کاري براي عملي ساختن آن انجام نداديم. پيامدهاي اين موارد و موارد ديگر به ظهور ترديد گسترده در مورد اعتبار و اعتماد به آمريکا انجاميد. در نتيجه، تعداد زيادي از دولت ها و سايرين شروع به فعاليت مستقل کردند، البته توضيحات دروني هم براي بي ثباتي روزافزون جهاني وجود دارد. خاورميانه از عدم تساهل شديد و توافق بسيار اندک در مورد مرزهاي ميان دولت و جامعه و نقش مذهب در جامعه رنج بسيار برده است. با اين حال، کشورهاي منطقه و نزديک به منطقه کار چنداني براي پيشگيري از ظهور افراط گرايي يا مخالفت با آن در زمان و مکاني که سر بر مي آورد، انجام نداده اند. روسيه در دوره رهبري پوتين ظاهرا مصمم است تا از تهديد و زور براي بازگرداندن بخش هاي از دست رفته امپراتوري استفاده کند. اروپا فاقد ابزارها و رويکردهاي لازم براي ايفاي نقش چشمگير جهاني است. بسياري از کشورها در آسيا به جاي اينکه به دنبال اين باشند که ملت خود را آماده انجام مصالحه اي سخت يا ضروري با همسايگان سازند به «ملي گرايي» دامن زده يا آن را تقويت مي کنند. اين به اين معنا نيست که ما در «عصر تاريک» جديدي به سر مي بريم. وابستگي متقابل در مورد آنچه که دولت ها مي توانند بدون آسيب زدن به خود انجام دهند به عنوان ترمز عمل مي کند. اقتصاد جهاني از وضعيت اسفناکي که 6 سال پيش در آن به سر مي برد جان به در برده است. اروپا عمدتا با ثبات است چنان که آمريکاي لاتين و بخش زيادي از آفريقا چنين است. اين احتمال هست که بي نظمي جهاني پس زده شود.
مذاکرات بين المللي احتمالابه اين نتيجه مي انجامد که ايران به مصالحه اي با قدرت هاي جهاني برسد؛ مصالحه اي که اين تضمين را خواهد داد که ديگر نه تهديدي متوجه ايران خواهد بود، نه کشورهاي منطقه احساس تهديد کنند و نه اينکه به دنبال نيروي هسته اي بروند. مي توان گام هايي براي تضعيف داعش به لحاظ نظامي اتخاذ کرد، جريان عضوگيري و دلارهاي آن را کاهش داد و برخي اهداف بالقوه آن را هدف گرفت. تحريم ها و قيمت پايين نفت مي تواند روسيه را به سوي پذيرش آشتي در اوکراين سوق دهد. دولت هاي آسيايي هم مي توانند ترتيباتي منطقه اي براي صلح اتخاذ کنند که صلح را تقويت خواهد کرد. اما آنچه مي تواند انجام شود احتمالااز سوي سياست هاي داخلي کشورها، فقدان اجماع بين المللي و افول نفوذ آمريکا محدود شود که هيچ کشور ديگري نمي تواند جايگزين آن شود و تعداد کمي هستند که مشتاق حمايت از ترويج نظم باشند. نتيجه همانا دنيايي است که صلح کمتر، رفاه کمتر و زيرکي کمتر از عصر پسا جنگ سرد در رعايت چالش هايي که با آن دست به گريبان است در آن حاکم است.
* رئيس شوراي روابط خارجي آمريکا
□ روزنامه دنياي اقتصاد
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.