- برادر داماد ابراهیم رئیسی، او را «شهید ترور» خواند
- روایت باهنر از سختگیریهای شورای نگهبان: بعضیها میگفتند شورای نگهبان شاید پیامبر را هم ردصلاحیت کند!
- جانشین کاظم صدیقی منصوب شد
- تحویل نامه ملانیا به پوتین توسط ترامپ! + عکس
- سخنان پزشکیان در جمع مدیران رسانهها نشانه قدرت است یا ضعف!؟
- امام جمعه قزوین: دشمن میگوید خانمها بدون روسری، شلوارشان کمی بالا برود و در کافه قهوه بخورند، چه ایرادی دارد!؟/همین قهوه فردا به نجاسات تبدیل میشود
- محسن تنابنده به رحیمپور ازغدی: چقدر بدبختیم که تو عضو شورای فرهنگی مملکتی! +عکس و جزئیات
- خواب آشفته ساواکی پیر؛ درباره محکومیت پرویز ثابتی
- رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرمانده کل قوا: اگر من جای نگهبان استانداری مازندران بودم، اجازه ورود استاندار به استانداری را نمیدادم
- لاریجانی محبوب کیهان و شریعتمداری شد
فواد بابان و خاطره دردسرسازش با محمدرضا حیاتی
فواد بابان ـ گوینده باسابقه خبر ـ نوروز امسال خاطراتی شنیدنی از ۴۰ سال گویندگی خبر را روایت کرد.
به گزارش ایسنا، بابان که دهه ۷۰ از زندگی خود را میگذراند، از نسل نخست گویندگی خبر در صداوسیماست که همراه با قاسم افشار و محمدرضا حیاتی یادآور خاطرات تلخ و شیرین بسیاری برای مردم کشورمان هستند. در حقیقت مهمترین اخبار کشور تا دههها توسط این سه گوینده برای دنبالکنندگان اخبار تلویزیون ارائه میشد و بعدها جای خود را به جوانترها دادند.
فواد بابان که در برنامه تحویل سال شبکه نسیم حاضر شده بود، درباره خاطرهای از درگیر شدن با موبایلش به هنگام خواندن خبر روی آنتن زنده، چنین یادآور شد: باورتان نمیشود، بابک با من تماس گرفته بود! (برادرش بابک بابان که او هم گوینده خبر بود). به او گفتم تو چرا؟! تو که میدانی من هر روز این ساعت مشغول خواندن خبر هستم. کلی عذرخواهی کرد اما کاری که نباید میشد، شده بود. من نباید گوشی را با خودم به داخل استودیو می بردم.
این گوینده باسابقه خبر به خاطرهای دیگر از دوران کاریاش اشاره کرد و افزود: یک بار هنگام خواندن خبر دوربین راه افتاده بود! دنبال دوربین حرکت میکردم و خبر میخواندم. دوربین باید قفل میشد اما فیلمبردار قفل نکرده بود و از استودیو خبر هم بیرون رفته بود. بنابراین مجبور بودم از صندلی بلند شوم و دنبال دوربین حرکت کنم و خبر بخوانم تا از کادر خارج نشوم.
فواد بابان در روایتهای ناگفته از خواندن اخبار صداوسیما، به شکستن عینک در دستش هم اشاره کرد و گفت: «در آن سالها دخترم برایم از خارج عینکی فرستاده بود. با آقای حیاتی دوتایی داشتیم خبر میخواندیم. در آن زمان آخر بخشهای خبری، دو گوینده را نشان میدادند که با هم گپ و گفت میکنند و اینگونه به نمک کار اضافه میکردند. حیاتی گفت، بابان چه عینک قشنگی داری. گفتم این را دخترم فرستاده، ببین چه خوشگل است. یکدفعه دیدم زیرلب میگوید، بابان روی آنتن هستی! چنان عینک را برداشتم که در دستم شکست. بعد هم جریمه شدم. گفتم عینکم شکست، چرا دیگر جریمهام میکنید؟