- محسن تنابنده به رحیمپور ازغدی: چقدر بدبختیم که تو عضو شورای فرهنگی مملکتی! +عکس و جزئیات
- خواب آشفته ساواکی پیر؛ درباره محکومیت پرویز ثابتی
- رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرمانده کل قوا: اگر من جای نگهبان استانداری مازندران بودم، اجازه ورود استاندار به استانداری را نمیدادم
- لاریجانی محبوب کیهان و شریعتمداری شد
- ظریف: زمان تغییر پارادایم فرا رسیده است؛ برای ایران، این تغییر از درون آغاز میشود
- جزئیات عجیب و جدید از حمله اسرائیل به جلسه سران قوا و آسیب به پزشکیان، مومنی و امیر موسوی
- نظر علم الهدی درباره سایه جنگ
- باید مشخص شود چه کسی خبر برگزاری جلسه شورای عالی امنیت ملی را لو داده!؟
- توضیح رئیس دفتر پزشکیان درباره «جعفر ول کن»
- استاندار مازندران: تا وقتی مردم گرسنهاند، به حجاب اعتقادی ندارم/ زارعی، نماینده مجلس: غلط کردی، ما شهید داده ایم
فواد بابان و خاطره دردسرسازش با محمدرضا حیاتی
فواد بابان ـ گوینده باسابقه خبر ـ نوروز امسال خاطراتی شنیدنی از ۴۰ سال گویندگی خبر را روایت کرد.
به گزارش ایسنا، بابان که دهه ۷۰ از زندگی خود را میگذراند، از نسل نخست گویندگی خبر در صداوسیماست که همراه با قاسم افشار و محمدرضا حیاتی یادآور خاطرات تلخ و شیرین بسیاری برای مردم کشورمان هستند. در حقیقت مهمترین اخبار کشور تا دههها توسط این سه گوینده برای دنبالکنندگان اخبار تلویزیون ارائه میشد و بعدها جای خود را به جوانترها دادند.
فواد بابان که در برنامه تحویل سال شبکه نسیم حاضر شده بود، درباره خاطرهای از درگیر شدن با موبایلش به هنگام خواندن خبر روی آنتن زنده، چنین یادآور شد: باورتان نمیشود، بابک با من تماس گرفته بود! (برادرش بابک بابان که او هم گوینده خبر بود). به او گفتم تو چرا؟! تو که میدانی من هر روز این ساعت مشغول خواندن خبر هستم. کلی عذرخواهی کرد اما کاری که نباید میشد، شده بود. من نباید گوشی را با خودم به داخل استودیو می بردم.
این گوینده باسابقه خبر به خاطرهای دیگر از دوران کاریاش اشاره کرد و افزود: یک بار هنگام خواندن خبر دوربین راه افتاده بود! دنبال دوربین حرکت میکردم و خبر میخواندم. دوربین باید قفل میشد اما فیلمبردار قفل نکرده بود و از استودیو خبر هم بیرون رفته بود. بنابراین مجبور بودم از صندلی بلند شوم و دنبال دوربین حرکت کنم و خبر بخوانم تا از کادر خارج نشوم.
فواد بابان در روایتهای ناگفته از خواندن اخبار صداوسیما، به شکستن عینک در دستش هم اشاره کرد و گفت: «در آن سالها دخترم برایم از خارج عینکی فرستاده بود. با آقای حیاتی دوتایی داشتیم خبر میخواندیم. در آن زمان آخر بخشهای خبری، دو گوینده را نشان میدادند که با هم گپ و گفت میکنند و اینگونه به نمک کار اضافه میکردند. حیاتی گفت، بابان چه عینک قشنگی داری. گفتم این را دخترم فرستاده، ببین چه خوشگل است. یکدفعه دیدم زیرلب میگوید، بابان روی آنتن هستی! چنان عینک را برداشتم که در دستم شکست. بعد هم جریمه شدم. گفتم عینکم شکست، چرا دیگر جریمهام میکنید؟