- جزئیات پیشنهاد ۳۰ میلیارد دلاری دولت ترامپ به ایران!
- جزئیات تازه پنتاگون از حمله آمریکا به فردو
- شاهکار حاج محمود کریمی: تلفیق مداحی محرم با ترانه «ای ایران»ِ محمد نوری (ویدئو)
- محرم رسید: نماهنگ بپاخیزید | بانوای: حاج مهدی رسولی (ویدئو)
- رئیس سازمان اوج: من از پیام علیرضا رجایی، نامه عبدالکریم سروش، از رپرهای نسل زدی... سجده شکر کردم
- شهادت 36 مقام ارشد نظامی و سپاه در حملات رژیم صهیونی + اسامی
- جنایت اسرائیل؛ به شهادت رساندن ۱۹ عضو خانواده در جریان ترور سیدمحمدرضا صدیقی صابر + عکس
- پزشکیان به علیاف: احتمال تعرض پهپادها و ریزپرندههای رژیم صهیونیستی به آسمان ایران، از طریق آذربایجان بررسی شود
- شهادت سرلشکر محمد سعید ایزدی (حاج رمضان) تائید شد
فواد بابان و خاطره دردسرسازش با محمدرضا حیاتی
فواد بابان ـ گوینده باسابقه خبر ـ نوروز امسال خاطراتی شنیدنی از ۴۰ سال گویندگی خبر را روایت کرد.
به گزارش ایسنا، بابان که دهه ۷۰ از زندگی خود را میگذراند، از نسل نخست گویندگی خبر در صداوسیماست که همراه با قاسم افشار و محمدرضا حیاتی یادآور خاطرات تلخ و شیرین بسیاری برای مردم کشورمان هستند. در حقیقت مهمترین اخبار کشور تا دههها توسط این سه گوینده برای دنبالکنندگان اخبار تلویزیون ارائه میشد و بعدها جای خود را به جوانترها دادند.
فواد بابان که در برنامه تحویل سال شبکه نسیم حاضر شده بود، درباره خاطرهای از درگیر شدن با موبایلش به هنگام خواندن خبر روی آنتن زنده، چنین یادآور شد: باورتان نمیشود، بابک با من تماس گرفته بود! (برادرش بابک بابان که او هم گوینده خبر بود). به او گفتم تو چرا؟! تو که میدانی من هر روز این ساعت مشغول خواندن خبر هستم. کلی عذرخواهی کرد اما کاری که نباید میشد، شده بود. من نباید گوشی را با خودم به داخل استودیو می بردم.
این گوینده باسابقه خبر به خاطرهای دیگر از دوران کاریاش اشاره کرد و افزود: یک بار هنگام خواندن خبر دوربین راه افتاده بود! دنبال دوربین حرکت میکردم و خبر میخواندم. دوربین باید قفل میشد اما فیلمبردار قفل نکرده بود و از استودیو خبر هم بیرون رفته بود. بنابراین مجبور بودم از صندلی بلند شوم و دنبال دوربین حرکت کنم و خبر بخوانم تا از کادر خارج نشوم.
فواد بابان در روایتهای ناگفته از خواندن اخبار صداوسیما، به شکستن عینک در دستش هم اشاره کرد و گفت: «در آن سالها دخترم برایم از خارج عینکی فرستاده بود. با آقای حیاتی دوتایی داشتیم خبر میخواندیم. در آن زمان آخر بخشهای خبری، دو گوینده را نشان میدادند که با هم گپ و گفت میکنند و اینگونه به نمک کار اضافه میکردند. حیاتی گفت، بابان چه عینک قشنگی داری. گفتم این را دخترم فرستاده، ببین چه خوشگل است. یکدفعه دیدم زیرلب میگوید، بابان روی آنتن هستی! چنان عینک را برداشتم که در دستم شکست. بعد هم جریمه شدم. گفتم عینکم شکست، چرا دیگر جریمهام میکنید؟