- شرکت بناگستر به انفجار در بندر شهید رجایی بندرعباس واکنش نشان داد
- بندر شهید رجایی قبلا اخطار ایمنی گرفته بود/احتمال خرابکاری کم است/ شیوع گازهای سمی اجازه نزدیک شدن به منطقه را نمیدهد/ صدای انفجار و لرزش زمین تا پنجاه کیلومتری حس شده است
- توضیحات بقایی درباره دور سوم مذاکرات ایران و آمریکا در مسقط
- لحظه هولناک انفجار بندرعباس و موج شدید آن در بندر شهید رجایی (ویدئو)
- روایت خبرگزاری تسنیم از انفجار بندرعباس: بندر شهید رجایی در شوک است / خودروها مچاله شده اند / تعداد مجروحان از 500 نفر فراتر رفت / تلاش بالگردها برای مهار آتش
- علت انفجار مهیب در بندر شهید رجایی بندرعباس مشخص شد / تعداد فوتی ها و مجروحان چند نفر است؟
- تصویر هولناک از انفجار امروز در بندرعباس (عکس)
- تکلیف زنده بودن یا مرگ مسعود رجوی مشخص شد
- ضرورت بازاندیشی در آیینهای دستوپاگیر مرگ
- این دولت، وزیر و استاندار ندارد که همه کارها را پزشکیان باید دستور بدهد؟/ این وسط وزیر کشور چه کاره است؟
ضرورت بازاندیشی در آیینهای دستوپاگیر مرگ
همدلی -ولیالله شجاعپوریان: مرگ سرنوشت محتوم بشر است و گریز از آن ناممکن. با اینحال، چگونگی مواجهه افراد و جوامع با مرگ و یادبود متوفیان، ریشه در فرهنگ، جغرافیا، دین، تاریخ و هویت آنان دارد. در فرهنگ ما، مرگ جایگاهی ویژه دارد و غالباً متوفیان از ارج و قربی خاص برخوردارند. به همین سبب، آیینهای مربوط به کفن و دفن، تشییع، ختم و یادبود در کشور ما – بهویژه در مناطق جنوبی – با شکوه و برجستگی بیشتری برگزار میشود.
یکی از سنتهای حسنه در این مناطق، حضور آشنایان، بستگان، همکاران و همشهریان برای ابراز همدردی با خانواده داغدار است؛ سنتی که در چارچوب عقل و دین، از ریشههایی انسانی برخوردار است. همراهی اطرافیان در روزهای نخست سوگ، میتواند به تسلی خاطر بازماندگان کمک کند. با این حال، در سالهای اخیر، عواملی چون افراط در برگزاری مناسک، تحمیل هزینههای گزاف و افزایش آمار مرگومیر، این سنت ارزشمند را با چالشهایی جدی روبهرو کرده است. از همینرو، بازنگری و اصلاح آن ضرورتی اجتنابناپذیر است.
شاید بارزترین نوع تحول در این مناسک را زرتشتیان ایران در یک سده اخیر از خود نشان دادهاند و در طی آن به ضرورت تاریخی و اجتماعی از گذاشتن مردگان خود در دخمهها و هوای آزاد عبور کرده و به خاکسپاری و تدفین آنان در خاک رضایت دادهاند. تحولی که میتواند الگویی برای تغییر خرده فرهنگهای ما مسلمانان نیز شود.
بسیاری از برنامههای مربوط به آیینهای تشییع، تدفین و ختم، نهتنها آرامشبخش نیست، بلکه موجب تحمیل هزینهها و زحمات مضاعف بر خانواده متوفی و میهمانان نیز میشوند. اصلاح فرهنگ عمومی در این زمینه، میتواند برای خانواده داغدار و کل جامعه مثمرثمر باشد.
در میان این آیینها، رسم تیراندازی در مراسم عزاداری از جمله رسوم ناپسندی است که باید بهطور جدی مورد بازبینی قرار گیرد. حتی اگر در گذشته توجیهاتی برای آن وجود داشته، امروز با توجه به شرایط اجتماعی جدید، خطرات جانی و غیرقانونی بودن حمل سلاح، حذف این سنت باید با همراهی مردم و پیگیری نهادهای انتظامی صورت گیرد.
همچنین در سالهای اخیر، حضور مداحان و خوانندگان، استفاده از آلات موسیقی و تحریک بیشازحد احساسات، جای تلاوت آرامشبخش قرآن را گرفته است. سبکهای جدید عزاداری که گاه همراه با اشعار جانسوز و موسیقی پرطنیناند، به جای تسکین، اندوه بازماندگان را تشدید میکنند. آیا خانوادهای که داغدار است، بیش از آنچه هست، باید در غم فرو رود؟ قرائت قرآن و ذکر روضهای مختصر و سنجیده، هم آرامشبخش است و هم حرمت عزاداری را حفظ میکند.
رسم حضور پیدرپی بستگان و آشنایان در منزل متوفی، هرچند در گذشته کارکردهای مثبتی داشته، اما امروز با توجه به شرایط اقتصادی و سبک زندگی پرمشغله، هزینههای سنگین پذیرایی و دشواریهای تردد، به یکی از دغدغههای بزرگ خانواده داغدار بدل شده است. در حالیکه تعالیم دینی ما توصیه میکنند که همسایگان غذای خانواده داغدار را فراهم کنند، امروزه تمام تمرکز خانواده معطوف به برگزاری وعدههای غذایی آبرومند و تأمین هزینههای آن شده است. چه نیکوست اگر حاضران پس از آیین تدفین، از تحمیل هزینههای اضافی پرهیز کرده و خانواده را در اندوهشان تنها بگذارند.
رسم حضور مکرر در برنامههایی چون سوم، هفتم، چهلم و سالگرد، که در گذشته موجب تسکین میشد، امروزه با توجه به سبک زندگی جدید و افزایش شمار متوفیان، عملاً دشوار و کماثر شده است. مناسبتر آن است که عرض تسلیت در یک مراسم مشخص و محدود صورت گیرد.
مرگ، یکی از بزرگترین عبرتهای زندگی است؛ جاییکه فقیر و غنی، شاه و گدا، بیهیچ تفاوتی کنار هم آرمیدهاند. اما در سالهای اخیر، تفاخر در تزئین قبور، نصب تصاویر بزرگ، سفارش سنگهای گرانقیمت و خرید قبرهای آنچنانی، بیتناسب با حقیقت مرگ و آموزههای دینی و انسانی ما رواج یافته است.
در کنار برخی رسوم ناپسند، خوشبختانه سنتی نیکو در حال گسترش است: اختصاص هزینههای مراسم عزا به امور خیریه. این اقدام، که در برخی شهرهای بزرگ رواج یافته، نهتنها از نظر مذهبی ثواب دارد، بلکه الگویی عاقلانه، اخلاقی و انسانی برای سایر شهرهاست. همچنین بهجای هزینه برای بنر، پردهنویسی و گلآرایی، بهرهگیری از بسترهای مجازی و آنلاین برای عرض تسلیت و ابراز همدردی، اقدامی مدرن، مؤثر و کمهزینهتر است.
امروز، بیش از هر زمان دیگر، جامعه ما نیازمند بازنگری در شیوه مواجهه با مرگ است؛ آیینهایی که باید تسلیبخش، ساده، انسانی و متناسب با شرایط زندگی امروز باشند. مرگ را نمیتوان تغییر داد، اما میتوان با خرد، از آن اندیشه و همدلی ساخت.