- معاون علمی پزشکیان معاون اقتصادی خود را عزل کرد
- اسماعیلی: به دلیل نوع حادثه، بخشی از بدن شهید رئیسی همچنان در محل سقوط است
- واکنش زیدآبادی به سخنان جدید قالیباف: همهاش حرف دریغ از یک عمل!
- انتقاد قالیباف از نحوه مصرف درآمد ١١٩ میلیارد دلاری کشور در دولت احمدینژاد
- تعطیلات و مناسبت های مهم در تقویم خرداد ماه ۱۴۰۴ + تصویر
- پ.ک.ک منحل شد
- خلیج فارس؛ درسی که مردم میدهند و مسئولان باید بگیرند
- نام مریم میرزاخانی بر سر در خیابان ها و دانشگاه های فرانسه (عکس)
- کاسبان تحریم بزرگترین مزاحمان مذاکرات ایران و امریکا هستند
خلیج فارس؛ درسی که مردم میدهند و مسئولان باید بگیرند
مدیرمسئول روزنامه همدلی - ولیالله شجاعپوریان :در دو سده اخیر، جامعه ایران بارها در تلاطم گفتمانهای متعارض سنت و مدرنیته، امت و ملت، حاکمیت دینی و حکمرانی سکولار، آزادی خواهی یا دینداری با شکافها و تردیدهایی مواجه بوده است. اما در میانه این همه دوگانگی و واگرایی، هیچ مفهومی نتوانسته به مانند خلیج فارس چنین همگرایی و وحدتی فراگیر پدید آورد.
شایعه تغییر نام خلیج فارس از سوی دونالد ترامپ، حتی اگر اساس واقعی نداشته باشد، عمق پیوند مردم ایران با هویت تاریخی و جغرافیاییشان را نمایان ساخت. ایرانیان، ورای اختلافات عقیدتی و جناحی، در برابر این تحریف ایستادند و بار دیگر نشان دادند که اگرچه ممکن است در نوع حکومت و سیاست اختلافنظر داشته باشند، اما در عشق به ایران و دفاع از تمامیت آن، متحدند.
نام تاریخی خلیج فارس نهتنها در متون معتبر بینالمللی، اسناد سازمان ملل و نقشههای رسمی جهان ثبت شده، بلکه بخشی از حافظه زبانی، فرهنگی و تمدنی ایرانیان و در مقیاسی وسیعتر ساکنان خاورمیانه است. تلاشی که ترامپ برای مصادره این نام و ایجاد یک جعل تاریخی انجام داد، اقدامی تبلیغاتی در راستای ژستهای پوپولیستی ژئوپلتیکی است که نشان داده بخشی از سیاستورزی اوست؛ نمایشی بیثمر که در عمل نه تغییری در اسناد جهانی ایجاد میکند و نه وجههای معتبر برای سیاست خارجی آمریکا به ارمغان میآورد.
اما این همدلی ملی در برابر یک رفتار تحقیرآمیز خارجی، تنها یک واکنش مقطعی نیست؛ بلکه بهانهای است برای بازاندیشی در سیاستها و باورهایی که سالها عامل مهار انسجام ملی بودند. یکی از مهمترین آنها، نادیده گرفتن و بلکه سرکوب گفتمان ملیگرایی در دوران معاصر است.
سالها، مفاهیمی، در تضاد با ایدئولوژی دینی معرفی میشد. در چنین نگاهی، تنها پیوند مشروع میان مردم، پیوند اعتقادی بود و هر نوع وحدت ملی غیرمذهبی، مصداق بازگشت به سلطنت، طاغوت و انحراف تلقی میشد. این در حالی است که در تمام کشورهایی که هویت تاریخیشان را بهرسمیت شناختهاند، ملیگرایی نه یک تهدید، بلکه ستون فقرات انسجام ملی است. ترکیه، مصر، چین، هند و حتی کشورهای اروپایی نشان دادهاند که میتوان ملیگرایی را در خدمت منافع ملی بهکار گرفت، بدون آنکه ضرورتاً در تقابل با ارزشهای دینی یا فرهنگی باشد.
نادیده گرفتن این ظرفیت عظیم، باعث شد که برای دههها مهمترین عامل پیوند مردم ایران از هر قوم، مذهب، زبان و طبقه اجتماعی، یعنی هویت ملی و تعلق به تاریخ مشترک، در حاشیه قرار گیرد. اکنون، ماجرای خلیج فارس بار دیگر نشان داد که اگر این سرمایه احیا شود، ایران میتواند در برابر طوفانهای منطقهای و جهانی، سرافراز و یکپارچه باقی بماند.
در همین راستا، باید بر همافزایی دو پایه هویتی ایرانیان یعنی ارزشهای دینی و ارزشهای ملی تأکید کرد. تجربه معاصر ایران نشان داده که تلاش برای حذف یا تضعیف یکی از این دو بعد هویتی، نهتنها به انسجام نمیانجامد، بلکه جامعه را در معرض فرسایش مستمر قرار میدهد. در حالی که انقلاب اسلامی بر پایه عدالتخواهی، استقلالطلبی و مبارزه با سلطه شکل گرفت، تمدن ایرانی نیز هزاران سال پیش از آن با زبان، فرهنگ، سیاست و دانش خود، منطقه را مدیریت کرده و اعتبار بخشیده است. اگر این دو سرمایه بهجای تقابل، در مسیر توسعه و منافع ملی قرار گیرند، ایران میتواند در عصر بحرانهای منطقهای، الگویی کارآمد از همزمانی ایمان و هویت تاریخی باشد. خلیج فارس، امروز میدان نمادینی برای تحقق این تلفیق تمدنی است.
اما در این مقطع مهم، نمیتوان صرفاً به ابراز احساسات ملی دل خوش کرد. این همدلی، اگر به راهبرد عملی تبدیل نشود، بهزودی از یاد خواهد رفت. اکنون، وظیفهای دوجانبه بر عهده مسئولان و مردم قرار دارد:
نخست، حاکمان و تصمیمگیران کشور موظفاند با نگاهی توسعهگرا، مبتنی بر واقعگرایی، و با بهرهگیری از دیپلماسی فعال و اقتصاد هوشمند، جایگاه ایران را در خلیج فارس احیا کنند. توسعه سواحل جنوبی کشور، تقویت صنعت دریامحور، و افزایش نفوذ نرم و سخت ایران در منطقه، کلید تثبیت نام خلیج فارس است. باید از شعارزدگی و نگاه ایدئولوژیک صرف عبور کرد و سیاست خارجی را از موضع قدرت، تعامل و زمانشناسی تنظیم نمود.
دوم، مردم ایران نیز باید فراتر از واکنشهای احساسی، با مشارکت مدنی فعال، تقویت نهادهای ملی، ارتقای فرهنگ گفتگو و دفاع از حقوق تاریخی ایران در فضای مجازی و حقیقی، در این بازگشت به اقتدار تاریخی نقشآفرینی کنند. بهویژه نسل جوان که امروز بیش از هر زمان دیگری با ابزارهای جهانیسازی آشناست، میتواند بازتاب صدای ایران در سطح منطقه و جهان باشد.
در نهایت، همانگونه که خلیج فارس، قرنها با نام ایران معنا یافته، امروز نیز بقای این نام تاریخی در گرو بازگشت به عقلانیت توسعه، دیپلماسی از موضع اقتدار، و انسجام ملی واقعی است؛ انسجامی که نه بر پایه یک ایدئولوژی خاص، بلکه بر بنیاد عشق به ایران، تاریخ مشترک و سرزمین مادری استوار باشد. در یک کلام وقتی عدو سبب خیر شده، این وظیفه مسئولان است که از این فرصت استفاده کرده و پای درسی بنشینند که مردم با موضوع خلیج فارس ارائه کردهاند.