- ادعای واشنگتنپست: حملات اسرائیل برنامه تسلیحاتی «پالس الکترومغناطیسی» ایران را متوقف کرد
- ضرر سنگین نظامی آمریکا در جنگ موشکی با ایران
- جمال مصطفی تکریتی: جسد صدام حسین در عروسی پسر نوری مالکی نخست وزیر وقت عراق چرخانده شده
- برای اولین بار پس از 15 سال: دیدار میرحسین موسوی با 3 یار قدیمی
- روایت خبرنگار آمریکایی از مذاکرات ایران - اروپا در استانبول
- علم الهدی: اگر کسی ندای نمازجمعه را شنید و نیامد، خدای نکرده خودش را مخاطب خدا نمی داند که در نماز جمعه حاضر نشده است؟
- دیدار سیدحسن خمینی با خانواده شهید سپهبد حسین سلامی + عکس
- آقای عراقچی! استعفا دهید
- اعلام نتیجه مذاکرات استانبول میان ایران و تروئیکای اروپا
- سرباز رضا پهلوی در زندان کانادا: کامبیز کاراندیش، پابلو اسکوبار ایرانی کیست؟ + عکس
انتقاد تند روزنامه جوان از حضور سخنگوی دولت و دختر رئیس جمهور در خانه الهه حسین نژاد
ظاهراً حضرات آقایان و سرکارخانمهای دولتی و شبهدولتی مناسب ندیدند که به خانه دکتر میرزایی بروند! کارشناس نبود، آنهم در دولت کارشناسمحور؟ چرا بود. مظلوم کشته نشد؟ چرا شد. قاتل، خشن نبود؟ چرا بود. زن نبود؟ چرا بود. پس تفاوتش چه بود؟
به گزارش روزنامه جوان: خوب نیست خانم سخنگوی دولت و آقای علی ربیعی و دختر رئیسجمهور تا اینحد زیر سلطه فضای مجازی و شبکههای لندنی باشند.
قتل فجیع دکتر زهرا میرزایی فعال زنان چند هفته پیش اتفاق افتاد. قاتل قصد داشت طلاهای او را سرقت کند، اما او را در خانهاش به قتل رساند و حتی گردن او را برید. دخترخانم آقای پزشکیان و خانم پرحاشیه سخنگو و همین آقای ربیعی دستیار اجتماعی رئیسجمهور جیک نزدند و پیدایشان نبود، اما حالا شتابان و همهمهکنان به خانه دختر دیگری که در حادثه دیگری به قتل رسید، میروند.
چرا؟ چه تفاوتی در این میان هست؟ تفاوت آن است که در آن حادثه شبکههای لندنی و مجازیهای براندازان نوشتند «بیا این هم از مذهبیهاشون»! با اینکه مذهبیبودن یا محجبهبودن یا کارشناس تلویزیونبودن دکتر زهرا میرزایی هیچ نقشی در به قتل رسیدن او نداشت. فقط قاتل کسی بود مثل قاتل الهه حسیننژاد، یعنی یک بهمن فرزانه دیگر که کنترلی روی خشم و تصمیمهای خود نداشت. اما چون برای آن قتل در شبکههای دشمن حتی هورا کشیدند، ظاهراً حضرات آقایان و سرکارخانمهای دولتی و شبهدولتی مناسب ندیدند که به خانه دکتر میرزایی بروند! کارشناس نبود، آنهم در دولت کارشناسمحور؟ چرا بود. مظلوم کشته نشد؟ چرا شد. قاتل، خشن نبود؟ چرا بود. زن نبود؟ چرا بود. پس تفاوتش چه بود؟
یک تفاوت اصلی این بود که قتل دکتر زهرا میرزایی گزینه مناسبی نبود تا شبکههای لندنی آن را از ابتدا با هدف انداختن به گردن نظام خبرسازی و پروندهسازی کنند.
قتل اخیر چه؟ خانم الهه حسیننژاد که به شغل ناخنکاری مشغول بود، در مسیر از شمال تهران به اسلامشهر چندبار خودرو دربست میگیرد. راننده آخری قصد دزدی از او را نداشته، اما مطابق اظهارات برخی مسئولان قضایی و پلیس و خود قاتل به خاطر گفتوگوهایی که میان مقتول و قاتل در جریان بوده، به دست قاتل به شکل خشن کشته میشود و جسد او در بیابان رها میشود.
هرچند پلیس بهخاطر واریز کرایه به حساب قاتل و ردیابی موبایل میتوانسته قاتل را زودتر پیدا کند، اما طولانیشدن زمان پیداشدن جسد و دستگیری قاتل، فرصت مناسبی بود برای لندنیها تا بر سر آن بلوا کنند. تا اینجا لندنیها به وظیفه خطیر «فریب و دروغ» خود عمل کردند. کارشان هم همین است و برای همین پول میگیرند. اما اینکه ما در ایران و در دولت تحتتأثیر این دوگانهسازی قرار بگیریم، واویلاست.
دولت و خانمهای شتابان و مردمنواز آن فقط بگویند چرا همین شیوه مواجهه را برای دکتر میرزایی نداشتند؟