زن جوان طاقت نیاورد و شوهر خیانتکارش را کُشت!

زن جوانی که شوهرش را به قتل رسانده و در مراحل دادرسی با سپردن وثیقه آزاد و متواری شده بود، دوباره در حالی دستگیر شد که دختر خردسالش تنها ولی دم مقتول است.

به گزارش خراسان: سرمای وحشتناک صبحگاهی دی سال۱۴۰۲ چنان بر گونه های یخ زده دختر ۳ ساله شلاق می زد که صدای به هم خوردن دندان هایش از فاصله دور نیز شنیده می شد. پاهای بدون کفش او روی خاک های سرد کنار دیوار پمپ بنزین جاده کلات – مشهد به لرزه افتاده بود و دست های مشت کرده اش چنان یخ زده بود که انگشتانش باز نمی شد. اما مادر او همچنان در کنار دیوار، فندکی اتمی را زیر پایپ شیشه ای (ابزار استعمال موادمخدر صنعتی)گرفته بود و با اضطرابی عجیب دود موادافیونی را به درون ریه هایش می کشید.

در این هنگام مرد ضایعات فروش که از دقایقی قبل به این صحنه تلخ چشم دوخته بود،زن۳۰ ساله را به درون مغازه اش دعوت کرد تا حداقل دخترک معصوم از سرمای سوزان زمستانی نجات یابد. حدود نیم ساعت بعد، زمانی که «زهرا» در کنار بخاری ضایعات فروشی از خماری نجات یافت، ناگهان ماجرای هولناکی را برای مرد ضایعات فروش بازگو کرد.

او گفت: از چهار سال قبل به عقد مردی درآمدم که زنان غریبه را مقابل چشمانم به خانه می آورد و به من خیانت می کرد، به طوری که دیگر نتوانستم این صحنه های دردناک را تحمل کنم. این بود که صبح امروز شوهرم را در منطقه خواجه ربیع با چاقو کشتم و با برداشتن دخترم(یلدا) از خانه فرارکردم ولی چون خمار بودم فقط آلات و لوازم استعمال شیشه را با خودم آوردم و از شدت خماری در کنار دیوار پمپ بنزین مشغول مصرف شدم که ...

اگرچه مرد ضایعات فروش ابتدا تصور می کرد زن جوان به خاطر مصرف شیشه دچار توهم شده است اما تا بعدازظهر آن روز افکارش درگیر این ماجرای هولناک بود تا این که بالاخره گوشی تلفن مادرش را برداشت و با پلیس تماس گرفت.

دقایقی بعد نیروهای انتظامی با صدور دستوری ویژه از سوی قاضی دکتر صادق صفری(قاضی ویژه قتل عمدمشهد) عازم بولوار بهمن در منطقه خواجه ربیع شدند و با دیدن جسد مرد ۴۱ ساله در زیر پتو ، بر درستی اظهارات مرد ضایعات فروش مهر تایید زدند.

طولی نکشید که کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی نیز در کنار مقام قضایی قرارگرفتند و با رصدهای اطلاعاتی گسترده، زن جوان را درون پاتوق استعمال موادمخدر در منطقه طبرسی شمالی مشهد به دام انداختند.

روز بعد این زن ۳۰ساله در حالی مقابل قاضی ویژه قتل عمد قرارگرفت که از شدت خماری روی صندلی شعبه بازپرسی به خواب می رفت! ولی «یلدا» دختر بی گناهی که قربانی آسیب های اجتماعی شده بود، چنان دست مادرش را می فشرد که قاضی دکتر صفری نیز تحت تاثیر نگاه های معصومانه دخترک قرارگرفته بود. به همین دلیل مقام قضایی جلسه بازپرسی را تا زمان بهبودی و رهایی متهم به قتل از چنگال موادافیونی متوقف کرد و لحظاتی بعد نیز کارشناسان اجتماعی بهزیستی«یلدا» را در حالی به مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست انتقال دادند که چشم های زیبای او همچنان مادرش را به نظاره نشسته بود!

مدتی بعد وقتی مداوای زن جوان به پایان رسید و او بهبودی نسبی خود را بازیافت ، دوباره در برابر میز عدالت ایستاد و با صراحت به قتل شوهرش اقرار کرد.

او گفت:اگرچه شوهرم مرا به عقد موقت خودش درآورده بود ولی صحنه های تلخ ارتباط او با زنان غریبه برایم تحمل ناپذیر بود. شوهرم «هادی» نیز به مواد مخدر اعتیاد داشت و من هم تحت تاثیر توهمات «شیشه» قرارداشتم که با چاقو به او حمله کردم و دو ضربه به شکمش زدم!

در پی اعترافات زهرا (متهم به قتل) وی صحنه جنایت را نیز در حضور قاضی ویژه قتل عمد بازسازی کرد و بدین ترتیب این پرونده جنایی با صدور قرار جلب به دادرسی از سوی دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و این زن جوان پای میز محاکمه ایستاد.

خیلی زود جلسه محاکمه به ریاست قاضی حجت الاسلام «محمدشجاع پور فدکی» و مستشاری قاضی«جوادآسیان یزد» برگزار شد و متهم در حضور وکیل خود به تشریح جزئیات قتل شوهرش پرداخت.

اما در پایان اولین جلسه محاکمه ، قضات باتجربه شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی، با توجه به شرایط ارتکاب جرم و اوضاع و احوال متهم، وی را تا برگزاری جلسات بعدی محاکمه با سپردن وثیقه آزاد کردند. اما متهم دچار وسوسه های فرار از چنگ قانون شد و دیگر به اخطارهای قضایی هم توجه نکرد.

این بود که قضات دادگاه دستور دستگیری و جلب وی را صادر کردند که حکم قضایی از طریق تقی پور(رئیس دفتر باتجربه دادگاه) به نیروهای انتظامی اعلام شد و بدین ترتیب گروهی از کارآگاهان زبده پلیس آگاهی خراسان رضوی با هدایت مستقیم سرهنگ محمد همتی(رئیس اداره جنایی آگاهی) رصدهای اطلاعاتی را برای شناسایی مخفیگاه وی آغاز کردند.

اما او در نقطه نامعلومی به سر می برد تا این که بعد از ۲ ماه رصدهای کنترلی بالاخره سرنخ هایی به دست آمد که نشان می داد متهم به قتل فراری قصد دارد برای انجام امور اداری مربوط به دخترش«یلدا» به منطقه خواجه ربیع برود.

این گونه بود که بی درنگ گروهی از کارآگاهان به سرپرستی سروان جوادنوری (افسرپرونده) وارد منطقه خواجه ربیع شدند و او را در اطراف یکی از پارک های این منطقه دستگیر کردند. این زن جوان روز گذشته با دستور مقام قضایی روانه زندان شد تا پرونده وی دیگر مراحل دادرسی را طی کند.

این در حالی است که «یلدا» دختری که هم اکنون حدود ۵ سال دارد، تنها ولی دم است که در آینده باید درباره مجازات قصاص یا گذشت از مادرش تصمیم بگیرد.