- این جنگ به غیر از سرکار خانم سحر امامی قهرمان دیگری نداشت؟
- دعوا و کتککاری در پخش زنده شبکه خبر از اجرای پروژه آبرسانی طالقان به تهران (ویدئو)
- واکنش ضرغامی به استعفای کاظم صدیقی (تصویر)
- واکنش احمد زیدآبادی به انتقاد رسایی از شورای عالی دفاع: از همین بیرون هم پیداست که مجلس تقریباً هیچکاره است
- بیتدبیری بزرگ درباره اتباع غیرمجاز در دولت رئیسی کلید خورد/ خطاکاران باید پاسخگو باشند
- موافقت رهبر انقلاب با کناره گیری کاظم صدیقی از امامت جمعه تهران
- فرمانده کل ارتش: تهدید دشمن را تمام شده تلقی نمیکنیم
- دفتر آیتالله سیستانی: استفاده از تصاویر مرجعیت در اماکن عمومی ممنوع است
- کوچک زاده خطاب به پزشکیان: نسبت بنیهاشم و بنیامیه دورتر از شما و علیاف نبود
- احیای شورای دفاع/بازخوانی تاریخی نهاد شورای عالی دفاع و نسبت آن با تشکیل نهاد جدید
این جنگ به غیر از سرکار خانم سحر امامی قهرمان دیگری نداشت؟

امیر جدیدی در هممیهن نوشت: روز حمله اسرائیل به ساختمان صداوسیما توی روزنامه نشسته بودم و «جنگنوشت» مینوشتم. وقتی موشک به ساختمان اصابت کرد اولین نفری بودم که فیلم لحظه اصابت موشک به ساختمان و اجرای سحر امامی را دانلود کردم و لپتاپ به دست توی تحریریه میچرخیدم به رفقایم نشان میدادم.
چنان به وجد آمده بودم و شور انقلابی چنان در رگ و پیام شعله کشیده بود که همان روز نوشتم جنگ جای عجیبی است. آنقدر عجیب که دل نگران مجری تلویزیونی میشوی که تا روز قبلش برایت حوصلهسربر و اعصاب خوردکن بود. آن روز گذشت اما از فردای آن روز تصویر سحر امامی روی بیشتر بیلبوردهای شهر نقش بست.
هر کس که به دیدار ساختمان شیشهای میرفت رئیس صداوسیما به ضمیمه خانم امامی به پیشواز رفتند و احتمالاً خاطره آن روز را تعریف کردند. یکی مدالش را تقدیم ایشان کرد.
آن یکی در حاشیه بزرگداشت شهدا از ایشان تقدیر کرد و خلاصه آنقدر از ایشان تقدیر به عمل آمد که دوباره تصویر این مجری برای شخص نگارنده حوصلهسربر و اعصابخوردکن شد.
با این همه هر بار که تصویر ایشان را میدیدم خون دل میخوردم و به این فکر میکردم که چرا در این سیستم عریض و طویل یک نفر نیست که به آقایان بگوید این جنگ به غیر از سرکار خانم امامی قهرمانهای دیگری هم داشت.
خودتان را بگذارید جای خانواده شهدای صداوسیما، منی که در متن خبرها نشستهام و صبح و ظهر و شام خبر میخورم ندیدهام که یکدهم این خانم قدرشان دانسته شود. اصلاً کاری به مقام بالا بلند شهید ندارم، که حساب و اجرشان با خود خدا انشاالله... یک لحظه خودتان را جای آن مسئول پخشی بگذارید که تا لحظه آخر فرو ریختن ساختمان حاضر نبود از روی صندلی خدمتش بلند شود.
اگر شما عکسی از او در سطح شهر دیدید ما هم دیدیم. القصه همه این حرفها روی دلم مانده بود که ناگهان تصویری از سحر امامی در ونزوئلا روی خط خبرگزاریها آمد. مجری لژیونر شجاعت نداشتیم که به لطف دوستان و رفیق مادورو حاصل شد.