- نتانیاهو: ایران ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده در اختیار دارد
- بازداشت ماموران حادثه شلیک اشتباهی به خانواده شیخی در خمین
- سرلشکر موسوی: نقض قول آمریکا و رژیم صهیونیستی مسبوق به سابقه است؛ ایران آماده پاسخ قاطع به تجاوز مجدد آنها است
- بابک زنجانی، خبرنگاران را تهدید کرد
- لاریجانی: حزب الله قیم نمیخواهد؛ ایران هم کشوری نیست که با این بادها بلرزد
- اعلام دلیل تغییر دبیر شورای عالی امنیت ملی
- پاسخ دکتر ذاکریان: با خروج ایران، روسیه و چین از برجام مکانیسم ماشه منتفی میشود!؟
- روزنامه هم میهن: نه صلح آذربایجان و ارمنستان به ضرر ایران است ،نه خلع سلاح حزب الله
- واکنش امام به طرح عدم کفایت رئیس جمهور از سوی تندروها
- روایت عباس عبدی از یک «معصیت بدون لذت»!
پیش بینی جالب تریتا پارسی از اقدام ایران در جنگ احتمالی بعدی با اسرائیل
"تریتا پارسی" دانشیار وابسته به دانشگاه جرج تاون آمریکا و رئیس و بنیانگذار سابق "شورای ملی ایرانیان آمریکا" (نایاک) با نگارش مقاله ای در نشریه "فارن پالیسی" جنگ بعدی اسرائیل و ایران را بسیار محتمل دانسته و تاکید کرده جنگ بعدی احتمالا شدیدتر و خشونت بارتر از جنگ 12 روزه خواهد بود.
به گزارش عصرایران، این تحلیلگر ایرانی -سوئدی که همزمان بنیانگذار و نایب رئیس اجرایی "موسسه کوئینسی برای کشورداری مسئولانه" است در مقاله ای تحت عنوان "جنگ بعدی اسرائیل و ایران در راه است" افزوده، محاسبات استراتژیک هر دو طرف نشان میدهد که این جنگ حتی شدیدتر خواهد بود.
او نوشته:
اسرائیل احتمالا پیش از دسامبر - شاید حتی اواخر ماه آگوست - جنگ دیگری را با ایران آغاز خواهد کرد.
ایران انتظار حمله را دارد و برای آن آماده میشود. در جنگ اول، ایران بر اساس راهبرد یک جنگ فرسایشی عمل کرد و حملات موشکی خود را با پیشبینی یک درگیری طولانی مدت، به مرور شدت بخشید. با این حال، در دور بعدی، ایران احتمالا از همان ابتدا قاطعانه حمله خواهد کرد و هدفش از بین بردن هرگونه تصوری مبنی بر این است که میتواند تحت سلطه نظامی اسرائیل قرار گیرد.
در نتیجه، جنگ آینده احتمالا بسیار خونینتر از جنگ اول خواهد بود. اگر دونالد ترامپ دوباره در برابر فشار اسرائیل تسلیم شود و به این جنگ بپیوندد، ایالات متحده میتواند با یک جنگ تمام عیار با ایران روبرو شود که مقایسه جنگ عراق با آن، شوخی به نظر خواهد رسید.
جنگ ژوئن اسرائیل هرگز صرفا مربوط به برنامه هستهای ایران نبود. بلکه مربوط به تغییر موازنه قدرت در خاورمیانه بود، و قابلیتهای هستهای ایران یک عامل مهم اما نه تعیینکننده بود. بیش از دو دهه است که اسرائیل، ایالات متحده را به اقدام نظامی علیه ایران برای تضعیف آن و بازگرداندن تعادل منطقهای مطلوب - که اسرائیل به تنهایی نمیتواند به آن دست یابد - سوق داده است.
در این زمینه، حملات اسرائیل سه هدف اصلی فراتر از تضعیف زیرساختهای هستهای ایران داشت. این حملات به دنبال کشاندن ایالات متحده به درگیری نظامی مستقیم با ایران، سرنگونی نظام حاکم بر ایران و تبدیل این کشور به سوریه یا لبنان بعدی بود - کشورهایی که اسرائیل میتواند بدون هیچ گونه دخالت ایالات متحده و با مصونیت از مجازات، آنها را بمباران کند. تنها یکی از این سه هدف محقق شد. علاوه بر این، ترامپ برنامه هستهای ایران را "از بین نبرد" و همزمان به نقطهای که بتوان مساله را حل شده دانست نیزعقبنشینی نکرده است.
به عبارت دیگر، اسرائیل با حملات ژوئن خود، در بهترین حالت به یک پیروزی نسبی دست یافت. نتیجه مطلوب آن این بود که ترامپ به طور کامل درگیر جنگ شود و هم نیروهای متعارف ایران و زیرساختهای اقتصادی ایران را هدف قرار دهد.
اما در حالی که ترامپ طرفدار اقدام نظامی سریع و قاطع است، از جنگ تمام عیار میترسد. بنابراین، استراتژی او در حمله به تاسیسات هستهای ایران برای محدود کردن تشدید تنش به جای گسترش آن طراحی شده بود. در کوتاهمدت، ترامپ موفق شد - که باعث ناراحتی اسرائیل شد - اما در درازمدت، او به اسرائیل اجازه داده است که آمریکا را در یک چرخه تشدیدکننده گرفتار کند.
امتناع او از تشدید فراتر از یک بمباران محدود، دلیل اصلی موافقت اسرائیل با آتشبس بود. با ادامه جنگ، اسرائیل متحمل خسارات جدی شد: دفاع هوایی آن تضعیف شد و ایران در نفوذ به آنها با موشکهایش موثرتر شد. در حالی که اگر ایالات متحده کاملا متعهد میشد، اسرائیل احتمالا به درگیری ادامه میداد، اما وقتی مشخص شد که حملات ترامپ محدود بوده است، محاسبات تغییر کرد. اسرائیل موفق شد ترامپ و ایالات متحده را به جنگ بکشاند، اما نتوانست آنها را در جنگ نگه دارد.