- محمد سرافراز: «نفوذی اعظم» در سطوح بالای نظام است
- انتقاد تند امام از جواد لاریجانی و آذری جهرمی: دو منتقد بیانیه جبهه اصلاحات یکی متهم جاسوسی بوده و دیگری دنبال معاون اولی!
- فلسطين؛ از مساله عربي- اسلامي به انساني
- علت جنگ پیامبر با یهود، پیمانشکنی بود نه یهودی بودن
- عیادت پزشکیان از خاتمی (+عکس)
- نگاهي به زندگي و زمانه امام حسن مجتبي(ع)؛ صلحي سختتر از جنگ
- سعید حدادیان، مداح: «پزشکیان» سخنی نگوید که دال بر ضعف باشد؛ دیپلماسی هم سیستمی دارد!
- پیشنهاد کرباسچی به پزشکیان؛ رییس صداوسیما را بیرون کنید
- نفوذ از طریق کسانی صورت میگیرد که پرچم شعارهای تند حزباللهی در دست دارند
- تماس تلفنی ناطق نوری با سید محمد خاتمی
نگاهي به زندگي و زمانه امام حسن مجتبي(ع)؛ صلحي سختتر از جنگ

عرفان حكمتي در اعتماد نوشت:
براي درك وضعيت دوران امام مجتبي(ع) بايد به دو حادثه بزرگ توجه داشت؛ حادثه اول، يك روز قبل از آغاز امامت ايشان و حادثه ديگر 10 سال پس از شهادتشان! حادثه نخست ترور پدرشان اميرالمومنين(ع) در سال چهلم هجري بود و حادثه دوم قيام عاشورا و جناياتي بود كه خاندان اموي سال 61 هجري در كربلا رقم زد كه نهايتا منجر به شهادت برادرشان امام حسين(ع) و جمعي از فرزندان و يارانشان و اسارت خانوادهشان شد. آري امامت امام حسن(ع) بين اين دو بليه بزرگ واقع شده بود كه درك آن دوران بدون عنايت به اين دو واقعه سترگ امكانپذير نيست. بيترديد مهمترين تصميم سياسي امام مجتبي(ع) پذيرش آتشبسي است كه با معاويه داشتند و به فرمانروايي وي بر سراسر جهان اسلام منجر شد. صلح امام حسن(ع) از سويي اقدامي بود كه در شرايط پس از شهادت اميرالمومنين(ع) و به خطر افتادن جان عموم شيعيان و پيروان اهل بيت(ع) امري اجتنابناپذير بود و از طرف ديگر هر قيام بزرگ نيازمند زمينههاي اجتماعي، رواني و سياسي است. تن دادن امام(ع) به صلح با پسر ابوسفيان، بيترديد سختترين تصميم و اقدام ايشان بود كه توانست مقدمه لازم براي آن قيام بزرگ را مهيا سازد. امام حسن مجتبي(ع)، دومين امام شيعيان، شخصيتي است كه زندگي و سيرهاش درسهاي عميقي از ايثار، صبر و حكمت به بشريت عرضه كرده است. ايشان در دوراني زيستند كه جامعه اسلامي با چالشهاي عميق سياسي، اجتماعي و اخلاقي روبهرو بود. صلح تاريخي امام با معاويه، شهادت مظلومانه ايشان و تشييع جنازهاي كه نشاندهنده عمق مظلوميت اين امام همام بود، از نقاط عطف زندگي و زمانه ايشان به شمار ميروند. اين يادداشت با تمركز بر اين سه محور، تلاش ميكند تا تصويري از زندگي، صلح، مظلوميت و شهادت امام حسن مجتبي(ع) ارايه دهد و درسهايي از سيره ايشان براي جامعه امروز استخراج كند.
زندگي و شخصيت امام حسن مجتبي(ع)
امام حسن(ع)، فرزند ارشد حضرت علي(ع) و حضرت فاطمه زهرا (س)، در سال سوم هجري- قمري در مدينه به دنيا آمدند. از همان كودكي، تحت تربيت مستقيم پيامبر اكرم (ص) و والدين بزرگوارشان قرار گرفتند و شباهت بسيار زيادي هم در صورت و هم درسيرت، به رسول خدا (ص) داشتند. بخشندگي و سخاوت بينظير امام حسن(ع)، ايشان را به «كريم اهل بيت» مشهور كرد. ايشان از نظر اخلاقي، نمونهاي بينظير از سخاوت، حلم و بردباري بودند. منابع تاريخي و روايي، داستانهاي متعددي از كرامت و بخشندگي ايشان نقل كردهاند، از جمله اينكه بارها دارايي خود را با فقرا تقسيم كردند و حتي گاهي كفش يا لباس خود را به نيازمندان بخشيدند. امام حسن(ع) در كنار ويژگيهاي اخلاقي برجسته، از نظر سياسي و اجتماعي نيز نقش مهمي ايفا كردند. ايشان در دوران خلافت حضرت علي(ع) همراه و مشاور اصلي پدر بودند و پس از شهادت پدر بزرگوارشان، به عنوان خليفه مسلمين برگزيده شدند. اما دوران خلافت ايشان با چالشهاي عديدهاي همراه بود كه صلح با معاويه يكي از مهمترين آنها به شمار ميرود.
صلح با معاويه، تصميمي حكيمانه در بزنگاه تاريخ
صلح امام حسن(ع) با معاويه بن ابيسفيان يكي از مهمترين و در عين حال بحثبرانگيزترين وقايع تاريخ اسلام است. براي درك اين تصميم، بايد شرايط سياسي و اجتماعي آن دوران را به دقت بررسي كرد. پس از شهادت حضرت علي(ع) در سال 40 هجري- قمري، جامعه اسلامي در وضعيتي آشوبناك قرار داشت. از يك سو، معاويه با تكيه بر قدرت مالي و نظامي شام، به دنبال تثبيت خلافت خود بود و از سوي ديگر، مردم عراق كه پايگاه اصلي امام حسن(ع) بودند، به دليل جنگهاي طولاني و خستگي ناشي از آن، دچار سستي و تفرقه شده بودند.
چرا صلح؟
امام حسن(ع) در شرايطي به خلافت رسيدند كه وحدت جامعه اسلامي به شدت شكننده بود. معاويه با بهرهگيري از تبليغات گسترده، بخشي از مردم را عليه امام فريب داده بود. در داخل عراق نيز برخي سران قبايل و خواص به دليل منافع شخصي يا ضعف ايمان، به معاويه گرايش پيدا كرده بودند. حتي در ميان سپاهيان امام، وفاداري كامل وجود نداشت و خيانت برخي فرماندهان، مانند عبيدالله بن عباس، ضربه بزرگي به جبهه ايشان وارد كرد. در اين شرايط، ادامه جنگ با معاويه نه تنها به پيروزي منجر نميشد، بلكه خطر از بين رفتن كامل شيعيان و ارزشهاي اسلامي را به دنبال داشت. امام حسن(ع) با درايت و آيندهنگري، صلح را به عنوان راهكاري حكيمانه انتخاب كردند. اين صلح كه در سال 41 هجري- قمري منعقد شد، شروطي داشت كه نشاندهنده هدف اصلي امام از حفظ دين و جلوگيري از خونريزي بود. از جمله شروط صلح ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
1. معاويه بايد به كتاب خدا و سنت پيامبر (ص) عمل كند.
2. معاويه حق ندارد براي خود جانشين تعيين كند.
3. امنيت شيعيان و ياران حضرت علي(ع) تضمين شود.
4. اهانت به حضرت علي(ع) و لعن ايشان در مساجد ممنوع شود.
ابعاد حكمت صلح
صلح امام حسن(ع) نه نشانه ضعف، بلكه نشانه عقلانيت و تدبير بود. اين تصميم، از يك سو، از ريخته شدن خون هزاران نفر جلوگيري كرد و از سوي ديگر، چهره واقعي معاويه را در درازمدت براي مردم آشكار ساخت. معاويه با نقض شروط صلح، بهويژه با تعيين يزيد به عنوان جانشين، ماهيت قدرتطلبانه خود را نشان داد و اين امر زمينهساز قيام عاشورا و بيداري جامعه اسلامي شد. به اين ترتيب، صلح امام حسن(ع) را ميتوان زمينهساز نهضت حسيني دانست.
واكنشها به صلح
تصميم صلح با واكنشهاي متفاوتي مواجه شد. برخي شيعيان تندرو، بدون درك شرايط، آن را نشانه ضعف دانستند و حتي به امام توهين كردند. اما علماي شيعه و مورخان بعدها نشان دادند كه اين صلح، تصميمي استراتژيك براي حفظ دين و جلوگيري از نابودي كامل شيعيان بود. امام حسن(ع) خود در پاسخ به منتقدان فرمودند: «من براي حفظ جان شما و جلوگيري از خونريزي اين صلح را پذيرفتم.» اين سخن نشاندهنده عمق مسووليتپذيري و دلسوزي ايشان نسبت به امت اسلامي است.
مظلوميت امام حسن(ع)
مظلوميت امام حسن(ع) يكي از بارزترين ويژگيهاي زندگي ايشان است كه در ابعاد مختلف زندگيشان نمود يافت. اين مظلوميت نه تنها در صلح با معاويه، بلكه در رفتار جامعه با ايشان و حتي در خانوادهشان نيز ديده ميشود. جامعهاي كه امام حسن(ع) در آن زيست ميكرد، به دليل تبليغات اموي و ضعف ايمان برخي، به ايشان بيمهريهاي فراواني روا داشت. بسياري از مردم، تحت تاثير تبليغات معاويه، به امام بدبين شده بودند و حتي برخي ياران نزديك ايشان، مانند برخي سران كوفه، به ايشان خيانت كردند. اين بيوفاييها، فشار رواني و عاطفي سنگيني بر دوش امام گذاشت. يكي از دردناكترين جنبههاي مظلوميت امام حسن(ع)، همدستي همسر ايشان، با دشمنان امام بود كه در نهايت به شهادت ايشان منجر شد. اين موضوع كه در بخش بعدي به تفصيل بررسي ميشود، نشاندهنده عمق مظلوميتي است كه حتي در نزديكترين روابط شخصي ايشان نيز وجود داشت. خواص جامعه نيز كه بايد حامي امام باشند، در بسياري از موارد به دليل منافع شخصي يا ترس از معاويه، از همراهي با ايشان سر باز زدند. اين انزواي سياسي و اجتماعي، امام را در موقعيتي قرار داد كه ناچار بود با تعداد اندكي از ياران وفادار، بار سنگين حفظ دين را به دوش بكشد.
شهادت مظلومانه امام حسن(ع)
امام حسن(ع) در سال 50 هجري- قمري، در سن 47 سالگي به شهادت رسيدند. شهادت ايشان نتيجه توطئهاي بود كه معاويه با استفاده از جعده، همسر امام، طراحي كرد. معاويه با وعدههاي مالي و وعده ازدواج با يزيد، جعده را فريب داد تا به امام زهر بخوراند. اين زهر كه به احتمال زياد در غذا يا نوشيدني به امام خورانده شد، به تدريج كبد ايشان را از كار انداخت و پس از چند روز درد و رنج شديد، به شهادت ايشان منجر شد. امام حسن(ع) در واپسين لحظات زندگي، وصيت كردند كه پيكرشان در كنار قبر پيامبر اكرم (ص) دفن شود، اما اگر مانعي ايجاد شد، در قبرستان بقيع به خاك سپرده شوند. اين وصيت نشاندهنده فروتني و دورانديشي ايشان بود، چراكه پيشبيني ميكردند دشمنان حتي پس از شهادت نيز به ايشان بيحرمتي خواهند كرد.
تشييع جنازه مظلومانه
تشييع پيكر امام حسن(ع) يكي از غمانگيزترين وقايع تاريخ اسلام است كه نشاندهنده عمق كينه امويان نسبت به اهل بيت(ع) و مظلوميت اين خاندان است. پس از شهادت امام، پيكر ايشان براي دفن به سمت مسجدالنبي برده شد، اما يكي از همسران پيامبر با همكاري بنياميه، به سركردگي مروان بن حكم، مانع دفن پيكر ايشان در كنار قبر جدشان پيامبر (ص) شدند. آنها حتي به تابوت امام تيراندازي كردند و پيكر ايشان زخمي شد. اين بيحرمتي، قلب شيعيان و دوستداران اهل بيت را به درد آورد.در نهايت، با ميانجيگري برخي ياران وفادار، مانند امام حسين(ع)، پيكر مطهر امام حسن(ع) در قبرستان بقيع به خاك سپرده شد. اين تشييع مظلومانه، نمادي از مظلوميت دايمي اهل بيت(ع) در برابر دشمنان و بيوفايي جامعه است.
درسهايي از سيره امام حسن(ع) براي امروز
زندگي، صلح و شهادت امام حسن(ع) درسهاي عميقي براي جامعه امروز دارد. در ادامه به برخي از اين درسها اشاره ميكنيم:
1. حكمت در تصميمگيري: صلح امام حسن(ع) نشان داد كه گاهي صلح از جنگ دشوارتر است و نيازمند درايت و آيندهنگري است. اين درس براي سياستمداران و رهبران امروز نيز قابل تامل است.
2. صبر در برابر مظلوميت: امام حسن(ع) در برابر بيمهريها و خيانتها صبر پيشه كردند و اين صبر، الگويي براي مومنان در مواجهه با سختيهاست.
3. حفظ وحدت اسلامي: صلح امام حسن(ع) نشاندهنده اهتمام ايشان به حفظ وحدت امت اسلامي بود، حتي به قيمت تحمل فشارهاي سنگين.
4. ايثار و فداكاري: شهادت و تشييع مظلومانه امام، نمونهاي از ايثار و فداكاري براي حفظ دين و ارزشهاي الهي است.
امام حسن مجتبي(ع) شخصيتي است كه با وجود مظلوميتهاي فراوان، با حكمت، صبر و ايثار، راه را براي حفظ دين و بيداري امت اسلامي هموار كردند. صلح ايشان با معاويه، نه نشانه ضعف، بلكه نشانهاي از عقلانيت و آيندهنگري بود كه زمينهساز نهضت حسيني شد. شهادت مظلومانه و تشييع جنازهاي كه با بيحرمتي دشمنان همراه بود، نشاندهنده عمق مظلوميت اين امام همام است. امام حسن(ع) با تصميم سترگي در مورد صلح با معاويه گرفتند، توانستند تداوم حيات - ولو به غايت سخت - شيعيان را تضمين و جامعه پيروان اهل بيت را براي يك رويارويي بزرگ، تعيينكننده و البته رسواساز آماده كنند. آري اگر قيام كربلا نقطه آغازي براي اضمحلال دودمان بنياميه بود، ريشه آن را بايد در ساباطِ مدائن دانست؛ همان منطقهاي كه دست مبارك امام بهرغم همه فشارها نهايتا پاي صلحنامه را امضا كرد. صلحنامهاي كه خيلي زود معاويه از آن تن زد و رسما اعلام كرد به هيچ يك از موادش متعهد نخواهد بود. او البته از نيروي سركوب آنقدر برخوردار بود كه امت اسلامي بهرغم اينكه خلف وعده وي را ديد، اما جرات نكرد با وي رودررو شود. اما به كار بردن اين قدرت سخت و چنگ و دندان زيادي كه نشان داد، به شدت موجب تضعيف قدرت نرم وي شد تا جايي كه مباني خودساخته مشروعيتش را يكسره بر باد داد. اين مساله بلافاصله در دوران پس از او خودش را نشان داد و البته نيازمند يك حركت بزرگ بود. حركتي كه با هجرت امام حسين(ع) آغاز شد و هفتاد و يكسال بعد طومار فرمانروايي منحوس اموي را براي هميشه پيچيد. آن هم به دست طايفهاي كه در خباثت و جنايت چيزي كم از خود آنها نداشتند. آري خلفاي عباسي اگرچه در ظاهر آخرين لگد را به دودمان اموي زدند، اما اين وضعيت محصول همان قيامي بود كه در عاشورا رقم خورد. قيامي كه البته ناظر به فقدان مطلق مشروعيت بنياميه بود. اين فقدان مشروعيت اما آسان به دست نيامده بود. امام حسن(ع) با به ميدان آوردن آبروي خود توانست آن را تحقق بخشد. لذا ايشان از نگاهي تاريخي طرف شكست خورده آن صلحنامه نبودند، بلكه قهرمان نستوهي بودند كه در كسوت از پانشستهاي مغلوب توانستند خاندان ابوسفيان را براي هميشه در تاريخ بياعتبار كنند.
منابع:
- شيخ مفيد، الارشاد
- ابن اعثم كوفي، الفتوح
- طبري، تاريخ الامم و الملوك
- بحارالانوار، علامه مجلسي