- تجاوز گروهی به دختر ۱۵ ساله بعد از فرار از خانه؛ پدر رضایت داد، بهزیستی شکایت کرد!
- ماجرای یک قتل عام خانوادگی در ولنجک تهران
- آخرین جزئیات سقوط بالگرد در لرستان؛ خلبان جان باخت / عملیات نجات ادامه دارد
- سقوط احتمالی بالگرد هلالاحمر در اشترانکوه لرستان
- مرگ ۴ نفر در حادثه سقوط اتوبوس به دره در جاده دماوند
- تصادف مرگبار موتورسوار زن در اصفهان / دختر ۲۰ ساله اولین قربانی موتورسواری شد + عکس
- ماجرای فوت یک دانشآموز ۱۴ ساله زنجانی در مدرسه
- مرگ مشکوک دختر جوان؛ خودکشی یا قتل توسط مادر؟
- صدور حکم ۱۰ بار قصاص برای کلثوم اکبری
- جزئیات قتل هولناک پزشک سرشناس تهرانی توسط برادرش پس از رد صلاحیت در انتخابات؛ جسد را تکه تکه و گوشتاش را کباب کردند!
تجاوز گروهی به دختر ۱۵ ساله بعد از فرار از خانه؛ پدر رضایت داد، بهزیستی شکایت کرد!
رکنا:دختر 15 ساله تهرانی که پس از فرار از دست پدر بیرحمش به دام مردی شیطانصفت افتاده بود، پس از فریب در باغی مورد آزار و اذیت قرار گرفت؛ اما پدرش پس از شنیدن ماجرا، رضایت داد!
اسفندماه 1403 دختر 15سالهای به نام پریا پس از فرار از خانه، قربانی نقشه سیاه چند مرد جوان شد. در حالی که پدر او پس از اطلاع از ماجرا رضایت داده بود، سازمان بهزیستی بهعنوان نهاد سرپرست قانونی دختر، شکایت رسمی علیه متهمان ثبت کرده است.
ماجرا از تماس پریا با اورژانس اجتماعی آغاز شد؛ او اعلام کرد که از سوی پدرش مورد خشونت و ضربوشتم قرار گرفته است. امدادگران پس از حضور در محل، آثار ضرب و جرح را تأیید کردند. پریا گفت:
«دو سال است که پدر و مادرم از هم جدا شدهاند. من و برادر 9سالهام با پدرمان زندگی میکنیم. پدرم مرتب از من ایراد میگیرد و با کوچکترین بهانه کتکم میزند. از این وضعیت خستهام و دیگر نمیخواهم در این خانه بمانم.»
پس از بررسیهای کارشناسان اورژانس اجتماعی، بدسرپرستی پریا تأیید و او به یکی از مراکز بهزیستی منتقل شد. اما مدتی بعد از آن مرکز فرار کرد.
فریب و تجاوز
پریا که در خیابان سرگردان بود، در برابر مسجدی با جوانی به نام شاهرخ آشنا شد. او به پریا گفت که میتواند جایی برای اقامتش فراهم کند. دختر نوجوان فریب وعدههای او را خورد و همراهش رفت.
اما چند روز بعد، وقتی شاهرخ او را به خانه یکی از دوستانش فرستاد، متوجه نگاههای آزاردهنده مرد غریبه شد و بهسرعت فرار کرد. او بعدها گفت: وقتی شاهرخ از خانه دوستش بیرون رفت، نگاههای چندشآور آن مرد را دیدم. قصد داشت به من نزدیک شود. ترسیدم و فرار کردم. وقتی به شاهرخ زنگ زدم و گفتم چه شده، واکنش خاصی نشان نداد. همین باعث شد از او دلگیر شوم و تصمیم گرفتم دیگر برنگردم.
با وجود این، شاهرخ بار دیگر با پریا تماس گرفت و با وعده دروغین جبران، او را به دیدار مجدد ترغیب کرد.
شاهرخ گفت از نیت دوستش خبر نداشته و اگر بفهمد، با او برخورد میکند. با حرفهایش قانعم کرد و پنهانی از خانه پدرم بیرون رفتم. اما او من را به باغی در حاشیه شهر برد و به همراه چند نفر از دوستانش، هفت نفری به من تجاوز کردند.
رضایت پدر، شکایت بهزیستی
پریا با حال وخیم به بیمارستان منتقل شد و از شاهرخ و همدستانش شکایت کرد. اما وقتی پدرش مطلع شد، شکایت را پس گرفت و به متهمان رضایت داد.
در همین زمان، مسئولان بهزیستی که پیگیر وضعیت پریا بودند، با اطلاع از بستری شدن او در بیمارستان، خودشان شکایتی رسمی ثبت کردند. این نهاد در گزارش خود تأکید کرد که پریا تحت سرپرستی بهزیستی بوده و پدرش حق رضایت یا انصراف از شکایت را نداشته است. همچنین بهزیستی خواستار سلب دائم حضانت پدر شد.
اکنون پرونده در شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان تهران در حال رسیدگی است و تعدادی از متهمان شناسایی و بازداشت شدهاند. تحقیقات برای تکمیل روند قضایی ادامه دارد