- یک روز پس از اوجگیری انتقادات از قالیباف، مشاور او تلویحا خواستار محدودسازی فضای رسانهای شد: این رها شدگی آزار دهنده است!
- روایت نعیم قاسم از انتخاب بهعنوان دبیرکل حزب الله، حمایت رهبر انقلاب و نیامدن به ایران در دوره جنگ
- انعکاس صدای قاجاری از مجلس! / یاسر هاشمی
- سید محمد خاتمی: «ای ایران» گفتن کافی نیست، باید نسبت به ایران اهتمام عملی داشت
- انتخاب هیأت رئیسه کمیته استانهای جبهه اصلاحات ایران + اسامی
- انتقاد عباس عبدی از قالیباف و نمایندگان مجلس: سیاست را به ابتذال کشانده اید
- آقای قالیباف! آن روز که دوستان گرامی از دیوار این سفارت بالا می رفتند و آن یکی را آتش می زدند کجا بودید؟
- در سالگرد کاپیتولاسیون، در مجلس و در دفاع از روسیه علیه ظریف و روحانی نطق کردند و شعار مرگ سر دادند!
- یادش رفته در مقابل فساد ۳ میلیارد دلاری رفقایش، سرشان را مثل کبک زیر برف کرده بودند!
انعکاس صدای قاجاری از مجلس! / یاسر هاشمی
عصر ایران؛ یاسر هاشمی وقتی رئیس مجلس ایران با لحنی هشدارآمیز از «لطمه همکاری با روسیه» سخن میگوید ، انگار انعکاس صدای ناهنجار تاریخ قاجاری است،که از
لابهلای کلمات برمیخیزد تا به دلسوزان ملی هشدار دهد که مبادا باز املای سفارت ، انشای سیاست شود.
با جمله شگفتانگیز «مواضع حسن روحانی و محمدجواد ظریف به همکاریهای ایران و روسیه لطمه زده است»، چنان بوی کهنگی تاریخ در فضا پیچد که گویی تاریخ ایران در تقویم دهکده جهانی سال ۲۰۲۵ به جای همراهی با دنیای مدرن ، در چرخشی عجیب به روزگارانی برگشت که سایهٔ سرد سفارت روس و انگلیس چنان بر دیوار سیاست ایران سنگینی میکرد که شاه شهید قاجاری! [ناصرالدین شاه] پس از دسیسه روسی-انگلیسی با مهدعلیایی در شهادت امیرکبیر ، در توصیف آن دوران میگوید:
«به جنوب میخواهم بروم باید از کنسول انگلیس اجازه بگیرم و به شمال میخواهم بروم باید از کنسول روسیه اجازه بگیرم، ای مرده شوی این سلطنت را ببرد».
در اوراق دفتر تاریخ ایران وقتی به ۲۵ تیر سال ۱۲۸۸ می رسیم، محمدعلیشاه پس از شکست از نیروهای مشروطهخواه، از کاخ گلستان گریخت و به سفارت روسیه در زرگنده پناه برد، درست چون دیوانه ای که از ترس مرگ، خودکشی می کند.
آن پناهندگی، نه تصمیمی سیاسی برای تحکیم پایه های حاکمیت قاجار، که پایان آن سلسله در ایران و نقطه عطفی برای تحقیر ملی بود ، لحظهای که شاه ایران در آغوش بیگانه آرام گرفت ، هم قدرت از سلطنت قاجاری و هم اقتدار از جماعت ایرانی رخت بربست.
آن پناهندگی برای همسایه زیاده خواه و فرصت طلب تزاری چنان شیرین بود که دو سال بعد، در آذر ۱۲۹۰، با لحنی تهدیدآمیز، به دولت مشروطه دستور اخراج مستشار آمریکایی می دهد و در تهران نیز گروهی از رجال روسگرا مجلس را به تمکین نشاندند تا قزاقان روس، با دست چین کردن شهرهای ایران ، تبریز، رشت و مشهد را اشغال کنند و خون مشروطهخواهان بر خاک وطن بخشکد، غافل از آنکه آن واقعه، شکست یک دولت نبود؛ شکست استقلال ملی بود.
اکنون بیش از یک قرن گذشت و قدرت در جهان بر مدارهای هوش مصنوعی و دیپلماسی چندوجهی میچرخد. در این شرایط، هشدار «لطمه به همکاری با روسیه» نمی تواند نشانهٔ دلسوزی باشد و اگر یک تسویه حساب جناحی و کینه انتخاباتی نباشد ، پژواکی از همان ذهنیت روس مداریِ دوران قاجار است.
که میرزاده عشقی را به فریاد واداشته بودند که بگوید :
وطنفروشی از آن روز مد شد در ایران
که هر که پست گرفت، از سفارت آمد
