- ادعای ثابتی درباره سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی
- واکنش عباس عبدی به روسیه دوستی و روسیه هراسی در ایران
- روایت معاون ترامپ از حمله آمریکا به ایران: ممکن بود 100 هزار نیروی زمینی اعزام شود
- تحلیل رفتار حزب الله لبنان در چارچوب مدل «بازیگر خردمندِ» گراهام آلیسون
- اولین سخنان سردار نقدی پس از کنار رفتن از معاونت سپاه
- حمله نماینده تندرو مجلس به ظریف و روحانی؛ بانیان برجام باید محاکمه شوند/ اتهامزنی جدید به مذاکرهکنندگان برجام
- چرا آرامگاه کوروش را مقبره مادر سلیمان میخواندند؟
- ضربه کاری به وعده مهم پزشکیان
- نطق تند رسایی علیه آذر منصوری و فائزه هاشمی
- امیرحسین ثابتی عدم کمک روسیه و چین در جنگ را گردن ایران انداخت!
واکنش عباس عبدی به روسیه دوستی و روسیه هراسی در ایران

عباس عبدی در سرمقاله هم میهن نوشت:
شاید کمتر جامعهای در جهان باشد که به اندازه ایران، افراد رسمی و غیررسمی و البته شناختهشده آن تا این اندازه در مسائل گوناگون و بهویژه در موضوعات روابط خارجی کشور اظهارنظر کنند.
جالب اینکه بسیاری از آنان یا تخصص و اطلاعات کافی ندارند و یا با ادبیات دیپلماتیک آشنایی لازم را ندارند. مهمتر اینکه مرز میان کنشگری و تحلیلگری را نیز رعایت نمیکنند.
زمانی بود که مدیران نظامی در خط اول اظهارنظرهای سیاسی بودند که در عمل نوعی دوگانگی در سیاست خارجی را بازتاب میدادند. نمایندگان مجلس هم بهوفور سیاست تعیین میکردند. رسانههایی که وابسته به بیتالمال هستند نیز ساز خود را میزدند و همچنان میزنند.
اکنون به هر دلیلی که باشد نظامیان این عادت زیانبار را کنار گذاشتهاند، ولی در عوض گروههای رسمی و غیررسمی هم در طرفداری و هم در ایجاد هراس خارجی فعال شدهاند و برای جلب مخاطب هر رطب و یابسی را به هم میبافند.
به نظر میرسد که گروههای «فنFan » شکل گرفته که یادآور دوران قاجاریه است. آن زمان دو تعبیر دیگر بود (فیلیا) که مصداق و صفت دوستداران بود. مثل روسوفیلیا یا انگلوفیلیا که به معنای روسیهدوستی و بریتانیادوستی بود و در مقابل آن روسوفوبیا و انگلوفوبیا که روسیههراسی و بریتانیاهراسی بود.
این الگو تا انقلاب پابرجا و در دولتهای وقت نفوذ داشتند. یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب زنده کردن اعتمادبهنفس نزد مردم و جوانان یعنی استقلال از خارج بود. سالهای زیادی این استقلال را نشان دادیم. نمونه مهم آن، مخالفت با اشغال افغانستان از سوی حکومت شوروی بود. تقریباً در همه موارد استقلال و موازنه سیاسی رعایت میشد.
متاسفانه اکنون چند سالی است که دوباره رفتار زشت سابق زنده شده است و این وضعیت محصول کاهش اعتمادبهنفس نیروی سیاسی داخلی است که از این طریق به دنبال حفظ و تقویت جایگاه خود است.
همچنین در برخی مواقع، مقامات بالای قوا نیز وارد بحث و اظهارنظر میشوند، ولی چون کمتر با اصول و ضوابط گفتاری دیپلماتیک آشنا هستند؛ بهجای حل مشکل و ریختن آب روی آتش قدری بنزین به آن اضافه میکنند.
اتحاد و انسجام یک ملت را نه در وحدت سیاست داخلی بلکه در رویکرد مشترک خارجی میباید آزمون و تجربه کرد. در مسائل داخلی اختلاف زیاد است؛ ولی مانع از وحدت نیست. درحالیکه در مسائل خارجی باید وحدت رویکرد باشد.
متاسفانه در شرایط اخیر وجود قطببندی در رویکرد خارجی برای کشور زیانبار است. باید پذیرفت که هر دو گروه، این فضای دوقطبی را تشدید میکنند. در نتیجه، فضای داخلی را هم بیش از پیش دوقطبی و زیانبار میکنند.
واقعیت این است که ایران به دلایل گوناگون نه میتواند و نه باید بهسوی یکی از قطبهای جهانی برود و در تقابل با قطب دیگر قرار گیرد. قدرت ما در استقلال ما است. بهعلاوه، موضعگیری این قدرتها در برابر ایران ثابت و لایتغیر نیست.
همه کشورها بحق دنبال منافع خود هستند و قرار نیست که کشورهای دیگر منافع خود را برای ما فدا کنند؛ همچنان که ما نیز باید حفظ منافع ملی را در اولویت قرار دهیم و درعینحال و در کنار این بدیهیات، باید اصل را بر حداکثر همکاری و مراوده و دوستی با جهان بهویژه با همسایگان قرار دهیم و این سیاست نهتنها ناقض سیاست مقابله با اقدامات غیردوستانه دیگران نیست، بلکه لازمه آن است.
بنابراین، باید از بیگانههراسی یا طرفداری نسبت به هر کشوری جداً پرهیز کرد و اجازه نداد که چنین فرهنگی رواج یابد.
