- عراقچی: احیای مذاکرات بستگی به رویکرد آمریکا دارد
- عراقچی: احیای مذاکرات بستگی به رویکرد آمریکا دارد
- واکنش به خبر خودکشی میترا عباسی
- راستی آزمایی تصاویر حمله اسرائيل به مراکز فرماندهی ایران؛ فرانس۲۴: تنها یک ویدیو واقعی است
- جزئیات جدید از پهپاد انتحاری «حدید-۱۱۰»+عکس
- جزئیات سند استراتژی امنیت ملی ترامپ: درباره چین، ایران، تنگه هرمز و ارتش آمریکا چه گفته شده؟
- در شب خاطرات محمد توسلی چه گذشت؟ سخنان بنیاسدی، احمد خرم، ابوالفضل بازرگان، معتمدی مهر و…
- عذرخواهی سلیمانی اردستانی: به محضر حضرت زهرا(س) جسارت نکردم
در شب خاطرات محمد توسلی چه گذشت؟ سخنان بنیاسدی، احمد خرم، ابوالفضل بازرگان، معتمدی مهر و…
هم میهن- سمیه متقی: چندی پیش اولین برنامه «شبهای خاطرات سیاسی» به همت احمد حکیمیپور و همکاران او در فصلنامه خاطرات سیاسی، با عنوان «شب محمد توسلی و
پاسداشت از یک عمر تکاپو در مسیر آزادی» برگزار شد.
چندی پیش اولین برنامه «شبهای خاطرات سیاسی» به همت احمد حکیمیپور و همکاران او در فصلنامه خاطرات سیاسی، با عنوان «شب محمد توسلی و پاسداشت از یک عمر تکاپو در مسیر آزادی» برگزار شد. در بخش نخست این مراسم از محمد توسلی عضو ارشد شورای مرکزی و دبیرکل سابق نهضت آزادی ایران تقدیر شد و محمدجواد مظفر، مدیر انتشارات کویر و مدیرکل مطبوعات و رسانههای خارجی دولت میرحسین موسوی، ابوالفضل بازرگان، فعال سیاسی و برادرزاده مهدی بازرگان، محمدحسین بنیاسدی، دبیرکل نهضت آزادی، احمد خرم، فعال سیاسی و وزیر راه و ترابری دولت سیدمحمد خاتمی و احد رضایی، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران و زندانی سیاسی پس از انقلاب سخنرانان این بخش بودند.
در این مراسم که در خانه هنرمندان ایران برگزار شد ضمن اهدای لوحهای سپاس از سوی فصلنامه خاطرات سیاسی، کانون زندانیان سیاسی مسلمان قبل از انقلاب و نهضت آزادی ایران از همسر او مینا یزدی تقدیر شد. در این جلسه لطفالله میثمی، حبیبالله پیمان، مینو مرتاضیلنگرودی، فائزه هاشمی، طاهره طالقانی، علیرضا بهشتیشیرازی، فیروزه صابر، خسرو منصوریان و تنی چند از فعالان عرصه سیاست، فرهنگ، کنشگران مدنی و روزنامهنگاران حضور داشتند.
دوره گذار قفل شده
در ابتدای جلسه احمد حکیمیپور، بهعنوان برگزارکننده جلسه گفت:«ما در فصلنامه خاطرات سیاسی هدفمان این است که روی نقاط گرهای و چالشی تاریخ معاصر ایران متمرکز شده برای گفتوگو میان نخبگان کشور و ایجاد ارتباط بین تجارب پیشینیان با نسل جدید بسترسازی کنیم. با توجه به اینکه ما از انقطاع تاریخی خسارات زیادی دیدیم و دور تسلسل هزینه و کارهای تکراری و هزینهبر در کشور را شاهد بودیم.
به سهم خودمان در تلاشیم در سه زمینه شخصیتهای تاریخ معاصر ایران، رویدادهای مهم تاریخ سیاسی معاصر ایران و نیز جریانها و احزاب و تشکلهای مهم و اثرگذار تاریخ معاصر ایران فتح بابی داشته باشیم. در این بین به دنبال آن هستیم هزینههای مثبت تکرار شود و هزینههای منفی و آنچه هزینهبر است، تکرار نشود و راهکارمان هم گفتوگو است و در این بین برگزاری شبهای خاطرات سیاسی با محوریت چهرههای سیاسی که میتوانند الگوی در عرصه سیاسی باشند مدنظر است.
به قول مرحوم داود فیرحی:«ما بعد از مشروطه گرفتار دوره گذار قفلشده هستیم.» ایشان از دوره گذار قفلشده که 100 سال از آن میگذرد گفته و ما باید تلاش کنیم که جامعه ایران از این دوره با کمترین هزینه عبور کند. آقای توسلی در کنار سیاستورزی مسئولانه، اخلاقمدارانه و صادقانه الگوی استمرار در سیاستورزی نیز هست. ما افرادی عجول و ناشکیبا هستیم وقتی نتیجه به دست نیامد میگوییم ولش کنیم. صبر و استمرار در سیاستورزی بسیار مهم است.
ویژگی دیگر ایشان این است که سیاستورزی او در چارچوب سازمان و تشکیلات سیاسی بوده است و سیاستورزی منفرد نداشتند. به عبارتی این چنین افراد عمرشان را گذاشتهاند تا نهادسازی کنند و این نهاد باقی بماند.در این برنامهها به دنبال نگاه ایدئولوژیک نیستیم و فارغ از نگاه سیاسی در تلاشیم همه افراد چه ملی، چه مذهبی، چه ملی - مذهبی، چه چپ حتی مارکسیست را که صادقانه و خالصانه سیاستورزی کردهاند و بهزعم خود میخواستند باری از دوش کشور و مردم بردارند و کشور را به رستگاری و سعادت برسانند، در نظر داشته باشیم.
ما چه با عقایدشان موافق باشیم و چه نباشیم و چه به نظرمان این راه درست است و چه غلط به خاطر تلاششان میخواهیم که تجارب مثبت آنها را اخذ و به نسل جدید منتقل کنیم. در جامعه ایران هر جایی متولی دارد به جز سیاست و سیاستورزی. این بخش فقط فحش میخورد و کسی اعاده حیثیت نمیکند.
فقط حاضرند به سیاست وارد شوند و سیاستورزان را خانهنشین کنند و در نهایت میگویند سیاست بیپدر و مادر است. حالا ما در شرایطی هستیم که سیاستمدارانمان گوشهنشین و در انزوا هستند. پس ما به دنبال اعاده حیثیت از سیاستورزان صادق و سالم و الگو و تراز ملی هستیم. آخر سخن ما که هدف فصلنامه هم هست، این است که «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل/ که گر مراد نجویم به قدر وسع بجویم.» خلاصه این جلسه در ادامه میآید:
ابتدا درباره سیاستورزی اخلاقی و فضیلتمحور که به نوعی به معنای آزادیطلبی است اشارهای خواهم داشت و پس از آن هم به موضوع گسست نسلی و انقطاع تاریخی اشاره میکنم. در ارتباط با محور اول که آزادی است میتوان گفت که آزادی در کشور ما یک درخت بیریشه بوده است. یعنی فرصتهایی بود که جامعه ایران میتوانست روی آزادی کار کند و فرهنگ دموکراتیک و آزادمنشانه را در بین آحاد جامعه مستقر کند. مثلاً بعد از انقلاب مشروطه که به خاطر مبارزه با استبداد و حاکمیت قانون و آزادی چنین فرصتی فراهم شد و پس از آن با کودتا و دیکتاتوری رضاشاه این فرصت به پایان رسید.
پس از برکناری رضاشاه چند سالی این فرصت بود که با کودتای 28 مرداد به پایان رسید. این دورانها چنان پرتلاطم بود که درخت آزادی نتوانست ریشه بدواند. پس از آن هم که انقلاب با شعار آزادی و استقلال به پیروزی رسید و عمر آزادی در آن هم کوتاه بود. نهضت آزادی در عمر 64 ساله خود، این ایدهآل را دنبال میکرد و نیازی است که باید به آن برسیم و ضروری است که بحث کنیم و بدانیم چرا نتوانستیم آن توفیقی که میخواستیم را به دست بیاوریم. موضوع بعدی انقطاع یا شکاف نسلی است؛ این هم برای ما بسیار مهم است چون ما نگران آینده ایران هستیم.
نسلی که بتواند برای بحرانهای امروز کشور راهکار و راهحل دهد. بتواند جامعه ایران را به ساحل نجات برساند. برای این کار نسلی صبور، شجاع و خردمند نیاز است. این دو موضوع شاید به نظر مستقل بیاید اما به نظر من اینها به هم مرتبط هستند. برای اینکه چنین نسلی تربیت شود باید الگوهایی که میتوانند الهامبخش برای نسل نو باشند، معرفی شوند تا آنها را امیدوار کنند که بتوانند مؤثر باشند.
بنده با آقای مهندس توسلی 60 سال پیش در همایش دانشجویان مسلمان آمریکا و کانادا در دانشگاه ایلینوی آشنا شدم. در آن همایش در جمعی با هم دیدار داشتیم اما آشنایی ما بیشتر در ایران و در نهضت آزادی ادامه پیدا کرد. آنچه من عرض میکنم حاصل مشاهدات 60 ساله من است. همیشه در ذهن من مهندس توسلی الگوی کامل یک پیوستگی است؛ کسی که میتواند الگوی رفع آن انقطاع نیز باشد. ایشان فرزند خلف نهضت آزادی هستند و بر اساس رفتار مهندس بازرگان، آیتالله طالقانی و دکتر سحابی میتوان گفت مهندس توسلی الگوی زنده آن رفتارهاست.
درباره استفاده از وقت، دقت و انصاف ایشان مانند مهندس بازرگان هستند. ما چنین افرادی کم داریم و اگر این افراد باشند مانع انقطاع نسلی میشوند و ایشان در این زمینه الگو هستند. مهندس توسلی در خانواده مذهبی و با یک زندگی مومنانه بزرگ میشوند. ایشان در کودکی با آیتالله طالقانی روبهرو میشود و از سخنان ایشان میگوید. توسلی اهل عمل بوده و از همان ابتدا به استقلال مالی توجه داشت.
ایشان در اشتوتگارت انجمن اسلامی دانشجویان را ایجاد میکنند. در آمریکا هم که با انجمن دانشجویان مسلمان در حال فعالیت بودند. در آن زمان نهضت آزادی توسط دکتر یزدی، دکتر چمران و دکتر شریعتی شکل میگیرد و ایشان به نمایندگی از آنها عازم مصر میشود و پس از آن به نجف میرود و وظیفه پشتیبانی را بر عهده میگیرد؛ پس همیشه آرمان ملی ایران هدف ایشان بود.
در زندگی سیاسی هم نقطه مرکزی زندگی ایشان دینداری و ایمان بوده؛ بهطوریکه در دوران دبیرستان یا سال اول دانشگاه، به مساجد میرفتند و در آنجا سخنرانی میکردند. حتی اعضای مؤتلفه نیز پای سخنان ایشان بودند و بعد از آن با هم ارتباطشان حفظ میشود. ایشان به دفعات زندانی میشوند و هیچ وقت شکایت نمیکنند و کمتر به آن سختیها میپردازند.
ایشان به عنوان دبیرکل نهضت آزادی از سال 96 تا 1403 فعال بودند و اصلاحات جامعهمحور را با این لحن مطرح کردند. ایشان به دنبال این بودند که جامعه چنان قدرتمند شود که بتواند مطالبات ملت ایران را با قدرت و یکصدا از حکومت بخواهد اما جالب اینجاست که ایشان در نهضت خودشان خواستند که مادامالعمر دبیرکل نباشند و آن را نپذیرفتند. با وجود این موضوع فعالیتشان همچنان ادامه پیدا کرده و کم نشده است.
مهندس توسلی و امثال ایشان سرمایه اجتماعی ایران هستند و تعداد زیادی مشابه ایشان پیدا نمیشود. ایشان کار اخلاقی و نه سیاسی انجام داده است. آزادی، عدالت در روش و منش ایشان از این دسته است. ایشان الگوی کاملی از بنیانگذاران نهضت آزادی، الگویی برای چگونگی پیوستگی و جلوگیری از انقطاع نسلی است.
محمد توسلی دبیرکل پیشین نهضت آزادی ایران
من در اینجا باید از پیشگامان نهضت آزادی یعنی مهندس بازرگان، آیتالله طالقانی و دکتر سحابی تشکر کنم که چنین فرصتی جهت سیاستورزی برای ما ایجاد کردند. اگر بخواهم درباره پیوستگی تاریخی در نسل ما و قبل ما سخن بگویم باید یادی کنم از دکتر چمران و مهندس سحابی و دیگران که بیش از شصت سال ایستادگی کردند و راه را ادامه دادند.
به نظر بنده نگاه راهبردی این بزرگان موجب استمرار سیاستورزی شد. آنها فرزندان انقلاب مشروطه بودند و تجربه آن را داشتند و تجربه رضاخان را هم داشتند و آیتالله طالقانی در حوزه تجربیات مضاعفی بر این موارد داشت. وقتی ایشان قبل از شهریور 20 به تهران میآیند به مسجد نمیروند که مانند بقیه عمل کنند.ما در دوران دانشآموزی از ایشان دعوت کردیم و در سال 1325 ایشان در برنامه 15 شعبان سخنرانی کردند و از «امید» سخن گفتند.
مهندس بازرگان و دکتر سحابی با جوهر تمدن غرب نیز آشنا شده بودند و در تجمیع این تجربیات آنها دو عامل برای توسعهنیافتگی ایران تعریف کردند:«اول، استبداد 2500 ساله و پس از آن، خرافات 1000 ساله دینی.» و اعتقاد داشتند:«إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ». بر همین اساس برنامههایشان تحولات انسانمحور و تحولات فرهنگی و اجتماعی است. مهندس بازرگان در سال 42 در دادگاه به دو موضوع اشاره میکند:«چرا ما گرفتار استبداد شدهایم؟ و چرا ما با استبداد مخالفیم؟» بر همین اساس و با توجه به اینکه در شرایط استبداد حزب معنا ندارد تشکیلات آنها عنوان نهضت پیدا کرد.
در سال 1357 اولین گام عبور از موانع توسعهیافتگی با حضور همه گروههای سیاسی و با نقشآفرینی آقای[امام] خمینی صورت میگیرد. در آن زمان ضرورتاً آقای بازرگان مسئولیت دولت موقت را بر عهده گرفت چون کسی مانند ایشان چنین تجربیاتی نداشتند. آنها نگاه راهبردی داشتند و حتی پس از آن هم آقای بازرگان قهر نکرد. جامعهای که در ابتدای انقلاب تحت تاثیر آقای[امام] خمینی بود و در 12 فروردین، 98 درصد مردم به گفتمان ایشان در نوفللوشاتو که همان مطالبات انقلاب مشروطه هم بود، رای دادند.
پس از آن تجربیات و هر آنچه پس از آن اتفاق افتاد است موجب شد که ایشان در کتاب آخرشان از «ضرورت جدایی دین از سیاست» سخن بگویند. در آن 16 سال ایشان به دنبال آگاهیبخشی بود و پس از آن هم همراهان ایشان مانند ابراهیم یزدی به دنبال ادامه دادن همین راه بودند و من هم پس از ایشان در نهضت آزادی به دنبال همین راه بودم.
به عبارتی پیام این بود:«آزادی برای ایران». تا آزادی نباشد نه استقلال دارید و نه عدالت و نه سایر ارزشها. بنابراین شرایط جامعه ما با توجه به مجموعه بحرانها همانطور که از شهریور 1320 تحولات، تحولات انسانمحور و جامعهمحور بوده است، نهضت آزادی هم همین راهبرد «اصلاحات جامعهمحور» را مدنظر گرفته است. ما اینجا هستیم تا راه را برای نسل جوان امروز تبیین کنیم و امید به آینده ایجاد کنیم تا نسل جوان ما بداند که باید در کنار هم قرار بگیریم تا این فرایند طی شود.
احمد خرم وزیر راه و ترابری دولت اصلاحات
من در دو زمینه اینجا سخن خواهم گفت. من آقای توسلی را در رابطه با افکار اجرایی خوب میشناسم. مدتی رئیس شورای عالی ترافیک شهرهای کشور بودم و سخنان ایشان و فعالیت ایشان در آن شورا مؤثر واقع میشد و تصمیمات خوبی گرفته میشد. اول اینکه اروپا و آمریکا به سمت آن میروند که «هر خودرو، هیچ پارکینگ» باشد.
یعنی پارکینگهای عمومی را گسترش دادند تا مردم ماشینهای خود را در آنجا بگذارند و با مترو و وسائل نقلیه عمومی استفاده کنند و رفت و آمد در طول هفته با این شرایط پیش میروند. یعنی کاربریهای زیست محیطی برای آن در نظر میگیرند. ما باید به این سمت برویم. آقای توسلی اعتقاد داشت که الگوی «هر خودرو، یک پارکینگ» را باید تبدیل کنیم به «هر خودرو، هیچ پارکینگ»! باید تمام پارکینگها به اطراف شهر منتقل شوند و آنقدر کیفیت و ظرفیت سیستم انتقال مسافر از طریق مترو افزایش پیدا کند که مردم بتوانند به راحتی و بدون مزاحمت امورشان را انجام دهند.
وقتی شبکه ترابری به زیرزمین منتقل شود، همه این آلودگی از زیرزمین تصفیه شده و از این وضعیت آلودگی خلاص میشویم، اما رسیدن به این نقطه منوط به توسعه و تقویت خطوط مترو در کلانشهرهاست.
دوم، اگر فردوسی با شاهنامهاش میگوید:«عجم زنده کردم بدین پارسی» این نگرش مهندس توسلی نشأتگرفته از بینش انسان آریایی و ایرانی است. مرام آریایی را اینگونه باید توضیح داد:«بکوشید تا رنجها کم کنید/دل غمگنان شاد و بیغم کنید/ که گیتی فراوان نماند به کس/بیآزاری و داد جویید و بس» و باید برای آن تلاش کنیم و به داد مردم برسیم.
ابوالفضل بازرگان فعال سیاسی و برادرزاده مهدی بازرگان
در اینجا من به دو موضوع اشاره میکنم؛ اول اینکه آقای مهندس توسلی تمام خدماتی که انجام داده با توجه به زندگی و مکتبی که در آن پرورش یافته، طبیعتاً انتظار نداشته که مورد توجه و تقدیر قرار گیرد. ایشان برای جلب رضایت خداوند چنین عمل کردند. منتهی از جهتی هم به گفته سعدی بزرگ:«عبادت به جز خدمت خلق نیست.» بنابراین ایشان وقتی ببینند خدماتشان به خلق مورد پذیرش و قدردانی قرار گرفته، اطمینان قلبی پیدا میکنند که رضایت خداوند هم جلب شده است.
علاوه بر این، آنها که شاهد این بزرگداشت هستند این انگیزه ایجاد میشود که اگر این راه را ادامه دهند قطعاً مورد تشویق مردم و رضایت خداوند قرار میگیرند، پس این روند و راه بسط پیدا میکند. دوم اینکه، ما بیاییم و در این جلسات رمز و عوامل این موفقیت را بررسی کنیم تا آنها که علاقهمند هستند همین مسیر را ادامه دهند و آن را الگو قرار دهند. از کسی که در مکتب قرآن، مکتب اهل بیت و بزرگان نهضت آزادی رشد یافته باشد؛ میتوان خود به خود انتظار داشت اخلاق و منش و کاری که انجام داده است، بر اساس همان آموزههایی باشد که در قرآن و سیره اهل بیت آمده است و بزرگان این تشکیلات نیز در پیش گرفته بودند.
چند نمونه که به آن اشاره میکنم و در شخصیت آقای توسلی نیز هست: 1- کنشهایی بر اساس اخلاق و فضیلت است. 2- همه بزرگان نهضت آزادی و بزرگان دینی که در گذشته بودند اینگونه عمل کردند که اول راهبردی را برای خود تعریف کردند و تمام طول زندگی آن را برای خود حفظ کردند و در شرایط مختلف متناسب با آن عمل کردند؛ مثلاً در زندان یا در زمان آزادی و احترام آن مسیر را گم نکردند. روش ممکن است عوض شده باشد اما راهبرد عوض نشده است که مهندس توسلی هم همینگونه عمل کردند.3- چندبعدی و چندوجهی پیش رفتن. مهندس توسلی در حوزه قرآنپژوهی، حوزه مهندسی و تشکلگرایی فعال بودند. ایشان هم مانند بزرگان نهضت آزادی در این تلاش بودند که یا نهادی به وجود بیاورند یا اگر نهادی در حال شکلگیری است در ایجاد آن کمک کنند.
ایشان در جبهه ملی دوم، نهضت آزادی ایران و جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت و... همچنین عضو انجمن اسلامی ایران و انجمن اسلامی مهندسین بودند و به تبع آن در شرکت کارآموز کار میکردند. در موسسه نیکوکاری رعد و... و آکادمی اسلامی در هامبورگ فعالیت داشتند. رمز این حجم فعالیت و حضور در مدیریت زمان است. ایشان از جمله کسانی است که چنین رفتاری داشتند؛ حتی آن زمان که در سال 80 ما با ایشان و چند نفر دیگر همبند بودیم. طوری برنامهریزی میکردند که از همه زمان بهره ببرد و حتی وقت کم میآوردند چیزی که بقیه رنج میبردند که چه کار کنند.
در پایان نیز به مؤلفههایی که یک شخص را تشکیل میدهد، اشاره میکنم: 1- ارث و توارث؛ که در زندگی آقای توسلی بر اساس اینکه خانواده مذهبی بودهاند، شاهد آثار آن هستیم. 2- آنچه که در اختیار فرد و متأثر از جامعه است، اراده شخصی است که مثلاً فرد از زمینههای قبلی بهره ببرد و شخصیت خود را کامل کند یا نکند و آقای مهندس توسلی از جمله کسانی است که در مسیر تکامل و ارتقاء خود پیش رفتهاند.
احد رضایی عضو شورای مرکزی نهضت آزادی
در چنین شرایط سخت جامعه، بهرغم تنگنظریها و تضییقات خاصی که بر جامعه سایه افکنده، خدا را شاکریم که چنین فرصتی برای تجلیل از مهندس توسلی پیدا کردیم. در شرایط موجود، اولین ضرورت، انتقال تجربه و دانش فرهیختگان سالخورده به نسل بعدی است که در جامعه ما باید مورد بازنگری قرار گیرد.
در جامعهای که صاحبنظران انقطاع نسلی را یکی از بحرانهای اجتماعی میدانند؛ تکرار اشتباهات و تداوم تجربیات پیشینیان توسط نسلهای تازه بهعرصهآمده باعث هدر رفتن نیروی جوان جامعه میشود.بر همین اساس باید این موضوع آسیبشناسی شود. انتقال تجربیات پیران به نسل جوانان جویای نام به منظره نه چندان خوشایند ارتباط نسل ما با نسل امروز و فردا دریچه جدیدی باز میکند.
بهویژه در حیطه فرهنگ بیمحابای سیاست که همیشه در خسران بوده است. نسل جوان ما باید بداند در راهی که میرود سالها پیش دیگرانی نیز بودند که روی همین خاک و زیر همین آسمان چشم از افقهای معمول و پا را از راههای معهود فراتر نهاده و نتیجه تلاششان آثار متفاوت از فرهنگ رایج آن زمان بوده است.
محتوای فرهنگی افراد در بستر تاریخ و فرهنگی که در آن زیست میکند شکل میگیرد و محتوای فرهنگی فردی مانند جناب مهندس توسلی نیز آرمان ایشان است که حاصل تاریخ، تمدن و فرهنگ و نیازهای زمانهشان است؛ آرمانی که مبنایش خداپرستی و توحید بوده و برنامهاش عدل و قسط و حاکمیت ملت و اخلاص بوده است.
بنابر این آیه از قرآن:« إِنَّا أَخلَصنَهُم بِخَالِصَة ذِکرَى ٱلدَّارِ» و به تعبیر آقای بنیاسدی، این افراد بسیار کمیاب هستند. به خاطر همین پیشینه مستحکم و قوی است که خواب از چشمان باندهای مافیایی داخل و خارج ربوده که چگونه در برابر این سیل به ظاهر کوچک اما بنیانکن که حقانیت خود را از عدالت و آزادی مشتمل بر دین گرفته است، موضعگیری کنند و خود را چگونه نگه دارند. بنابراین نسلی که بنا را بر نوپایی گذاشته و نه ایستایی و این را پذیرفته است که تا انسانها خود را تغییر ندهند و علت و معلول تغییر نشوند، قطعاً هیچ تغییری رخ نمیدهد؛ همانطور که در قرآن نیز آمده است.
بر همین اساس است که مهندس توسلی و تشکل نهضت آزاد بر ضرورت آزادی پای میفشارند. چون معتقدند این تغییر با اکراه ممکن نیست:«لا اکراه فیالدین، قدتبین رشد منالغی» تجربه پس از انقلاب ما ثابت کرد که اگر بخواهیم جامعه سعادتمند داشته باشیم باید نفوس انسانها تغییر پیدا کند و در سایه این تغییرات بزرگ و امیدوار است که به فلاح و رستگاری در ابعاد فردی و اجتماعی دست یابد.
تجلیل از ایشان، تجلیل از تقوا و تعهد و مسئولیتپذیری است. بنابراین این نوع تجلیل با تجلیلهایی که گاهی در جامعه شاهد هستیم و یک بت را در برابر بت دیگر مطرح میکنند متفاوت است؛ در قرآن آمده است:« تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَلَکُمْ مَا کَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ» این آیه پیروان و بازماندگان نسلهای قبلی را متوجه و متذکر اکتساب و آماده شدن برای پاسخگویی درباره رفتار آنها میکند. پس این سخن گفتن درباره عملکردها بسیار مفید است.
جامعه ما به انقطاع تجربه مبتلاست
در ادامه این جلسه میزگردی با حضور فاطمه راکعی، فعال سیاسی اصلاحطلب و احمد حکیمیپور، دبیرکل حزب اراده ملت و نماینده پیشین مجلس، مهدی غنی، زندانی سیاسی پیش از انقلاب و مهدی معتمدیمهر، عضو دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران برگزار شد که در آن مطالبات نسل جوان مطرح شد و از لزوم گفتوگو برای رسیدن به تفاهم در جامعه تأکید کردند.
غنی نخستین سخنران این بخش بود که خلاصه سخنانش این بود:«چرا نسل جوان امروز وانهاده شده و از ورود به سیاست و فعالیتهای اجتماعی حذر دارد.» راکعی نیز در ادامه با اشاره به تجربه انجمن شاعران تاکید کرد:«باید زمینه گفتوگو و همکاری با نسل جوان محقق شود تا جلوی این انقطاع گرفته شود.»و احمد حکیمیپور هم توضیح داد:«این نشست یک طرح مسئله است که باید در جلسات دیگر ادامه یابد.»
بخش اصلی این میزگرد سخنان معتمدیمهر بود. او در این مراسم با اشاره به طرح مسئله انقطاع و انتقال تجربه گفت:«وقتی از انقطاع صحبت میشود باید پرسید کدام انقطاع؟ متاسفانه باید اقرار کرد که تجربه آزادیخواهی، اخلاقمداری و توسعهگرایی در جامعه سیاسی ایران دچار انقطاع و گسستهای متناوب و متوالی شده است، اما تجربه فساد و اختلاس و اختناق و دروغگویی و... نهتنها منقطع نشده بلکه استمرار و پیوستگی رشد داشته و فساد ساختاری، چپاول ساختاری و اختلاس ساختاری را به وجود آورده است.»معتمدیمهر در ادامه افزود:«در جامعهای که به انقطاع تجربه مبتلاست، انباشت سرمایهای به دست نمیآید و بدون انباشت سرمایه طبیعی است که توسعه محقق نشود.
از سوی دیگر، امید و اعتماد دو عامل مهم و اساسی است که از یک سو، زمینه انتقال تجربه بیننسلی را فراهم میکند و از سوی دیگر، شاخصهای اساسی سرمایه اجتماعی و پیشنیاز نیل به توسعه قلمداد میشود.
در واقع، انقطاع روند انتقال تجربه سیاسی هم معلول توسعهنیافتگی و تداوم استبدادزدگی و حاکمیت استبداد است و هم عامل مولد آن. انتقال تجربه زمانی صورت میپذیرد که نسل گذشته و نسل جوان در کنار هم قرار گیرند، اما در جامعه توسعهنایافته و استبدادزده که در قرآن کریم با عنوان جامعه فرعونی تصویر میشود و دچار تفرقه، خودبزرگبینی، بیعدالتی، بیاعتمادی و ناامیدی است، نسل گذشته به نسل جوان باور و اعتماد ندارد و نسل جوان هم نسل گذشته را قبول ندارد و یادآور شد که فرهنگهای استبدادزده دچار دو عارضهاند که در نهایت، مانع از این انتقال میشوند: نخست، پدیده فرزندکشی و نادیده گرفتن نسل جوان از سوی نسل گذشته که در اسطوره تراژیک رستم و سهراب و روندهای غیردموکراتیک و تمامیتخواهانه سیاسی متبلور شده است و دوم، پدیده موسوم به خروج یا شورش پسران بر پدران که در دو برهه «جنبش چریکی» و حتی در حرکت زن، زندگی، آزادی مشاهده شد.»
معتمدیمهر با تاکید بر آسیبشناسی شکستهای پیاپی معاصر و درجازدگی سیاسی و تاریخی که جملگی ناشی از سنت مذموم «عبور» است که با عبور از مشروطه، عبور از مصدق، عبور از بازرگان، عبور از خاتمی و... میتوان از آن نام برد، یادآوری کرد:«عبور از هاشمی و ردصلاحیت او در 1392، پیامد محتوم عبور از بازرگان و ردصلاحیت او در 1364 بود که در نهایت منجر به روی کار آمدن فردی مانند احمدینژاد شد که نه رجل ملی و سیاسی بود و نه تعهدی به منافع ملی ایران داشت.»
معتمدیمهر در خاتمه با تاکید به نقش تحزب و برخورداری و تعهد به مفهومی که از آن به «گفتمان» تعبیر میشود، به بررسی سنت فکری و سیاسی نهضت آزادی ایران پرداخت و توضیح داد:«مهندس توسلی الگویی موفق در روند انتقال تجربه سیاسی است و توانست که هم انتقالگیرنده تجربه سیاسی بازرگان باشد و هم، انتقالدهنده تجربه سیاسی به نسل بعدی.»
