كمين شيطاني در فضاي مجازي

پسري که دام هاي نامريي خود را در فضاي مجازي براي فريب زنان و دختران ساده لوح در فضاي شبکه هاي اجتماعي پهن مي کرد، از سوي پليس فتاي مازندران شکار شد.

اين شکارچي زنان و دختران با بهره گيري از نوشتارهاي عاطفي براحتي طعمه هايش را شکار مي کرد.

رديابي هاي ماموران براي به دست آوردن ردي از اين پسر شياد با شکايتي از سوي يک زوج جوان در دستور کار قرار گرفته بود.

عروس جوان در تحقيقات پليسي گفت: «مدتي پيش زماني که هنوز ازدواج نکرده بودم در شبکه وايبر مشغول چت کردن با دوستانم بودم که پسر جواني روي خطم آمد و خواست با من آشنا شود. ابتدا جواب ندادم و بعد خواستم مزاحم نشود، سرانجام او با سماجت هايش مرا مجذوب خود کرد. ارتباط ما در فضاي اين شبکه مجازي آغاز شد، او با بيان حرف هاي عاشقانه اعتماد مرا به خودش جلب کرد و من تحت تاثير جادوي نوشتارهاي او قرار گرفته و درخواست هايش را در حد ممکن انجام مي دادم.

چندي بعد جواني به خواستگاري ام آمد، همه چيز در چند روز اتفاق افتاد و ما به عقد هم درآمديم. يک روز متوجه شدم اين پسر که خود را از اهالي تبريز معرفي کرده بود برايم پيغام گذاشته بود تا با او تماس بگيرم. وقتي ارتباط ما در فضاي مجازي برقرار شد و من ماجرا را با او در ميان گذاشته و خواستم به اين ارتباط پايان دهد عصباني شده و پيام فرستاد اگر بخواهم رابطه ام را با او قطع کنم عکس هايم را در فضاي مجازي پخش خواهد کرد. او گفته بايد قرار گذاشته و او را به صورت حضوري ببينم.»

با توجه به اين اظهارات تيمي از کارآگاهان پليس فتاي مازندران براي به دست آوردن ردي از اين مرد جوان تلاش خود را آغاز کردند. آنان در جريان بررسي هاي خود پي بردند مرد شياد با پرسه زدن در فضاي مجازي و شبکه هاي اجتماعي طعمه هاي خود را انتخاب کرده و با جلب اعتمادشان آنها را تسليم توطئه هاي شيطاني خود مي کند.

بدين ترتيب پليس فتا با طرح نقشه اي با کمک تازه عروس با «احمد» قرار گذاشت تا به ساري بيايد و حضوراً همديگر را ببينند.

بنابر اين گزارش، چند روز پيش مرد جواني به نام احمد در حالي که لباس شيکي بر تن داشت در هواپيماي پرواز ساري - تبريز ساک کوچک خود را در دست گرفته و آماده خروج بقيه مسافران شد.

او از شيشه هواپيما محوطه فرودگاه دشت ناز را ديد زد. لحظاتي بعد با خلوت شدن مسير خروجي او با قدم هاي شمرده از روي صندلي بلند شد تا قدم به استان مازندران بگذارد.

روي پله هاي خروجي پا گذاشت، از پله ها پايين آمده و خود را به خروجي سالن محوطه رساند. او نمي دانست که از نخستين دقايق گام گذاشتن به مازندران چشم هاي نامريي پليس او را تحت نظر قرار داده اند. اين پسر در دنياي خود غرق بود که صدايي را شنيد که نام او را مي خواند. آرام به سمت صدا برگشت و دستبند افسر پليس را در مقابل چشمانش ديد. اين پاياني بر روياپردازي هاي او درباره نقشه شيطاني اش براي يک تازه عروس بود.

احمد 24 ساله هنوز در شوک بود که خودروي پليس آژير کشان وارد مقر فرماندهي پليس فتاي مازندران شد. در راه احمد همه مراحل اجرايي کردن توطئه شيطاني اش را با خود مرور کرد اما او ردپايي براي رديابي پليس در روند طراحي و اجراي نقشه اي براي پليس بر جاي نگذاشته بود.

دقايقي نگذشته بود که افسر پليس روبه روي او نشست و سوال هاي خود را براي روشن کردن زواياي پنهان اين پرونده شروع کرد. احمد سعي کرد با انکار اتهامات راهي براي فرار از دام پليس پيدا کند اما وقتي خود را در برابر مدارک پليسي ديد قفل مقاومت اش شکست و اقدام به تشريح ناگفته ها و زواياي تاريک پرونده کرد. احمد گفت: در وقت هاي بيکاري ابتدا در فضاي وايبر وارد شده و با دوستانم چت مي کردم تا اينکه يک بار به صورت تصادفي شماره يکي از دوستانم را اشتباه گرفته و با دختر جواني آشنا شدم.چون به او علاقه مند شده بودم براي ديدنش از تبريز به مازندران آمدم. اين ادعاها در حالي از سوي احمد مطرح مي شود که براساس يافته هاي پليس دايره اعمال خلافکارانه اين شياد تنها به اغفال تازه عروس منتهي نشده و بسيار گسترده تر است.

سرهنگ «احمد رضا رستمي» رئيس پليس فتاي مازندران در اين باره گفت: پس از شناسايي احمد، ماموران و کارآگاهان با هماهنگي قضايي در يک ملاقات صوري در فرودگاه ساري احمد را دستگير کردند و وي پذيرفت که از طريق «آي دي» خودش در شبکه اجتماعي وايبر حدود سه سال است که با تازه عروس ارتباط داشته و از مشکلات روحي و خانوادگي و درگيري هاي وي با همسرش اطلاع پيدا کرده، از اين موضوع سوء استفاده کرده و به روش هاي مختلف اعتماد وي را جلب و اقدام به گرفتن عکس ها و تصاوير خصوصي اين زن کرده و پس از مدتي با اين عکس ها اقدام به تهديد و سرانجام اخاذي از وي مي کرد.

متهم در تحقيقات اقرار کرد به استان هاي زيادي براي انجام اين گونه اخاذي ها سفر کرده و حتي در آخرين بار نيز براي رسيدن به مقصود شيطاني اش گوشي تلفن همراه خود را فروخته تا بتواند با آن اقدام به گرفتن بليت هواپيما کند تا سريع تر به عمل زشت خود که همان رسيدن به اين گونه قربانيان بوده، بپردازد.

□ روزنامه ايران

برچسب ها: وایبر

گزارش خطا