- واکنش سپاه به ماجرای بازرسی وزیر راه در فرودگاه
- روایت احمد زیدآبادی از شورشیان جدید: نهادهای حاکم در آستین خود مار پرورش دادهاند
- تکرار اظهارات خصمانه «رجی» علیه ایران و حزب الله
- بگو مگوی نقدعلی با قالیباف؛ رئیس مجلس: بنده مهندس نیستم!
- مقایسه قانون بودجه ۱۴۰۴ با لایحه بودجه ۱۴۰۵؛ سهم صداوسیما، جامعه المصطفی، موسسه مصباح یزدی و دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی از بیتالمال چقدر شد؟
- روزنامه جمهوری اسلامی: بابک زنجانی فقط بخشی از بدهیاش را پرداخته و الان با پول بیت المال در حال تجارت است/ مدیران مرتبط با فساد چای دبش از مجازات معاف شدند
- خنثی شدن گروگانگیری در پرواز مشهد؛ مقابله با تهدید بمبگذاری
- توهین به آن مرد رفته؛ بازخوانی حملات تندروها به آیت الله هاشمی رفسنجانی پس از درگذشت او
- عضو شورای شهر تهران سلطان سکه است!؟
توهین به آن مرد رفته؛ بازخوانی حملات تندروها به آیت الله هاشمی رفسنجانی پس از درگذشت او
هم میهن - فرهاد فخرآبادی: برخی چهرههای اصولگرا به صورت آشکار و بدون پردهپوشی علیه دولتهای غیرخودی که کارشان به پایان رسیده، توهین کرده و گاهی کارشان از توهین فراتر رفته و
اتهام میزنند. سوالی که وجود دارد این است که اگر آنچه آن فعال سیاسی در بیرجند گفته، توهین به دولت سیزدهم و رئیس آن دولت محسوب میشده، آنچه درباره هاشمی گفته و میگویند نامش چیست؟ اصلاً مصداق توهین از نظر آنها چیست؟
انتشار ویدئویی چندثانیهای از سخنرانی یک فعال سیاسی که مقابل مسعود پزشکیان قرار گرفته است، کافی بود تا موجی از واکنشها از سوی برخی چهرهها و گروههای اصولگرا شروع شده و پس از آن، قوه قضائیه هم به ماجرا ورود کرده و از تشکیل پرونده علیه این فعال سیاسی اصلاحطلب خبر بدهد. نام این فعال سیاسی «محمدرضا آقاابراهیمی» است که چند ثانیه از سخنرانیاش را به حساب توهین به سیدابراهیم رئیسی و دولت سیزدهم گذاشته، علیه او بیانیه صادر کردند و بهدنبال آن، پرونده قضایی برایش تشکیل دادند.
در ابتدا شاید سوال این باشد که این فعال سیاسی چه جملهای را بیان کرده که جماعتی را به واکنش واداشته است؛ بهویژه آنکه در همه این سالها شخصیتهای برجستهای مانند اکبر هاشمیرفسنجانی که از جمله چهرههای برجسته انقلاب و نزدیکان امام خمینی و اولین و پرنفوذترین رئیس مجلس جمهوری اسلامی ایران بود و 8 سال دولت سازندگی را در کارنامه خود داشت؛ بارها مورد نقد و دولتش مورد اتهام قرار گرفته است و در پی درگذشتش گاهی حتی از نقد گذشته و سخنان دور از اخلاقی بهویژه از سوی جریان تندرو اصولگرا نسبت به ایشان و دولتش مطرح شده است و خبری از بازشدن چنین پروندههایی نبود.
در این بین تنها چند ثانیه از سخنرانی محمدرضا آقاابراهیمی منتشر شده که همین چند ثانیه هم جنجالساز شده است. او در جریان سفر اخیر مسعود پزشکیان به خراسان جنوبی، چند دقیقهای فرصت حرف زدن پیدا میکند که از این چند دقیقه چند ثانیه منتشر میشود. او خطاب به رئیسجمهور میگوید: «آنچه که منِ شهروندِ پیادهِ دور از مرکز میبینم، هیچ تعریفی جز بیدولتی ندارد. گلوگاههای حساس اقتصادی دولت شما هنوز در چنگال برکشیدگان دولت ویرانگر و ضدایرانی آن مرد رفته است.»
از واکنشها تا تشکیل پرونده
پس از انتشار این ویدئو، واکنشهایی به ماجرا هم در سطح فضای سیاسی داخلی استان خراسان جنوبی و هم در سطح ملی صورت گرفت. برای مثال شاخه خراسان جنوبی شورای ائتلاف نیروهای انقلاب بیانیهای صادر کرده و در آن میآورد «وی [آقاابراهیمی] در نشست ریاست محترم جمهور با فعالان سیاسی در اظهاراتی تفرقهافکنانه، دولت مرحوم شهید رئیسی را دولتی ویرانگر و ضدایرانی خطاب نمود؛ که این موضوع ضمن رنجش آحاد مردم استان، خلاف شعار رئیسجمهور محترم در خصوص حفظ وحدت و وفاق ملی میباشد؛ وحدتی که بیش از پیش در سطح ملی به آن نیازمندیم. لذا بدین وسیله شورای ائتلاف نیروهای انقلاب خراسان جنوبی ضمن محکومیت اظهارات امروز آقای دکتر آقاابراهیمی از مسئولین محترم بهویژه دادستان محترم تقاضای برخورد جدی با این قبیل اظهارنظرهای افراطی و وحدتشکنانه که همگرایی و انسجام ملی را نشانه گرفته است داشته و مزید امتنان خواهد بود که نتیجه این اقدامات قانونی به اطلاع مردم رسانده شود.»
نمونه دیگر از واکنشهای داخلی در خراسان جنوبی، از سمت فاطمه زیراچی، مدیرعامل خانه مطبوعات خراسان جنوبی گرفته است. او یادداشتی که توسط خبرگزاری مهر منتشر شده، مینویسد: «دولت شهید رئیسی با عباراتی نظیر «دولت ویرانگر و ضدایرانی» هدف حمله قرار گرفت؛ ادبیاتی که فراتر از نقد است و عملاً توهین به ملت و نظام جمهوری اسلامی محسوب میشود.»
اما به غیر از واکنشهای استانی، در سطح کلان نیز واکنشهایی به ماجرا از سوی برخی اعضای دولت سیزدهم انجام شد. محمدمهدی اسماعیلی، وزیر ارشاد دولت سیزدهم در توئیتر مینویسد: «سکوت مسئولان حاضر در جلسه شورای اداری بیرجند در برابر توهین آشکار یک فرد هتاک به رئیسجمهور شهید نه قابلتوجیه است و نه قابلپذیرش.»
و یا محمد مخبر، معاون اول دولت قبل هم با انتشار متنی از زاویه دیگری به ماجرا نگاه کرده و مینویسد که پزشکیان باید اجازه این کار را نمیداد: «با عنایت به جایگاه برادر گرامی جناب آقای دکتر پزشکیان بهعنوان شخصیتی اخلاقمدار، پایبند به آموزههای دینی و مروج سیره و کلام امیرالمؤمنین(ع)، و باتوجه به شعار محوری دولت ایشان مبنی بر وفاق؛ انتظار میرود نسبت به پاسداشت حرمتها و مرزبندی روشن با بیاخلاقی، بهویژه در تریبونهای رسمی و جلساتی که در حضور ایشان برگزار میشود، حساس بوده و اهتمامی ویژه مبذول فرمایند. بیتفاوتی در برابر جسارت به رئیسجمهور شهید که منش، اخلاق و عملکرد ایشان مورد تأیید و تأکید مقام معظم رهبری بوده با اصول وفاق، عدالت و اخلاق سازگار نیست و میتواند اعتماد عمومی را آسیبپذیر سازد.»
پس از این اظهارنظرها، کار فراتر از محکوم کردن آن فعال سیاسی رفته و قوه قضائیه هم به ماجرا وارد میشود. دادستان خراسان جنوبی میگوید: «در ساعات اولیه صبح روز جمعه، فردی که با اظهارات خود موجب توهین به رئیسجمهور شهید و تشویش اذهان عمومی شده بود، به مرجع قضایی احضار و پرونده قضایی برای وی تشکیل شده است. دستگاه قضایی در برخورد با هرگونه رفتار یا اظهارنظر که امنیت روانی جامعه و اخلاق سیاسی را تهدید کند، بدون اغماض عمل خواهد کرد.»
ماجرای آن مرد رفته
اگر بنابر تحلیل چند کلمه بیان شده از سوی این فعال سیاسی باشد، دو نکته مشخص است. اول اینکه او نقد وضع موجود را کرده است و سمت و سوی گلایهاش به دولت چهاردهم و کابینه است. نکته دوم این است که او میگوید گلوگاههای اقتصادی در دست افرادی از گذشته. اما نکته اصلی اینجاست که او نامی از کسی نمیآورد و تنها میگوید «آن مرد رفته». طبیعتاً از دولت موقت تا دولت سیزدهم میتوانند شامل آن «مرد رفته» باشند. جایی از این کلام اشاره نکرده آن مرد به کجا رفته است و الان چه وضعیتی دارد.
کار به جایی میرسد که خودش رسماً میگوید منظورم محمود احمدینژاد بوده و او را گفته بودم و محمدجواد ظریف هم با انتشار متنی در توئیتر مینویسد: «عبارت «آن مرد رفته» را من اولین بار در شهریور ۱۳۹۲ برای اشاره به جناب آقای دکتر احمدینژاد به کار بردم.»
تکرار تاریخ اما به شکل دیگر
ماجرایی که پیرامون دولت سیزدهم و رئیس آن دولت بهوجود آمد، پیش از این درباره دولتهای غیراصولگرا وجود داشته و اظهارنظرهایی درباره آنها صورت گرفته است. برای مثال به موردی اشاره میکنیم که رئیس آن دولت در قید حیات نیست.
پس از درگذشت اکبر هاشمیرفسنجانی، اظهارنظرهایی از سوی برخی اصولگرایان با اشاره مستقیم به دولتهای سازندگی و رئیس آن دولتها از سوی برخی از اصولگرایان صورت گرفته است؛ روندی که همچنان هم ادامه داشته و قطع نشده است. برای مثال در این ارتباط، ابتدا به فردی اشاره میکنیم که این روزها صندلی مجلس را در اختیار دارند. امیرحسین ثابتی دو بار متنهایی در این ارتباط منتشر میکند.
ابتدا پس از درگذشت هاشمی مینویسد: «وقتی کار به «تحریف» تاریخ برسد و به یکباره هاشمی به یک «قدیس» بیاشتباه در تاریخ انقلاب تبدیل شود، باید نگران شد.» و یا در روزی که خانه موزهای هاشمیرفسنجانی افتتاح میشود، اینگونه مینویسد: «با هدف زنده نگه داشتن یاد و خاطره شخصیت و تفکر هاشمیرفسنجانی، امروز خانه موزه او در تهران افتتاح شد اما نیاز به این همه زحمت نبود، زیرا هر روز وقتی فاصله طبقاتی، اشرافیت، فقر، فساد، تبعیض و سایر آثار بهجامانده از گفتمان آن مرحوم را در جامعه میبینیم خود به خود به یادش هستیم...»
مصطفی میرسلیم، چهره شناختهشده حزب مؤتلفه و نماینده سابق مجلس هم 23 دی 96 در مصاحبهای با صراطنیوز میگوید: «تعداد کمی از همکاران ایشان روش توأم با قناعت را ادامه دادند؛ عدهای هم به زندگی خود و خانوادهشان گشایش معقولی دادند بدون آن که به انحراف کشیده شوند ولی تعدادی نیز گرفتار تجمل شدند و این منشأیی برای شکلگیری برخی مفاسد بعدی بود.»
حسن لارتی، فعال سیاسی اصولگرا هم در سخنرانیای که روز 23 آبان 1397 در دانشگاه آزاد یاسوج انجام میدهد، اینگونه میگوید: «فساد اقتصادی و اشرافیگری از زمان دولت سازندگی شروع شد. با شروع وامهای کلان و دادن امتیازهای ویژه این فسادها رونق پیدا کرد. تا جایی که سیداحمد خمینی خطاب به آقای هاشمی رئیسجمهور وقت گفت، سازندگی چیز دیگری و اشرافیگری چیز دیگری است.»
رجانیوز هم در تاریخ 20 دی 1401 یادداشتی به قلم سیدمعین میرحسینی منتشر میکند که در بخشی از آن آمده است: «چرا باید سالگرد فوت این فرد برای جامعه مهم باشد. فردی که منادی تفرقه بود، نه وحدت؛ که اگر چنین نبود، فتنه ۸۸ را بازیگردانی نکرده و با نوشتن نامه تهدیدآمیز به ولی امر، رای مردم را پایمال نمیکرد. فردی که منادی ناامنی بود، نه امنیت؛ که اگر چنین نبود با جمله تاریخی «دنیای فردا دنیای گفتمانهاست و نه موشکها»، خط انحرافی را ضریب و گرای ایجاد ناامنی به دشمنان ایران نمیداد. فردی که منادی عقبگرد بود و نه پیشرفت؛ که اگر چنین نبود در دوران سازندگی با سیاستهای لیبرالی، خون به دل مستضعفان نکرده و تحقق عدالت را قربانی یک طبقه نوکیسه سرمایهدار اشرافی نمیکرد.»
در این ارتباط صراطنیوز هم 29 دی 1403 یادداشتی منتشر کرده و مینویسد: «حضور امثال عبدالکریم سروش در ستاد انقلاب فرهنگی، محمدجواد ظریف در وزارت خارجه و محمد نهاوندیان در وزارت بازرگانی دولت سازندگی، که ارتباطشان با حلقه حجتیه غیرقابل انکار است، مؤید این حقیقت است که تربیتیافتگان این فرقه تا چه میزان در به بیراهه بردن سیاستگذاریهای نظام در چهار دهه اخیر مؤثر بودهاند.»
این حملهها و جملهها، گاهی درباره شخص رئیس دولت سازندگی با نام بردن مستقیم از او هم بوده است. برای مثال 17 مرداد 1403، از غلامرضا فیاضی عضو مجلس خبرگان ویدئویی منتشر میشود که در آن علیه خاتمی و هاشمی حرف میزند و میگوید: «خاتمی شیعه نیست... رفسنجانی هم در مقابل ولی زمان میایستد و ملعون است. اگر او ملعون نباشد کس دیگری ملعون نیست.»
کبری آسوپار، خبرنگار اصولگرا هم دهم بهمن 1402 در توئیتر خود مینویسد: «سالهاست مردم در مورد اموال خانواده هاشمیرفسنجانی شبهاتی پررنگ دارند. خصوصاً اینکه یکی از فرزندان هاشمیرفسنجانی سالها به دلیل فساد اقتصادی در زندان بود و این شبهات را در مورد کل خانواده پررنگتر کرد. آیا پررنگی این شبهات اقتصادی در مورد مرحوم هاشمی و خانوادهاش الزاماً نشانه درست بودن آنهاست؟»
یک نمونه دیگر که میتوان در این ارتباط اشاره کرد، یادداشتی است که 29 اسفند 1401 توسط رجانیوز منتشر شده و در بخشی از آن میآید: «همین چند سال پیش بود که رئیسجمهور به عنوان عالیترین مقام اجرایی درحالیکه خنده مشمئزکنندهای بر لبها داشت میگفت من خودم هم صبح جمعه فهمیدم! از چند روز مانده به عید رئیسجمهور در کشور گم میشد و بعدها تصاویر دیدارهای غیررسمی و عیدانه او از جزیره کیش و قشم مخابره میشد! سابق براین در دولت به اصطلاح سازندگی، رفیق و شفیق یا به تعبیر بهتر پدر معنوی روحانی تفریحاتاش را در سد لتیان سپری میکرد!»
استاندارد دوگانه
این تنها بخشهایی از جملههایی بود که اصولگرایان درباره دولتهای سازندگی و رئیس آن دولتها گفتهاند و از آنجا مورد اشاره قرار گرفت که هم رئیس آن دولتها و هم رئیس دولت سیزدهم دیگر در قید حیات نیستند. ولی اگر بنابر اشاره به دیگر حملهها و اتهامات به دولتهای غیراصولگرا باشد، میتواند موارد متعددی را ردیف کرد؛ برای مثال محمدرضا نقدی که دوم آذر 1395 علیه خاتمی گفته بود: «آقای خاتمی رفته برای کار سیاسی از شاه عربستان پول گرفته است.»
همانطور که مشخص است، برخی چهرههای اصولگرا به صورت آشکار و بدون پردهپوشی علیه دولتهای غیرخودی که کارشان به پایان رسیده، توهین کرده و گاهی کارشان از توهین فراتر رفته و اتهام میزنند. سوالی که وجود دارد این است که اگر آنچه آن فعال سیاسی در بیرجند گفته، توهین به دولت سیزدهم و رئیس آن دولت محسوب میشده، آنچه درباره هاشمی گفته و میگویند نامش چیست؟ اصلاً مصداق توهین از نظر آنها چیست؟
روندی که وجود دارد به نوعی این پیام را میتواند به جامعه منتقل کند که عدهای در حال قدیسسازی از دولت سیزدهم و مرحوم سیدابراهیم رئیسی هستند و به گونهای رفتار میکنند که گویا تمام آن دولت گل و بلبل بوده و اگر آن بالگرد سقوط نمیکرد و عمر دولت سیزدهم ادامه داشت، ایران به بهشت برین تبدیل شده بود. حالا در این میان اینکه چرا دو وزیر دولت سیزدهم به جرم فساد به زندان محکوم شدهاند هم داستان دیگری است که البته بعید نیست برای آن هم توجیهی پیدا کرده و فساد وزرای دولت محبوبشان را هم بر گردن اصلاحطلبان بیاندازند.
