- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
اوج انحطاط اخلاقی یک جریان شکست خورده سیاسی
گرد و غبار سیاسی به بهانه گرد و غبار طبیعی!
اما برخی از مخالفان دولت یازدهم در قضیه اخیر بحران گردو غبار خوزستان ، اوج شکست اخلاقی خود را در عرصه سیاست به اثبات رساندند؛ آنها نشان دادند دغدغه اصلی آنها به هیچ وجه مردم و سلامت آنها نیست بلکه آنها تنها به وضعیت و موقعیت سیاسی خود می اندیشند و ظاهرا وجود چنین بحران هایی را به دلیل پیدا کردن بهانه ای برای تضعیف دولت ، مغتنم هم می شمارند.
نواندیش - هوای غبار آلود روزها و هفته های گذشته در خوزستان و برخی دیگر از استان های غربی کشورمان توجه ها را به خود جلب کرده و زندگی و سلامت میلیون ها تن از هموطنانمان در این استان ها را در معرض خطر قرار داده است.
از نظر بسیاری از کارشناسان که در روزهای گذشته اظهار نظر کرده اند ظاهرا هیچ راهکار عاجل و فوری برای از بین بردن این پدیده طبیعی متصور نیست و راهکارها تنها در حد تخفیف و تعدیل منشا غبارها و برنامه ریزی های کوتاه مدت برای کاستن از عواقب احتمالی این گرد و غبار بر سلامت شهروندان در معرض آن و برنامه ریزی میان و بلند مدت برای مقابله با منشا اصلی این غبارها است که ممکن است سال ها به طول انجامد.
به بیان دیگر در قضیه توفان غبار موجود در خوزستان و به خصوص شهر اهواز و دیگر شهرهای غربی کشورمان نمی توان به دنبال یک عامل یا مقصر گشت و این مساله پدیده ای است که در اثر تغییرات اقلیمی ، بی توجهی ها به محیط زیست در دهه های گذشته و به ویژه یک دهه گذشته و خشکسالی منطقه و کشورهای همسایه از جمله عراق و عربستان و... به وجود آمده است و به طور طبیعی تعدیل یا کاهش آن نیز نیازمند یک عزم و برنامه ریزی گسترده ملی با همکاری های منطقه ای و بین المللی ممکن و میسر است.
در داخل اما برخی گروه ها و جناح های سیاسی به صورتی فرصت طلبانه و غیر اخلاقی مساله غبارآلوده بودن برخی از شهرهای کشورمان را دستاویز "سیاست" کرده اند و تلاش دارند همه تقصیرات این حادثه طبیعی را به گردن دولت یازدهم بیندازند.
بدون شک دولت مسئول رسیدگی به این بحران است اما اگر نگاهی منصفانه به عوامل ایجاد این بحران داشته باشیم دولت مقصر آن نیست و شاید اگر بتوان برای مقصران اصلی بحران کنونی لیستی تهیه کرد جایگاه دولت کنونی در رده های آخر باشد.
دولتی که هنوز یک و نیم سال از استقرار آن گذشته است و از زمان استقرار مواجه با دهها و صدها مشکل و معضل و بحران بر جای مانده و میراث خرابکاری های دولت های نهم و دهم بوده است.
این سخن اما به معنای خالی کردن شانه دولت از مسئولیت رسیدگی به بحران با همکاری و برنامه ریزی با همه دستگاه ها، سازمان ها و قوای حکومتی دیگر نیست و دولت باید در این زمینه پیشگام باشد، کما اینکه در سفر اخیر معاون رییس جمهور و ریاست سازمان حفاظت از محیط زیست به اهواز نیز برنامه های دولت برای مدیریت این بحران تشریح شد و دولت پیشتر برنامه ای را برای تعدیل این آلودگی جوی به تصویب رسانده است.
روی سخن اما خطاب به کسانی است که امروز خود را در جایگاه اقلیت و اپوزیسیون دولت می بینند و به هر بهانه ای تلاش دارند "ابر و باد و مه و خورشید و فلک" را به کار گیرند تا دولت را مقصر این حادثه جلوه دهند و همه گناه ها را گردن دولت بیندازند.
البته رفتار این قسم از کنشگران سیاسی در عالم سیاست مرسوم است و در بیشتر جوامع، غالبا احزاب مخالف می کوشند ضمن نظارت بر دولت و بزرگ کردن ایرادات و مشکلات، مچ گیری کرده و رای و پایگاه سیاسی و اجتماعی خود را ارتقا دهند، اما نکته در این است که غالبا وقتی مساله به موضوعات مهم و بحران های ملی و مساله سلامت شهروندان و مسایلی حساس از این دست می رسد هر حزب و جناح سیاسی مسئولی این وظیفه اخلاقی را دارد که گوشه ای از روند کنترل بحران را بر عهده بگیرد و دستکم اگر باری بر نمی دارد بار مضاعفی بردوش مدیران اجرایی نگذارد.
اما برخی از مخالفان دولت یازدهم در قضیه اخیر بحران گردو غبار خوزستان ، اوج شکست اخلاقی خود را در عرصه سیاست به اثبات رساندند؛ آنها نشان دادند دغدغه اصلی آنها به هیچ وجه مردم و سلامت آنها نیست بلکه آنها تنها به وضعیت و موقعیت سیاسی خود می اندیشند و ظاهرا وجود چنین بحران هایی را به دلیل پیدا کردن بهانه ای برای تضعیف دولت ، مغتنم هم می شمارند و اصلا به این مساله توجه ندارند که بحران کنونی نفس های مردم ساکن در مناطق بحرانی را به شماره انداخته است و سلامت آنها را به طور جدی تهدید می کند. معنای دیگر این رفتار غیر اخلاقی آنها "تجارت سیاست با خون و جان مردم " است.
وقتی گروه ها و کنشگرانی از یک جریان یا جناح سیاسی به چنین حدی از انحطاط اخلاقی و سیاسی می رسند تنها باید از "رب عزوجل" برای اصلاح این جماعت کمک خواست چه آنکه اگر قرار بود سر این عده با "به سنگ خوردن" اصلاح شود، سنگی بزرگ تر از انتخابات 24 خرداد 1392 و "عبرتی" مثال زدنی تر از دوران هشت ساله دولت های نهم و دهم را نمی توان متصور بود.
از نظر بسیاری از کارشناسان که در روزهای گذشته اظهار نظر کرده اند ظاهرا هیچ راهکار عاجل و فوری برای از بین بردن این پدیده طبیعی متصور نیست و راهکارها تنها در حد تخفیف و تعدیل منشا غبارها و برنامه ریزی های کوتاه مدت برای کاستن از عواقب احتمالی این گرد و غبار بر سلامت شهروندان در معرض آن و برنامه ریزی میان و بلند مدت برای مقابله با منشا اصلی این غبارها است که ممکن است سال ها به طول انجامد.
به بیان دیگر در قضیه توفان غبار موجود در خوزستان و به خصوص شهر اهواز و دیگر شهرهای غربی کشورمان نمی توان به دنبال یک عامل یا مقصر گشت و این مساله پدیده ای است که در اثر تغییرات اقلیمی ، بی توجهی ها به محیط زیست در دهه های گذشته و به ویژه یک دهه گذشته و خشکسالی منطقه و کشورهای همسایه از جمله عراق و عربستان و... به وجود آمده است و به طور طبیعی تعدیل یا کاهش آن نیز نیازمند یک عزم و برنامه ریزی گسترده ملی با همکاری های منطقه ای و بین المللی ممکن و میسر است.
در داخل اما برخی گروه ها و جناح های سیاسی به صورتی فرصت طلبانه و غیر اخلاقی مساله غبارآلوده بودن برخی از شهرهای کشورمان را دستاویز "سیاست" کرده اند و تلاش دارند همه تقصیرات این حادثه طبیعی را به گردن دولت یازدهم بیندازند.
بدون شک دولت مسئول رسیدگی به این بحران است اما اگر نگاهی منصفانه به عوامل ایجاد این بحران داشته باشیم دولت مقصر آن نیست و شاید اگر بتوان برای مقصران اصلی بحران کنونی لیستی تهیه کرد جایگاه دولت کنونی در رده های آخر باشد.
دولتی که هنوز یک و نیم سال از استقرار آن گذشته است و از زمان استقرار مواجه با دهها و صدها مشکل و معضل و بحران بر جای مانده و میراث خرابکاری های دولت های نهم و دهم بوده است.
این سخن اما به معنای خالی کردن شانه دولت از مسئولیت رسیدگی به بحران با همکاری و برنامه ریزی با همه دستگاه ها، سازمان ها و قوای حکومتی دیگر نیست و دولت باید در این زمینه پیشگام باشد، کما اینکه در سفر اخیر معاون رییس جمهور و ریاست سازمان حفاظت از محیط زیست به اهواز نیز برنامه های دولت برای مدیریت این بحران تشریح شد و دولت پیشتر برنامه ای را برای تعدیل این آلودگی جوی به تصویب رسانده است.
روی سخن اما خطاب به کسانی است که امروز خود را در جایگاه اقلیت و اپوزیسیون دولت می بینند و به هر بهانه ای تلاش دارند "ابر و باد و مه و خورشید و فلک" را به کار گیرند تا دولت را مقصر این حادثه جلوه دهند و همه گناه ها را گردن دولت بیندازند.
البته رفتار این قسم از کنشگران سیاسی در عالم سیاست مرسوم است و در بیشتر جوامع، غالبا احزاب مخالف می کوشند ضمن نظارت بر دولت و بزرگ کردن ایرادات و مشکلات، مچ گیری کرده و رای و پایگاه سیاسی و اجتماعی خود را ارتقا دهند، اما نکته در این است که غالبا وقتی مساله به موضوعات مهم و بحران های ملی و مساله سلامت شهروندان و مسایلی حساس از این دست می رسد هر حزب و جناح سیاسی مسئولی این وظیفه اخلاقی را دارد که گوشه ای از روند کنترل بحران را بر عهده بگیرد و دستکم اگر باری بر نمی دارد بار مضاعفی بردوش مدیران اجرایی نگذارد.
اما برخی از مخالفان دولت یازدهم در قضیه اخیر بحران گردو غبار خوزستان ، اوج شکست اخلاقی خود را در عرصه سیاست به اثبات رساندند؛ آنها نشان دادند دغدغه اصلی آنها به هیچ وجه مردم و سلامت آنها نیست بلکه آنها تنها به وضعیت و موقعیت سیاسی خود می اندیشند و ظاهرا وجود چنین بحران هایی را به دلیل پیدا کردن بهانه ای برای تضعیف دولت ، مغتنم هم می شمارند و اصلا به این مساله توجه ندارند که بحران کنونی نفس های مردم ساکن در مناطق بحرانی را به شماره انداخته است و سلامت آنها را به طور جدی تهدید می کند. معنای دیگر این رفتار غیر اخلاقی آنها "تجارت سیاست با خون و جان مردم " است.
وقتی گروه ها و کنشگرانی از یک جریان یا جناح سیاسی به چنین حدی از انحطاط اخلاقی و سیاسی می رسند تنها باید از "رب عزوجل" برای اصلاح این جماعت کمک خواست چه آنکه اگر قرار بود سر این عده با "به سنگ خوردن" اصلاح شود، سنگی بزرگ تر از انتخابات 24 خرداد 1392 و "عبرتی" مثال زدنی تر از دوران هشت ساله دولت های نهم و دهم را نمی توان متصور بود.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.