- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
اهمیت ژئوپلتیکی و هویتی یمن و موازنه جویی ایران و عربستان
دکتر مهدی علیخانی*
تحولات سال های اخیر جهان عرب از جمله در عراق، لبنان، سوریه و بحرین موجب طرح موضوع «نبرد نیابتی» ایران و عربستان به ویژه از سوی تحلیلگران غربی شده است. وقایع اخیر یمن نیز باعث شده تا این تحلیلگران، یمن را نیز میدانی دیگر برای رقابت تهران و ریاض عنوان کنند. اما واقعیت مطلب آن است که رقابت میان ایران و عربستان در این حوزه ها به تحولات اخیر محدود نمی شود و ریشه های رقابت های هویتی و ژئوپلتیکی دو کشور در این مناطق را می توان به وقوع انقلاب اسلامی ایران و تحولات پس از آن مرتبط کرد. ضمن این که رقابت های ژئوپلتیکی در دوران پیش از انقلاب و به رغم دکترین دوستونی نیکسون-کسینجر میان ایران و عربستان، در جریان بود.
در این بین یمن یکی از مناطقی است که همواره در کانون توجهات عربستان و ایران بوده و در این زمینه، درکنار رقابت مستمر، به واسطه الزامات ساختاری نظام بین الملل و برخی تهدیدات هویتی (کمونیسم) و ژئوپلتیکی همکاری نیز در یمن در دهه های 1960 و 1970 میان تهران و ریاض اتفاق افتاد. پس از انقلاب هم جز در مقاطعی کوتاه، چالش ایران و عربستان بر سر یمن در جریان بود. تسری ناآرامی های 2011 جهان عرب به یمن، باعث شد سعودی به مدیریت بحران برای حفظ یمن در دایره نفوذ خود بپردازد اما ادامه ناآرامی ها و در نهایت تسلط کامل حوثی ها بر صنعا، موجب نزدیکی هیات حاکمه جدید به ایران و دوری و انتقاد از عربستان شد.
اهمیت یمن
یمن کشوری عرب در حوزه دریای سرخ است که پیش از وحدت، در قالب یمن شمالی و جنوبی در منطقه حیات داشت.
یمن همواره یکی از نقاط آسیب پذیر برای عربستان محسوب شده است. علت عمده آن علاوه بر حضور حوثی ها در شمال و نیز فعالیت گروه القاعده در این کشور، به اختلافات مرزی صنعا و ریاض و نیز موقعیت یمن در ورودی شرقی دریای هرمز و تاثیر آن بر جریان عبور و مرور از تنگه باب المندب که مسیر ترانزیت نفت است، باز می گشت. تحولات یمن از گذشته دور و بی ثباتی های ناشی از آن به منزله چالشی پیش روی سعودی بوده است. ضمن اینکه با تشکیل شورای همکاری خلیج فارس، یمن تنها کشور شبه جزیره عربستان بود که در پیوند با سعودی قرار نگرفت. در جریان جنگ ایران و عراق، یمن جنوبی که در بلوک شرق قرار داشت، به انتقاد از حمله عراق به ایران پرداخت در حالی که یمن شمالی در روابط نزدیک با عربستان در جریان جنگ، به حمایت از عراق پرداخت. در نگاه ایران، یمن در کنار سودان یک وزنه تعادل در دریای سرخ -حیاط خلوت سعودی- در برابر خلیج فارس بود. به همین دلیل یمن همواره در کانون توجه و نگرانی سعودی قرار داشته است. به گونه ای که در دهه 1990 سعودی استراتژی امنیتی خود را بر تضعیف عراق و مقابله با احیای تهدید یمن قرار داده بود. در کنار ابعاد ژئوپلتیکی و از منظر هویتی نیز تحرکات شیعیان و حوثی های یمن موجب توجه بیشتر عربستان وهابی که در تضاد با تفکرات زیدیه و شیعه بود، به یمن به ویژه از سال 2004م شد.
نگاه ایران و عربستان به یمن در دهه های 1960 و 1970 میلادی
در مقطع پیش از انقلاب اسلامی و در دوره نظام دو قطبی، کودتای نظامی چپ گرایان در یمن در اوائل دهه 1960 میلادی که با مداخله ناصر همراه بود، به هماهنگی سیاست های تهران و ریاض در یمن منجر شد و ایران و عربستان تحولات یمن را به عنوان نبرد نیابتی شرق و غرب ارزیابی و به حمایت سیاسی، مالی و نظامی از امام محمد بدر برای بازگشت به سلطنت پرداختند. با وجود رقابت های ایران و عربستان در آن دوره چالش رادیکالیسم عربی، و رخنه شوروی در خاورمیانه و خلیج فارس در کنار نقش آمریکا، بزرگترین عامل نزدیکی روابط سعودی و ایران بود. پذیرش رسمی ایدئولوژی سوسیالیستی از سوی یمن جنوبی به عنوان تنها دولت عربی و اسلامی در اواخر دهه 1960 و مداخله آنان در شورش ظفار در عمان، نقش مهمی در نزدیکی ایران و عربستان داشت چرا که هر دو کشور این اقدامات را گامی در جهت توسعه نفوذ شوروی در منطقه می دانستند.
رویکرد ایران به یمن و سیاست های عربستان پس از پیروزی انقلاب
پس از انقلاب و در جریان جنگ تحمیلی، یمن جنوبی به انتقاد از حمله عراق به ایران پرداخت و یمن شمالی از عراق حمایت کرد. چند ماه پس از وحدت دو یمن در سال 1990 ، عراق به کویت حمله کرد و یمن با بیان این که این موضوع مساله ای عربی است به ائتلاف آمریکا و عربستان علیه صدام نپیوست. این امر موجب شد تا سعودی که همواره از عبدالله صالح در برابر شورشیان مورد حمایت شوروی در یمن جنوبی حمایت کرده بود، در جنگ داخلی سال 1994 یمن، از رهبران سابق یمن جنوبی حمایت کند. در این مقطع ایران در مقام انتقاد از عربستان به دلیل حمایت از تجزیه طلبان یمنی برآمد. با این حال با شکست شورشیان، صالح به عربستان که منتقد او بود و نه ایران، نزدیک شد. روابط ایران و یمن در دوره دولت اصلاحات به سمت بهبودی و سفرهای متقابل مقامات ارشد دو کشور رفت. اما با این وجود، آغاز تنش و جنگ میان حوثی ها و شیعیان شمال یمن با دولت یمن در سال 2004، به دوری مجدد یمن از ایران و نزدیکی بیشتر به سعودی انجامید. یمن حوثی ها را به تلاش برای ایجاد یک دولت در شمال کشور و ایران را به حمایت از آنان متهم کرد. این در حالی بود که در جنگ داخلی سال 1994، حوثی ها از دولت مرکزی حمایت و تا سال 2003 روابط نزدیکی نیز با دولت داشتند.
درگیری این مقطع در یمن و ملاحظات ایدئولوژیک و ژئوپلتیکی آن به جلب توجه توام تهران و ریاض انجامید. ضمن آنکه فعالیت القاعده در کشور یمن نیز بنا بر ملاحظات امنیتی موجب توجه بیشتر آمریکا و سایر قدرت های غربی به این کشور شد. نکته جالب اینجاست که با وجود روابط پرنوسان ایران و یمن و حمایت عبدالله صالح به عنوان یکی از معدود رهبران عربی از حق ایران در دستیابی به فنآوری هسته ای صلح آمیز، تشدید درگیری ها میان حوثی ها و دولت مرکزی و سپس ناآرامی یمن از سال 2011م، به شدت به تقابل صنعا با تهران و پیوند عمیق تر آنان با ریاض انجامید.
با توجه به پیشینیه حوثی ها، از همان آغاز مقامات یمن ادعای حمایت مذهبی و نظامی از حوثی ها را با هدف افزایش نفوذ از سوی ایران مطرح کردند. علت این اتهام، نزدیکی شورشیان حوثی به شیعیان و چالش آنها با وهابیون بود. آنان از پیروان زیدیه هستند به همین دلیل دولت یمن آنان را به تلاش برای ایجاد یک نظام شیعی در یمن متهم می کرد. ادامه این درگیری ها به سبب حمایت سعودی از دولت مرکزی یمن، و به دلیل هم مرزی استان سعده با عربستان، موجب آغاز برخورد نظامی میان حوثی ها با نظامیان سعودی بین سال های 2009 و 2010م شد. یکی از دلایل مهم دیگر دخالت ریاض، نگرانی این کشور از سرایت شورش ها به مناطق شیعه نشین عربستان بود. دخالت نظامی عربستان در درگیری های داخلی یمن با واکنش تند ایران همراه شد. به گونه ای که رییس جمهور وقت ایران خطاب به مقامات سعودی گفت انتظار بود آنان در دعوای خانگی یمن پدری و بزرگتری كنند و نه اینكه خودشان هم وارد جنگ شده، توپها، بمبها و مسلسلها را علیه مسلمانان بكار بیندازند.
اختلاف نظر میان ایران و عربستان بر سر درگیری های دولت مرکزی یمن با حوثی ها، موجب شد برخی تحلیل گران غربی از همان زمان آن را یک نبرد نیابتی دیگر میان ایران و عربستان عنوان کنند. این ادعا ناشی از همزمانی حمایت ایران از بازیگران غیر دولتی چون حزب الله و حماس در منطقه بود. از نظر آنها ایران در پی بهره گیری از یمن برای تحت فشار قرار دادن سعودی بوده است. در این شرایط، با تسری ناآرامی های جهان عرب به یمن و گسترش اعتراضات، عربستان برای مدیریت بحران یمن با همراهی شورای همکاری خلیج فارس و حمایت ایالات متحده، برنامه انتقال قدرت در این کشور را در دستور کار قرار داد و با کناره گیری صالح، معاون او به ریاست جمهوری رسید. مقامات جدید یمنی پس از آن بارها به تمجید از نقش عربستان برای ایجاد ثبات در این کشور پرداختند و در مقابل به اتهام افکنی نسبت به نقش ایران در مسایل داخلی این کشور اقدام کردند.
عدم توفیق حکام جدید یمن در بهبود وضعیت داخلی کشور و گسترش اعتراضات داخلی از یکسو و ورود انصارالله به پایتخت یمن و در نهایت کنترل صنعا به دست نظامیان حوثی موجب دگرگونی های شگرف داخلی و منطقه ای شد. چرخش مقامات جدید یمن به جانب ایران با انتقاد تند از عربستان به دلیل حمایت از منصور هادی رییس جمهور مستعفی یمن همراه شد. رهبر حوثی ها عربستان را کشوری دانست که درکی از روابط بر اساس حسن همجواری و احترام متقابل ندارد و در مقابل عنوان کرد کشورهای دیگری هستند که یمن می تواند روابط اقتصادی و سیاسی مطلوبی با آنها داشته باشد. حضور هیات بلندپایه انصارالله به عنوان حکام جدید یمن در تهران و گفتگوهای سیاسی و اقتصادی برای توسعه روابط با حضور منصور هادی در عدن و بازپس گیری استعفای او و اعزام نماینده دیپلماتیک از سوی عربستان به عدن و تعطیلی برخی پایتخت های عربی و غربی در صنعا مصادف شد.
وقایع یمن که همچون تحولات عراق، لبنان، سوریه و بحرین واجد ویژگی های هویتی و ژئوپلتیکی برای ایران و عربستان (و غرب) است، نشان می دهد که این کشور همچنان به عنوان یکی از حوزه های توجه و رقابت تهران و ریاض باقی خواهد ماند. هر چند مداخله عربستان در بحران سوریه به سقوط بشار اسد متحد ایران نینجامید، اما در مقابل به قدرت رسیدن انصارالله در یمن به اتحاد آنان با ایران و دوری از عربستان منجر شد.
آنچه از هم اکنون محتمل به نظر می رسد، تداوم رقابت و چالش میان ایران و عربستان و غرب بر سر یمن است. چرا که در کنار ابعاد ایدئولوژیکی، توزیع قدرت در سطح منطقه به سود ایران دگرگون شده است و عربستان که که با تضعیف یا سقوط دوستان خود در منطقه به سود ایران مواجه شده است، همراه با سایر اعراب منطقه و غرب، دست به موازنه جویی هویتی و ژئوپلتیکی در برابر ایران خواهد زد. موازنه جویی که از سال 2006 میلادی شدت گرفته است اما به جای تضعیف حزب الله و یا خروج متحدان ایران از قدرت در عراق و سوریه، با تضعیف موقعیت متحدان سعودی همراه بوده است. به همین دلیل این موازنه جویی از سطح منطقه ای فراتر رفته و اثر گذاری بر مذاکرات هسته ای ایران و غرب و... را نیز هدف قرار داده است. تداوم این موازنه جویی از سوی اعراب محافظه کار در تلاقی با تحولات داخلی یمن می تواند به سناریوهایی که در بدترین حالت آن تداوم درگیری های داخلی و یا حتی تجزیه این کشور باشد، بیانجامد. در نقطه مقابل اتخاذ رویکردی تعاملی از سوی طرف های داخلی و همچنین همکاری بازیگران منطقه ای می تواند زمینه عبور یمن از بی ثباتی داخلی را فراهم سازد.
**منبع: هفته نامه پایتخت کهن
***منابع در دفتر نشریه موجود است.
لینک کپی شد
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
احتمال تجزيه بالاتراست،
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.