- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
خانیکی: جنبشهای جدید اجتماعی الزاما ساختارشکن نیستند
گسترش شبکههای مجازی بهطور عام و استفاده از شبکههای تلفن هوشمند را بهطور خاص، باید پیش از آنکه بهعنوان تهدید در نظر بگیریم، باید نشانه تغییر در نظر بگیریم.
«تنها در سال ٩٣، ١٦ میلیون ایرانی موبایل هوشمند خریداری کردهاند»، «اینترنتموبایل، هشت میلیون کاربر فعال دارد»، «٢٠ میلیون گوشی هوشمند در دست ایرانیها میچرخد»، «تعداد پیامکهای نوورز امسال، ٢,٣ میلیارد کاهش داشته است»؛ این گزارهها و گزارههایی از ایندست، یک «خبر بزرگ» را روایت میکنند: «سبک زندگی انسان ایرانی با دگردیسی بزرگی مواجه است». البته این دگردیسی، همزمان نگرانیها و برکات بسیاری دارد. حقیقت این است که تلفن همراه هوشمند، انسان امروزی را به موجودی «هماره برخط» تبدیل کرده است. امکان همزمان «آگاهیآنلاین»، «انتشار دیدگاه» و «تصمیم عملگرایانه» بدون نیاز به «ابزار غیر»، «حضور فیزیکی» و «محدودیت زمانی» برای موجودی عملگرا و اجتماعی، فرصتی بینظیر است. دراینمیان، جنبش اجتماعی بهدلیل ماهیت عملگرا و جامعهگرای خود، از «وضعیت» و «امکان» تلفن همراه هوشمند بهره مضاعف میبرد. موبایلرسانه افزون بر اینکه تأثیر بسیار شگرفی بر جنبشهای موجود (جنبشهایکلاسیک) میگذارد، بهگونهای که حتی گاه ماهیت جنبش را متحول میکند؛ در بعدی فراتر، جنبشهای جدیدی میآفریند که تا پیش از این، بهدلیل محرومیت از ملزومات کلاسیک، امکان ظهور نداشتهاند. مرتضی پاشایی و واکنش حیرتآور جوانان و نوجوانان به این مسئله، یکی از نشانههای تأثیر موبایل هوشمند بر جامعه است. برای واکاوی بیشتر این تأثیرات و فرصتها و تهدیدها، با دکتر هادی خانیکی استاد علم ارتباطات گفتوگو کردهایم. این گفتوگو که دقیقا در حاشیه یک همایش علمی در دانشگاه تهران انجام شد، شاید از آن جهت خواندنیتر باشد که بگوییم خانیکی عضو کمیته علمی همایشی ملی درباره این پدیده جدید است که خرداد سال جاری تحت عنوان «تلفن همراه هوشمند و سبک زندگی» در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاددانشگاهی برگزار میشود.
اخیرا وزیر ارتباطات گفته، ٢٠ میلیون تلفن همراه هوشمند در دستان مردم است. بهعنوان استاد علم ارتباطات، چگونه به این گزاره نگاه میکنید؟ این پدیده چگونه با وضعیت فراارتباطی که به وجود میآورد، سبک زندگی انسان ایرانی را عوض خواهد کرد؟
قرار است در همایشی به ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی گسترش شبکه تلفن همراه بهخصوص موبایل هوشمند پرداخته شود. اساسا همانطور که اشاره کردید، این پدیده ارتباطی هم جان ما و هم جامعه ما را با یک چرخش پارادایمی بسیار متفاوت با گذشته روبهرو میکند. از یکسو ظرفیتهای گستردهای که اسمارت فون و شبکه تلفن هوشمند دارد و از سوی دیگر بهدلیل شتاب ورود جامعه ما به دوره جدید، باید منتظر تغییرات گسترده در حوزه زندگی شهروند و جامعه ایرانی بود. ضروری است، تغییری را که رخ داده تبیین کرد. من اعتقاد دارم حتما علاوه بر نگاه به آینده، باید نگاه به حال کرد. باید ببینیم چه اتفاقی در حال رخدادن است. تلفنهای همراه هوشمند دارند دنیای بزرگ تحولات را برای هر فردی قابلدسترسی میکنند. قدرت انتخاب فرد را نهتنها در دریافت اطلاعات بالا میبرند، بلکه در توزیع اطلاعات و حتی در تولید اطلاعات افزایش میدهند بهویژه من میخواهم به بخش دیگری از گفتههای وزیر محترم ارتباطات اشاره کنم که شتاب این تغییرات را در یک سال گذشته مطرح کردند. اگر فقط بدانیم در ابتدای امسال چقدر تلفن در اختیار مردم بوده و الان چقدر است، اهمیت این مسئله روشن میشود. فکر میکنم ابتدای سال ٩٣ حدود چهار میلیون بوده که در طول سال، نزدیک پنج برابر میشود و به استانداردهای جهانی هم در این زمینه نزدیک شدهایم.
عطف به همین صحبت شما، انسانی که به ابزار ارتباطی قدرتمندی بهنام تلفن همراه هوشمند دسترسی پیدا کرده، با چه مصائب و مواهبی مواجه است؟ این پدیده چگونه بر تحول هویتی انسان ایرانی تأثیر خواهد گذاشت؟ این کالای چندوجهی چقدر «مسئله» است و چگونه باید به آن اندیشید؟
هویت، مفهوم ثابتی نیست، هویت مفهوم سیالی است که اگرچه میشود عناصر اولیه تشکیلدهنده آن را رصد کرد، اما باید پذیرفت شکل بروز و ظهور آن در معرض تغییر قرار میگیرد. به هر معنایی هم بخواهید تحلیل کنید، هویت در وجه دینی، قومی، ملی و... در گستره مواجهه افراد با یکدیگر متحول میشود. هویت دو بخش است، بخش اول «خود» است و بخش بعدی «دیگری» است. هویت در آن واحد هم بر مشترکات تأثیر دارد و هم بر ممیزات. درنتیجه، در فضای گسترده و سهلالوصول برای تغییر، هم اشتراکات شکل تازهای پیدا میکند و افتراقها. بله، دقیقا به قول شما در فضای برخط، هویتهای جدید برساخته یا این هویتها دستخوش تغییرات بیشتری میشوند.
با توجه به همین تأثیرهای عمیق، برخی خانوادهها و همچنین کارشناسان، نگرانیهایی چون تخریب امنیت اخلاقی، بحران روحی، انزوا در فضای واقعی، نقض حریم خصوصی و... را درباره گسترش تلفن همراه هوشمند مطرح میکنند، شما تا چه حد نگران این موارد و مواردی از ایندست هستید؟ این نگرانیها چقدر جای تأمل و اعتبار دارد و چه باید کرد؟
من جاهای دیگر هم گفتهام گسترش شبکههای مجازی بهطور عام و استفاده از شبکههای تلفن هوشمند را بهطور خاص، باید پیش از آنکه بهعنوان تهدید در نظر بگیریم، باید نشانه تغییر در نظر بگیریم. درباره این مسئله، هم در بطن تغییر میتواند تهدید وجود داشته باشد، هم میتواند فرصت وجود داشته باشد. در درجه اول باید بپذیریم که بالاخره ما بهسبب استفاده از این فناوری با جهان متفاوتی نسبتبه گذشته مواجه هستیم، ولی فراموش نکنیم که فناوری بر فرهنگ تأثیر میگذارد، نه اینکه فرهنگ پدیدهای صرفا ساخته و پرداخته فناوری است. بستگی به قدرت و ضعف فرهنگی و اجتماعی ما دارد که بگوییم این فناوری تبدیل به تهدید میشود، یا تبدیل به فرصت. آن نگرانی اولیه این است که بالاخره وقتی تغییر پرشتاب است اگر قدرت انطباق شهروندان و جامعه بالا نرود، یعنی جامعه در برابر این فناوری توانمند نشود، طبیعتا باید نگرانی ورود عوارض منفی این فناوری را مثل هر فناوری دیگر، پررنگتر دید. اگر افراد توانمندتر بشوند و دانش و مهارت لازم برای استفاده درست از این فناوری را پیدا کنند، آموزشهای لازم را ببینند و قدرت لازم را داشته باشند، طبیعتا از دروازه مثبتش وارد میشوند.
این نگرانی محصول کدام وجه این پدیده جدید است؟ اساسا چرا هر پدیده جدیدی در جامعه ما نگرانی تولید میکند؟ آیا دلیلش عقبماندن برنامههای توسعهای و جلوافتادن تکنولوژی نیست؟
باید توجه داشته باشیم چهار عامل در شکلگیری این فناوری، بهعنوان یک نظام شبکهای، مؤثرند؛ یکی خود دستگاه هست که ما بیشتر مجذوب آن هستیم، به اصطلاح اپلیکیشنهایی که در درون دستگاه وجود دارد و فناوری این دستگاهی که در دست کابران است. دوم، شبکههای اجتماعی است، اینکه چگونه این شبکهها شکل میگیرند و سازماندهی میشوند. سوم، خود دیتاسنترها و مراکز تولید اطلاعات است، اینکه چه نوع اطلاعاتی توسط چه نهادهایی و چه کسانی تولید میشود و چهارم کیفیت محتوایی است که تولید میشود. سه مورد از این چهار عامل نیاز به سیاستگذاری و برنامهریزی دارد؛ یعنی خود محتوا و مراکز دادهپردازی و شبکهها. یکی از اینها در دست کاربرها و مردم است. آنچه در دست مردم است، با سرعت دارد گسترش پیدا میکند و از چهار میلیون به ٢٠ میلیون میرسد. باید دید که برای آن سه مورد دیگر، نهادها، مراکز حاکمیتی و حتی بخش خصوصی، نهادهای علمی و نهادهای فرهنگی، وظیفه خود را چگونه انجام میدهند. اگر آنها پا به پای این چهار عامل بتوانند اقدامی انجام دهند، خیلی تهدیدی نیست. اگر تکنولوژی پیشی بگیرد، طبیعتا استفاده اشتباه و نقشهای غیراساسی این رسانه بیشتر دیده میشود.
چه مدلهایی برای سیاستگذاری تلفن همراه وجود دارد؟ سیاستگذاران فرهنگی کشور ما چگونه باید با این پدیده مواجه شوند؟ وضعیت تلفن همراه هوشمند در جوامع پیشرفته چگونه است؟ آنها در مواجهه با این پدیده، چه سیاستهایی را اتخاذ کردهاند؟ وضعیت ما چگونه است آنطور که شما فرمودید؟
وقتی یک پدیده تازهای وارد جامعه میشود، حالا در این مورد خاص، تلفن هوشمند، سادهترین راه پیشگرفتن راهبرد منع و ایجاد محدودیت است. اینکه بشود امر سیاستگذاری را بیشتر از طریق کنترل و از طریق تمرکز به دست گرفت. در حالی که این کار به نظرم با سرشت بسیاری از تحولات جدید سازگار نیست. بسیاری از این فناوریهای رسانهای، اساسا تمرکزگریز و متکثر هستند، از الگوهای واحد تبعیت نمیکنند. نمیشود روشهای واحدی را دنبال کنند. به این اعتبار، این سیاستگذاری متصلب پاسخگو نیست. سیاستگذاری منعطف هم که مدام باید بهنوعی گفتوگو، تعامل، اعتماد، مشارکت و دادوستد با طرف مقابل که کاربران هستند، متکی شود و حتی دانستههای خود را از آنجا دریافت کنند. این سیاست چون سخت است، مغفول واقع میشود و در حاشیه قرار میگیرد.
تلفن همراه هوشمند، قطعا جنبشهای اجتماعی کلاسیک را متحول خواهد کرد و افزون بر آن، جنبشهای جدید اجتماعی ایجاد خواهد کرد. شما بهعنوان پژوهشگر مسائل اجتماعی چگونه این مسئله را تحلیل میکنید؟ آیا ما با وجود ٢٠ میلیون گوشی همراه هوشمند، باید منتظر رخدادهای اجتماعی جدید و بزرگی باشیم؟ برخی از کارشناسان امنیتی ممکن است نگرانیهایی داشته باشند.
٢٠ میلیون دستگاهی که در اختیار مردم است، بهخصوص با تأکید بر اینکه چه کاربرانی بیشتر آنها را مصرف میکنند، اولین مسئلهای که در برابر ما قرار میدهند، این است که بدانیم چه تقاضاهایی ایجاد میکنند. جنبشهای جدید براساس نیازهای جدید به وجود میآید؛ یعنی نیازهای جدید مطرح میشود، اما فضای موجود به آن نیازها پاسخ نمیدهد، این باعث بهوجودآمدن جنبشهای جدید میشود. افزون براین، باید به تلفن همراه از یک منظر دیگر نگاه کرد. ما حدود پنج میلیون دانشجو و حدود ١١ میلیون دانشآموز داریم. اینها بیشترین مصرفکنندگان تلفنهای هوشمند هستند. مهمترین خواستهای که برای این جوانان در حال تحصیل وجود دارد، چیست؟ یکی از خواستهها، سرعت بیشتر اینترنت است برای هرنوع استفادهای که میکنند. عمده استفاده اینها هم اجتماعی، فرهنگی و علمی است حتی وقتی، بیشتر به آن جنبههای سرگرمی و آموزشی هم میپردازند. بازیها هم جای زیادی را پر کردهاند. وقتی که سرعت متناسب نباشد و گمان شود که فقط کنترلکردن و امنیت شبکهها فقط از طریق سرعت است نه بالابردن سطح مصونیت فرهنگی، میشود گفت عرصه برای ورود از اشکال رسمی استفاده به اشکال غیررسمی باز میشود. به عبارت دیگر، جنبشهای اجتماعی که باز هم آنها فینفسه نه فرصت هستند و نه تهدید، میتوانند ظرفیتهای هر جامعهای را افزایش دهند.
جنبشهای جدید اجتماعی الزاما جنبشهای ساختارشکن نیستند خیلی از گرایشهایی که در درون این جنبشها وجود دارد، در تعریف سیاسیاش، به گرایشهای اصلاحطلبانه و قانونمند و انتقادی نزدیکتر است.
شرط اول، شناخت درست پدیده است و لازمه آن نیز توصیف درست پدیده است. در توصیف پدیده، ورود به شبکههای اجتماعی توسط یک دستگاه پرتابلِ در دسترس که روزبهروز ارزانتر میشود تسهیل شده است و هرکسی میتواند در هر جایی که نفس میکشد، وارد این دنیا شود؛ یعنی وارد یک شبکه آنلاین بشود. در کنار این شبکه آنلاین، با همه آن کندیها و محدودیتها، یک شبکه آفلاینی هم هست. هر چقدر دسترسی آنلاین کم شود، دسترسی آفلاین بیشتر میشود. ما دو تا شبکه در تلفن همراه داریم، یکی شبکه آنلاین و دیگری شبکه آفلاین. خود اینها در بستری از شبکههای اجتماعی هم قرار دارند. بالاخره فضای مجازی که فینفسه موضوعیت ندارد، در سؤالهای شما هم چنین بود، شبکههای مجازی در برابر شبکههای اجتماعی واقعی مطرح میشوند؛ مثل جوانان و زنان و نخبگان و... شما در هر شهر کوچکی میبینید که شبکههای سنتی بوده و شبکههای جدید هم وارد شدند. امروزه حتی تعداد شبکههای مجازی بیشتر از قبل شدهاند. اکنون از ترکیب اینها ما شبکههای در وقوع و شکلگیری را شاهد هستیم. این شبکههای در حال وقوع میتوانند مسائل مختلفی را بازآفرینی کنند، داشتههای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی یک جامعه را به نقد بکشند یا حتی میتوانند بهگونهای در برابر آنها هم قرار بگیرند. من فکر میکنم آن مرحله وسط در جامعهای مثل جامعه ما بیشتر باید مورد توجه قرار بگیرد، تا دو موقعیت اول و دوم؛ موقعیت اول که هیچ تغییری به وجود نمیآورد. موقعیت دوم که اساسا میروند به سمت شالودهشکنی و ساختارشکنی جامعه. من اعتقاد دارم، به آن سو هم نمیروند، کما اینکه شما در درون انواع استفادههایی که از شبکههای اجتماعی هوشمند میشود، نوعی تعامل و دادوستد میان شبکههای هوشمند و سنتی را میبینید که ممکن است گفتوگوی انتقادی هم داشته باشند و الزاما تهدیدکننده هم نباشند.
شما استاد علم ارتباطات هستید. تلفن همراه هوشمند چگونه با انتشار اطلاعات به شکلگیری روزنامهنگاری شهروندی تحقق بخشیده است؟ چگونه میتوان این فرزند مشروع تلفن همراه هوشمند را حرفهایتر و نتیجهبخشتر و مؤثرتر کرد؟
هیچ جامعهای در برابر هیچ تغییری و استفاده از هیچ محرکهای، بینیاز از آموزش نیست این بدیهی است. به همین اعتبار هم هست که بهصورت خودانگیختهای هر کاربر به سوی این مسئله کشیده میشود که چطور از عکس و تصویر و متن و صوت و فیلم استفاده کند. آموزش نه تنها آموزشهای تکنیکی، بلکه آموزشهای محتوایی به بالاتربردن سطح استفاده و بهویژه کاربرد توسعهای که مدنظر شما است، کمک میکند.
تلفن همراه هوشمند، گاهی به یک بیماری تبدیل میشود. بسیاری از خانوادهها، اعتقاد دارند، فضای مجازی و تلفن همراه هوشمند، جوانها را دچار انزوا و توهم میکند، نظر شما چیست؟
تجربه جامعه ما و تمام جوامع دیگر نشان میدهد، بالارفتن سطح استفاده از رسانههای جدید، الزاما به بالاتررفتن سطح کنشهای آنها منجر نمیشود؛ یعنی در جامعهای، افزایش استفاده از رسانههای مجازی، بیشتر منجر به این میشود که شهروندان نظارهگر شوند؛ یعنی دیگر کنش نشان ندهند و تماشاچی شوند. بارها دیدهایم که آنها بهجای کمک به حادثه، به فیلمگرفتن و عکسگرفتن مشغول میشوند و بیشتر به این فکر میکنند این حادثه را چگونه به اشتراک بگذارند. من فکر میکنم این آموزشها میتواند حداقل حضور میان این دو فضای واقعی و مجازی را بههم نزدیک کنند. بحث اسلکتویزیم؛ یعنی سستکوشی که در عرصه استفاده از رسانههای جدید مطرح است، بسیار جدی است. برای خیلی از شهروندانی که در فضای مجازی حضور دارند، این گمان بهوجود میآید که با حضور در یک شبکه و کلیککردن روی یک موس، میتوانند همه چیز را تغییر بدهند. اسلکتیویزیم، فعالیت را در یک فضای منفعلانه و از سر تنبلی شکل میدهد. برخی کاربران، در حالوهوای شبکهای که قرار دارند، گمان میکنند خیلی مؤثر هستند، درحالیکه تغییرات در جای دیگری رقم زده میشود. از این منظر، کاربران شبکههای اجتماعی، احتیاج به آموزش بسیار دارند.
ابزار قدرتمند تلفن همراه هوشمند چگونه بر توسعه تجارت تأثیر میگذارد؟ آیا ما در حال عبور از اقتصاد الکترونیک به اقتصاد موبایلی هستیم؟ چه بستری برای تحقق این امر لازم است؟ چگونه باید برای توسعه تجارت موبایلی سرمایهگذاری کرد؟ میگویند تلفن همراه هوشمند بازار کسبوکار را بهشدت متحول و شغلهای جدیدی در ابعاد مختلف ایجاد خواهد کرد. شما با این ادعا چقدر همدل هستید؟ برخی میگویند این ابزار نیز مثل ابزار اینترنت، باعث ازدسترفتن فرصتهای شغلی بسیاری خواهد شد.
از چنبره این ذهنیت باید خارج شد که بهمحض مطرحشدن رسانههای جدید، جنبههای سیاسی آن پررنگشده و جنبههای اجتماعی و اقتصادی آن نادیده گرفته میشوند. در فضای امروز جامعه ما یکی از عرصههای جدید اشتغال و کارآفرینی اساسا در همین فضای مجازی، اینترنت و طبیعتا تلفن هوشمند است. آمارها و تحقیقات هم نشان میدهد این فضای کارآفرینی مقدار زیادی جوانان را به خود جذب کرده است. در همین حالوهوا آنها میآیند و با هم ارتباط میگیرند، شبکه میسازند و کار تولید میکنند و حتی مصرف میکنند؛ فعالیتهایی که گاه شکل خیلی کوچک و گاه شکل خیلی گسترده دارند. اگر ما به این فضای جدید اشتغال و کارآفرینی توجه نکنیم، قطعا نمیتوانیم در فضای واقعی به مشکلات اشتغال و کار در جامعه بپردازیم، زیرا امروز، بخش مهمی از اشتغال جدید را اقتصاد مجازی، اقتصاد الکترونیک و اقتصاد موبایلی، تشکیل میدهد. توجهکردن به این مسئله، اساسا نیاز به این دارد که تفکری که میان جوانان و شبکههاست، خود را وارد آن هستههای تصمیمگیری در نهادهای حاکمیتی و دولت کند، چرا؟ بهخاطر اینکه در درون تفکر بوروکراتیک و رسمی دولت (دولت به مفهوم عام) این مسئله ممکن است نادیده گرفته شود. پس سیاستگذاری و برنامهریزیای موفق است که خود این هستهها را مورد توجه قرار دهد و خود این برنامهها را مدنظر بگیرد. برگزاری این نوع همایشهای علمی جایی است که معمولا مسئله را برجسته میکنند و از طریق رسانهها و خود نخبگان مطرح میکنند که نهادهای رسمی هم به نوع جدیدتری بیندیشند و نهادهای مدنی را درگیر کنند و متقابلا نهادهای مدنی و غیردولتی هم باز به نقشه دولت توجه کنند تا از دل این، نقشه جدیدی بیرون بیاید.
بالاخره این پدیده آمده و نیاز به بررسی جدیتر دارد. شما عضو کمیته علمی همایش «تلفن همراه هوشمند و سبک زندگی» هستید احتمالا این اولین همایش علمی است که به این پدیده میپردازد. این همایش چه هدفی را دنبال میکند و دقیقا در پی پاسخ به کدامیک از پرسشهای بنیادی و رفع نگرانیها درخصوص این پدیده منحصر به فرد است؟ آیا این همایش درصدد است، رهیافتهای جدیدی را برای سیاستگذاری و مدیریت تلفن همراه ارائه کند؟
بله، این اولین همایش در سطح پژوهشی است. البته قبل از تاریخ برگزاری این همایش، دانشجویان دانشگاه علامه نیز، ششم اردیبهشت بهصورت دانشجویی همایش خوبی برگزار کردند. مسئله مهم این است که این همایشها، تنها معطوف به نگرانیها نباشد بلکه معطوف به ظرفیتهای مثبت هم باشد. نباید از این پدیده ترسید بلکه باید این پدیده را قابل دسترس و قابل استفاده برای عموم کرد. نشستهایی از این دست نمیخواهد نسخه شفابخش همه این مسائل را ارائه دهد، بلکه میتواند بستری باشد تا هر محقق و دستاندرکاری فرصتی پیدا کند و با گفتوگوی نزدیک، تبادل مسئله کند.
در صورت صلاحدید، توضیحات دقیقتری درباره محورها و مقالات و چندوچون همایش «تلفن همراه هوشمند و سبک زندگی» ارائه کنید.
این همایش را پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی با همکاری برخی از نهادهای علمی، پژوهشی و اجرایی کشور ٢٠ و ٢١ خرداد امسال برگزار میکند. شناخت ظرفیتها، چالشها و پیامدهای تلفن همراه هوشمند و مطالعه راهبردها و سیاستهای مرتبط با این حوزه در ایران و جهان از مهمترین اهداف این همایش است. در این همایش قرار است، درباره ویژگیهای فناورانه، آینده تلفنهای همراه هوشمند و تأثیر آن بر سبک زندگی و فرهنگ جامعه مقالات متعددی ارائه شود.
منبع: روزنامه شرق
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.